فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 1
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
چند روز پیش، بعد از مدتها برای فایل سفرنامه ۹۷ کامنت نوشتم و وقتی منتشرش کردم دیدم بالا نوشته مدت عضویت 1000 روز??
در این 1000 روز بر تو چه گذشته نگار.
عید نوروز 96 بود که عضو سایت شدم. بعد از دفاع ارشدم بود. مشکل اصلی اون موقعم کار نداشتن بود و اینکه چون درسم تموم شده بود باید از تبریز برمیگشتم اردبیل. شهری که دوستش نداشتم و فکر می کردم یه پسرفت اساسیه. ناراحت و کمی افسرده بودم. می خواستم برای دکتری برم خارج از کشور و همه می گفتن نمیشه، پول می خواد باید بری کلاس زبان و… . اما من … من آرزو داشتم و واقعا نمی خواستم یک زندگی معمولی مثل بقیه داشته باشم.
بهم بر میخورد وقتی کسی می گفت شرایط خانوادگیتو نگاه کن بعد آرزو کن. بپذیر. توقعتو کم کن از زندگی. همیشه خودمو بالا می دیدم و نمیتونستم خودمو گوشه خونه و راکد و یا حتی فوقش خانم خونه و همسری مهربان و مادری دلسوز ببینم. این تصاویر واقعا عصبانیم می کرد و هنوزم میکنه. ??
همیشه تصور می کردم من پروفسور سلیمانی هستم و باید تجربه کنم اینارو … ولی خب باورم این بود تنها راهش خارج رفتن و درس خوندنه و من تجربه های فوق العاده رو فقط می تونم اونجا داشته باشم….بعد باورم این بود که فقط با پول میشه به این خواسته رسید (سرمایه اولیه لازمه)….پس تصمیم قاطع گرفتم واسه پول دراورن … دنبال کار گشتم اما مشرک بودم و ناامید… چشم امیدم به فامیل بانفوذمون بود. و تنها راهه کار پیدا کردنو ایشون می دیدم…..باور اشتباه پشت باور اشتباه… خدایا عظمتت رو شکر که کمکم کردی بیدار شم و بیگ پیکچر زندگیمو ببینم. هم اون موقع و هم الان که تصادفا (البته که تصادفی نبوده) بدونم 1000مین روزه تا بیامو مرور کنم راهی که طی کردم…
با حرف های استاد از فایل رایگان ها فهمیدم میتونم به آرزوم برسم. شدت خواستن ارزوم(دکترا خارج از کشور) به قدری زیاد بود که یه جورایی اصلا دوست داشتم باورش کنم چون می گفت می شود. حتی اگر خونه و خانواده و شرایط میگن نمیشه. برای همین با کلی ذوق توی سایت دانشگاه های خارجی می گشتم و به پولش فکر نمیکردم.
برای کار هم کاملا بیخیال اون فامیلمون شدم و رزومه در دست رفتم سراغ کارهای مختلف از تدریس گرفته تا کار با شهرداری که هیچکدوم جور نشد و من در این روند متوجه شدم که برخلاف تصورم علاقه ای به تدریس ندارم و همچنین علاقه ای برای کار کردن واسه بقیه ندارم
من ادمه حساب پس دادن به بقیه یا تحمل دانشجوهای بیذوق نبودم :))))
القصه??
پول کلاس زبانمو جور کردم و رفتم سر کلاس آیلتس و همچنان فایل گوش کردم تا اینکه فهمیدم من باید شادی رو اول در جایی که هستم پیدا کنم و با طی تکامل به ارزوهای دیگهم برسم. با فرار چیزی درست نمیشه … واسه همین سعی کردم اردبیلو و شرایطمو دوست داشته باشم. و موفق شدم.??
شد نوروز ۹۷
همزمان در حین تحقیقاتم یه ایده به ذهنم رسید که در مسابقات بین المللی شرکت کنم تا برنده شم و دعوتنامه بگیرم و برم.
یه راه آسونتر بود
عمل کردم به الهامم
یه مسابقه پیدا کردم که در شهر بارسلون برگزار میشد توسط یک مدرسه معماری خیلی قدر، شروع کردم به تحقیق و نوشتن یک پروپوزال عالی. حالمم خیلی خوب بود.
در حین تحقیق در مورد موضوع اون مسابقه من به یک گنج برخوردم. یک وبسایت که کورسهای انلاین دانشگاههای خارجی رو میگذاشت و من با ذووووووق در کلاس های دانشگاه زوریخ شرکت کردم. این سایت باعث شد من بیخیال رفتن به خارج برای دکتری خوندن بشم چون هرچی میخواستم آنلاین برام مهیا بود. به خودم گفتم مگه هدف من از رفتن یادگیریه بیشتر نیس خب بیا. این اتفاق یک تغییر روند اساسی در من به وجود اورد و دیگه وقتی میشنیدم فلانی رفت خارج نه تنها حسرت و غصه نمیخوردم بلکه تحسینش میکردم و حالم بد نمیشد.??
خداروشکر پروپوزال خیلی عالی ای نوشتم و ارسال کردم. برام جالب بود که تنها شرکت کننده از ایران منم و کلا تعداد کشورهای محدودی شرکت کرده بودن. نتایج اعلام شد و من برنده نشدم.
بله میدونم که فکر میکردید شدم اما نه نشدم.??
اما از نظر خودم من به بیش از اون جایزه رسیده بودم??
به خودم گفتم دختر باریکلا تو جرات کردی در مسابقه شرکت کنی و در خودت توانایی برد دیدی. تو جرات کردی توی اون کورسهای خارجی شرکت کنی و خودتو باهوش دیدی که از پس درسهاشبرمیای و کمتر از دانشجوهای خارجی نیستی. و مهمتر اینکه من با اون وبسایت اشنا شدم و کلا یک چرخش اساسی در رویه زندگیم رخ داد.
و البته که بمباران ذهنم با فایلهای رایگان ادامه داشت. و کتاب های استاد.
گذشت
من یه مسابقه دیگه پیدا کردم، میخواستم اونجاهم شرکت کنم و همزمان تونسته بودم قانون افرینش جلسات ۱ و ۲ رو بخرم و از قدرت نشانه ها آگاه شده بودم. هی توی تلویزیون میشنیدم شرکت دانش بنیان و استارتاپ و… . گفتم این یه نشونهس خصوصا که من عاشق علم اندوزی و کارهای علمی بودم. گفتم به خودم من شایسته ی داشتن یک شرکت دانش بنیانم و واقعا در اون سطح خودمو میدیدم.
توی سرچهام برای مسابقه دوم هم باز یک سایت دیگه پیدا کردم که دیدم یک استاد استرالیایی مقالهای نوشته دقیقا در راستای طرح من و دلم قرص شد که بیس علمی پروپوزال من حتما قویه و درسته. اینا دست به دست هم داد که من بیخیال مسابقه شم و بچسبم به تحقیق در مورد شرکت دانش بنیان و استارتاپ و عملی کردن ایدهم در ایران. طی تحقیقاتم متوجه شدم چند روز دیگه نمایشگاه الکامپ که مرکز گردهمایی استارتاپ ها در ایرانه قراره برگزار شه، البته که باز هدایت پروردگارم ودنبال کردن نشانه ها بود (تابستان ۹۷)
از تنها تهران رفتن میترسیدم ، فایل سوم از هدفگذاری رایگان، خیلی کمکم کرد که تصمیم بگیرم. حالا بگذریم که چطور از قانون استفاده کردم و موافقت خانواده رو گرفتم
رفتم تهران و همه چیز در مورد استارتاپ هارو فهمیدم
برگشتم اردبیل، باخودم کلنجار رفتم که ایا میتونم یا نه و دقیقا روزی که تصمیم گرفتم به پارک علم و فناوری شهرمون برم یه سری به سایتش زدم. دیدم نوشته فردا رویداد شتابدهی قراره برگزار شه. داشتم شاخ درمیاوردم. ایمیل زدم به ادرسی که در وبسایت بود، شب بود، ذهنم گف عمرا اگه جواب بدن اما دقیقا ۳ دقیقه بعد جواب دادن و راهنماییم کردن چطوری باید شرکت کنم.
فرداش باز تنهایی رفتم، هیچکیو نمیشناختم. ایده مو ارایه کردم و دوپس دوپس دوپس، ۷ تا منتور همه شون چراغ سبز دادن به ایدهم و من قرار شد خودم یکیشونو انتخاب کنم تا باهاش ایده مو اجرایی کنم?????
من ابدا هیچ کدومو نمیشناختم
یه نفرو همینطوری انتخاب کردم و بعدا فهمیدم ایشون بهترین و مناسبترین برای کار من بودن.
واقعا بهترین انتخاب بود
و از اون روز تا حالا (یک سال و سه ماه) من سه بار برنده مسابقات کشوری شدم، دوبار دوم و یکبار اول، شرکتمو تاسیس کردم و تونستم مجوز شرکت خلاق بگیرم که در صنایع نوآور هم پایه و درحکم دانش بنیان هست. یه عالمه رشد کردم تجربه کردم بزرگ شدم
منی که هیچ درامدی نداشتم، ابدا هیچ درامدی نداشتم فقط جایزه هایی که در این یک سال و اندی دریافت کردم ۲۴ میلیون بوده. ترسم نسبت به تهران کاملا از بین رفته و الان مشتاق مهاجرت به اونجام. با انسان های بسیار بسیار بهتری آشنا شدم. خودمو خیلی رشد دادم و اولین بارهای زیادی واسه خودم رقم زدم…
تونستم دوره عزت نفس و شیوه حل مسائل زندگی استادو با پول خودم بخرم.
اون مقام هایی هم که اوردم از بین به عالمههههههه شرکت کننده از همه شهرها بوده و من تونستم خداروشکر خودمو شایسته اینها ببینم.
در این ۱۰۰۰ روز علاوه بر این اتفاقهای عالی، کلی تجربه ها و اتفاق های خوب دیگه هم برام رخ داده که دیگه فاکتور میگیرمشون.
اما
من از خودم راضی ام، به خودم افتخار میکنم، عاشق خدای خودمم وبینهایت سپاسگزارمش.
خدا در این مدت بهترین هدایتگر و برنامه ریز برای من بوده. خیلی دقیق و محاسبه گر بوده. همیشه منو به موقع رسونده به رویدادهایی که مناسبم بوده و میانبر برای رسیدن به خواسته هام
مثلاچند وقت پیش من و همکارم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم و با تهران همکاری کنیم، هفته گذشته هدایت شدیم به رویداد چالش نوآوری تهران هوشمند، شرکت کردیم (باوجود کمی ترسالبته) و وارد جمعی از ۱۹ تیم شدیم که همه برنامه نویس های قدری بودن و ۱۶ تیم تهرانی بودن.
تیم ما تنها تیم متشکل از معمار وشهرساز بود و تونستیم دوم شییم و مستقیما با شهرداری تهران مذاکره کنیم. باز هم یک میانبر وزمانبندی دقیق ازطرف خدا جانم.
اینم بگم که کمتر روزی در این ۱۰۰۰ روز بوده که من حداقل یک فایل از استاد گوش نکرده باشم. احتمالا اگر وارد این جریان نمیشدم و همت نمیکردم وسستی میکردم مشمول هدایت پروردگارم نمیشدم. خدایا شکرت شکرت
نتیجه گیری؛
استاد میگن چون با هربار به خواسته ها رسیدن ظرف ادم رشد میکنه و خواستههای جدیدی براش شکل میگیره، ادم فراموشش میشه که قانون داره جواب میده وناسپاسی میکنه و تمرکزش باز میره سمت چیزایی که الان میخواد اما هنوز نداره
منم اونطوری میشم گاها
اینارو مینویسم تا به خودم بگم
نگار جان
عزیزم
نازنینم
خدایی که در همه این لحظات بوده و هدایتت کرده بقیه جاها هم خواهد بود، سخت نگیر، وا بده بزار خدا کارشو بکنه.
الان میخوام ایدهم تبدیل به اپلیکیشن بشه و همه ازش استفاده بکنن، راستش تو ذهنم کمی بزرگه اما از خدا میخوام همونطور که ابهت شهر تهران رو برام شکوند همونطور که ابهت رویدادهای ملی رو برام شکوند و بهم گفت تو لیاقتشو داری و تواناییت خیلی بالاس همونطور که هیچ وقت منو لنگ نگذاشته و پولشو رسونده وسرمایه اولیه شده، به اندازه و کافی بوده ، اینبارهم به موقع به جا به اندازه و عالی عمل میکنه و بزرگی کارو در برابر ذهنم میشکنه تا من سرمستانه و باز هم محکم قدم بردارم.
من از آرزوی رفتن به خارج برای تحصیل شروع کردم و به الهاماتم عمل کردم و الان در این ۱۰۰۰ روز از کار کردن روی اموزش های استاد خودم صاحب کسب و کار و یه عالمه تجربه شدم. جایی که الان هستم و ارزوها و خواسته هام، هیچربطی به اون موقع نداره، اولویتهام و ارزوهام عوض شدن اما دلیل تغییر این ارزوها و نرفتنم به خارج و… پذیرفتن محدودیت ها و نشدن ها نبوده بلکه تغییر زاویه دیدم بوده.
و من اگر همون موقع نشدنی میدیدم خارج رفتن و ادامه تحصیلم رو، نه اقدام به سرچ میکردم نه شرکت در مسابقات، پس هیچ نشانه ای هم نمیدیدم و هیچ تغییری هم حاصل نمیشد و موقعیتی که الان با رضایت درش هستم رو به دست نمی اوردم .
واسه همین استاد میگه حرکت کن کاریت نباشه که میشه یا نمیشه تو حرکت کن قدم بعدی وقتی قدم فعلی رو برداشتی مشخص میشه،
این مسیر اهسته و پیوسته طی شده، نگار نگار پشت سرتو نگاه کن.
همهی این کارهارو خدای تو برای تو انجام داده پس همین راهو شجاعانه ادامه بده. به بمباران ذهنت با فایلها ادامه بده، به زندگی و رفتار و واکنش نشون دادن به سبک قانون بچسب و رهاش نکن. عجله نکن آروم باش. مطمئن باش، رها باش
نگار
تو خدای بزرگی داری
خودش برای تو کافیه.
پس قدم بردار و به برنامه ریزی خدا اعتماد کن
خدایا کمکم کن ظرفمو در حد این خواسته ها بزرگ کنم.
پ.ن. دلیل اینکه در این فایل کامنت گذاشتم اینه که اصلیترین تحول رو برای بار اول در من این فایل ایجاد کرد که فهمیدم بدجور به خدا مشرکم.
در پناه الله یکتا، شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
نگار سلیمانی?
سلام ابولفضل عزیز
دوست خوبم
خداروشاکرم که از زبان تو تحسین و انگیزه دوباره برام شد.
واقعا خوشحالم که داستانم برات پندآموز بوده و امیدوارم شما هم هر روز از خودت و موفقیت هات برامون بنویسی و ایمانمون به خدا و قانون رو بیشتر کنی.
در پناه الله شاد باشی و به هر چی میخوای برسی 😊😊
سلام نیکو جان دوست ارزشمند و الهی من.
بینهایت سپاسگزارم بابت تحسین و لطفی که بهم داشتی😊😊😊 دوست خوش اسمم برات ارزوی سعادت دارم
و همچنین امیدوارم همه مون باور کنیم که مسیر موفقیت هموار هست و ما برای رشد کردن قرار نیست و نباید زجر بکشیم ❤❤ دوستت دارم جانا
سلام بر نرگس عزیز
دوست خوب و مهربون خودم
ممنونم و خیلی مچکرم که کامنت نوشتی. کلی انرژی گرفتم و یادم افتاد چه کارهایی کردم و امیدم و انگیزه م بیشتر شد. واقعا مرسی
منم از خدا برای تو یه عالمههههه عشق و عزت و ثروت و خنده می خوام گلم.
بازم مرسی کامنت گذاشتی و بهم تلنگر زدی عزیزم چون یه کار جدید شروع کردم و هی دارم هر روز به خودم انرژی میدم تا شجاعتمو جمع کنم و به این باور برسم که حتما به نفعمه.
دوستت دارم
خدا یارو یاورت :))))))))))))))))
سلام زهرا جانم
مچکرم دوست عزیزم
سپاسگزارتم
خیلی خیلی ممنون که منو مومن خطاب کردی، امید که باشم. امید که باشیم.
دوستت دارم جانم
تو رو به خدای قدرتمندمون میسپارم😘
سلام زهرای عزیز
ممنونم دوست خوبم
منم برای شما ثروت و شادی روزافزون دارم😍
سلام محمدجان
ممنونم رفیق
تحسین میکنم قلمسراییت رو
به زبون اوردن و تکرار مداوم قانونت رو
و این ذهن منسجمت رو.
نویسنده خوبی هستی دوست من :)
اره
به خاطر وجود نازنینم از خدا سپاسگزارم
و به خاطر وجود نازنین تو.
باشد که ثابتقدمتر باشیم رفیق
یا حق 😊
سلام دوست گلم
عزیزم چه چهره مهربان و دلنشینی داری شما :)))))))))
خیلی ممنون گلم بابت کامنتت
و خدارو هزاران بار شکر که کامنتم برات مفید بوده و شدم دستی از دستان خدا برای هدایتت.
به خودمون قول بدیم که بیشتر روی باورهامون و فایلای استاد کار کنیم؟
من قول میدم :)
موفق باش جانا
سلام عزیزم
مرسی جانم
خوشحال شدم از کامنتت
دیشب اتفاقا خواب دیده بودم که یه دایره آبی کنار اسمم (اتاق شخصی نگار سلیمانی) اومده و یکی برام کامنت گذاشته
پس تو بودی :)
عزیزم منم برات عشق و سلامتی و ثروت و موفقیت ارزو میکنم :)
یا حق
سلام دوست عزیز و بزرگوارم
اقا فریدون
خیلی ممنونم که چنین نظر زیبایی برام نوشتید. حس کردم رفتم ساحل اقیانوس اطلس و دارم به آسمونِ پر از ستاره خدا نگاه میکنم
خدار رو سپاسگزارم که کامنتی که گذاشتم براتون مفید بوده و به بزرگتر شدن ظرفتون کمک کرده
واقعا کار کردن روی باورها تنها راه برای پیشرفته
به امید خدا قراره به زودی، از موفقیت های مالیم هم بنویسم. خدارو صد هزار مرتبه شکر که خیلی رشد کردم نسبت به قبلم و انشالا بیشتر از این هم بشه
براتون سعادت دنیا و اخرت رو ارزو میکنم دوست هم فرکانسم :)
یا حق