گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    قَالَ فَمَنْ رَبُّکُمَا یَا مُوسَىٰ

    فرعون گفت: ای موسی، خدای شما کیست؟

    قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ

    گفت: پروردگار ما کسی است که به هر شیء، آفرینش [ویژه] او را عطا کرده، سپس هدایت نمود.

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی… آیات قرآن تماما نوره و به اندازه ظرف فرکانسی ما خداوند از این شراب روحانی

    بهره مندمون میکنه… چون موضوع هدایته مناسب دیدم این آیه رو بزارم و آگاهی هایی که متناسب با ظرفم بهم داده شده

    رو اینجا به اشتراک بزارم… در قرآن شی اصل وجودی هر چیزیه، در واقع نفس هر چیزی میشه شیء… اما خلق به معنی

    آفرینش نیست بلکه به معنی دارای ویژگی کردنه… مثلا میگیم فلانی اخلاقش خوب نیست… به وجود آوردن میشه ابداع…

    بدیع السماوات و الارض… اما خلق یعنی دارای ویژگی کردن… خداوند به هر موجودی ویژگی هایی رو عطا میکنه و بر اساس

    اون ویژگی ها هدایت میکنه (بحث تکامل در هدایت) و به اندازه ای که این ویژگی ها تغییر میکنه شکل و میزان هدایت هم

    تغییر میکنه… یادمه یه شب قبل خواب مدام فکر میکردم که ارتباط بین هدایت و کسب دانش (هدایت تکوینی و هدایت

    تشریعی) چیه… وقتی خوابم برد خودمو دیدم که مقابل خودم ایستاده بودم و با خودم همین سوال رو مطرح کردم… اون

    خود دوم هدایت خداوند بود که در خواب برام به این شکل متمثل شده بود و من همین سوال رو پرسیدم که اگه هدایت

    تکوینیه و خداوند به شکل های مختلف انسان رو هدایت میکنه پس نقش مطالعه و کسب دانش این وسط چیه…

    پاسخ داده شد که علوم اکتسابی نقش الفبا رو دارن و خداوند با این الفبا با بشر سخن میگه… یعنی خود این امور دانش

    نیستن بلکه ابزاری هستن برای رسیدن به دانش… و به فراخور افزایش دانش به معنی اموری که یادمیگیریم زمینه دریافت

    الهامات و هدایت تکوینی برای انسان فراهم میشه… و این آگاهی ها به نسبت دانشیه که انسان کسب میکنه… یعنی خود

    این امور اگه به عنوان اصل دیده بشن مانع کسب آگاهی که از طرف خداوند میاد میشن…

    به قول خداوند در مورد عالم نماهای یهودی: مَثَلُ الذینَ حُمِّلوا التّوراهَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلوهَا کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اسفاراً

    یهودیان دانش فراوانی داشتن اما این دانش با آگاهی عجین نشد و زمینه فساد یهود رو فراهم ساخت…

    در مورد هدایت قبلا هم عرض کردم که مغز نمیتونه مسیری رو که تجربه نکرده به ما معرفی کنه و نمیتونه تجربه جدیدی خلق

    کنه چون ساز و کارش مثل ماشینی میمونه که هر جور برنامه ریزی بشه عمل میکنه… شما از ماشین نمیتونی انتظار پرواز

    داشته باشی… ترس وقتی اتفاق میفته که انسان در مقابل موضوع جدیدی خودشو میبینه که مغز دیتایی براش نداره و تاحالا

    تجربش نکرده… اما وقتی انسان پا روی ترسش میزاره الهامات میاد و انسان چالششو حل میکنه… اینجا مغز تجربه جدیدی

    رو در خودش ذخیره میکنه و دفعات بعدی انسان احساس ترس نداره و در مواجهه با اون دست از مسائل از این راه حلی که

    مغز ذخیره کرده استفاده میکنه… میخوام بگم تمام موضوعاتی که حتی براشون راه حل داریم چیزهایی بودن که با الهامات

    حل شدن و در مغز ما ذخیره شدن و ما دچار غرور کاذب میشیم که من خودم بلدم و میدونم…

    خدایا ما را به راه راست هدایت فرما… راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، نه راه ضلالت یافتگان و نه راه گمراهان، آمین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    اشکان گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    (این شروع رو جدیدا برای همه ی کار ها و متن های انتخاب کردم)

    سلام استاد جون سلام دوباره به حامد و عرفان و سپیده عزیز و سلام تازه به فرهاد و شیرین عزیز

    آقا اصلا باید بیایم قبول کنیم که نمی‌دونیم

    این که قبول کنیم نمی‌دونیم و دل رو بزنیم به دریا اونم دریایی که خداوند با هدایت باد ها و ابر ها و … موج های اون رو کنترل می‌کنه یه جاهایی رو سایه میندازه یه جاهایی رو آفتابی می‌کنه و شرایطی رو رقم میزنه که وقتی به ساحل دلخواه مون رسیدیم بگیم بهبه عجب مسیری بود عجب هوای عالی ای عجب دریای قشنگی

    ولی باید قبول کنیم که ما نمی‌دونیم کِرِدیت تمام اتفاقات رو بدیم به هدایتگر مون ِِِ

    آقا اصلا مسئله دین نیست مسلمون و مسیحی و یهودی نمی‌شناسه این خدا

    اون به روش زندگی مون نگاه می‌کنه

    ما رو جوری هدایت می‌کنه که با این نداری که توش هستیم هماهنگی داره

    همون جوری که اون جوجه کوچولوی خوشگل رو از هدایت کردن مرحله به مرحله ی اون تک سلولی به وجود میاره و به مقصد می‌رسونه

    ما رو هم پله به پله و قدم به قدم به سمت مقصد مون هدایت می‌کنه

    ۱) فقط باید باورش کنیم

    ۲) فقط باید به روز قیامت ، روزی که حساب و کتاب اعمال مون انجام ، ایمان بیاریم

    ۳) فقط باید عمل صالح انجام بدیم

    استاد جون این فایل انقدر فوق العاده بود که اصلا نفهمیدم کی کلاسم شروع شد

    الان هم که دارم این کامنت رو مینویسم فک کنم نصف کلاسم گذشته

    قطعا اینم بخشی از هدایت امروز منه

    هر چند که به نظر میاد ظاهرش خوب نیست

    ولی این فایل خیلی خوب بود فوق العاده بود

    ممنون استاد عزیز

    خیلی دلم میخواست که فایل ادامه داشته باشه و من بقیه ی گفت و گوی شما رو با دوستای عزیزمون رو بشنوم

    در پناه الله یکتا و هدایتگر شاد و پیروز باشید

    نکته دیگه که الان از فایل اومد تو ذهنم و میگه که در موردش حتما بنویس تا هم خودت باور هات بهتر بشه هم بقیه با خواندنش باورهاشون قوی تر بشه بحث الهام بود

    یه بار ریشه ی الهام بیشتر در قرآن نیومده

    ولی به هر چیزی که آدم بتونه تصور کنه خدا قسم خورده که ما خوبی و بدی شما رو حتما حتما حتما بهتون الهام میکنیم

    ما هر لحظه داریم هدایت میشیم هر لحظه

    در پناه الله یکتا و هدایتگر

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2593 روز

    سلام خدمت استاد دوستان

    استاد جان چه بنویسم ، چه بگویم از هدایت

    حتی گوش دادن هم فایل هدایتی بود

    دیروز بعد از ظهر حسم گفت فایل های گفتگو با دوستان را از اول ببین

    چند وقت پیش هم حسم گفت سفر به دور آمریکا را از اول ببین و الان قسمت 60 هستم

    امروز صبح 4 تای اول آن را دانلود کردم تا رسیدم به قسمت 3

    وای استاد دیوانه شدم ، به خدا چه بگویم

    تمام حرف ها نیاز من بود

    آنجایی که فرمودید هدایت همیشه آخرش خوشی نیست ، ممکنه تضاد باشه

    دقیقا نیاز من بود

    2 سال پیش

    در حال گوش دادن فایل های شما بودم 20 میلیون موجودی کارتم بود، حسم گفت میلگرد بخر وزمینت را برای آموزشگاه بساز

    فرداش با دایی ام رفتم ومیلگرد خریدم

    و هردفعه میلگرد خریدم تا 9 تن شد

    10 ماه پیش شهرداری رفتم و پروانه ساخت گرفتم

    واقعا از بنایی کردن میترسیدم

    اما تمام نشانه ها حاکی از انجام این کار بود که بساز

    من از دایی ام راهنمایی خواستم برای دفتر مهندسی

    ومن را به دفتری راهنمایی کرد

    در طول مسیر ، نقشه کشیدن وساخت وساز به تضادهایی با آن دفتر ومهندس ها برخورد کردم ومرتب میگفتم این همه دفتر مهندسی، خدایا منو باید اینجا هدایت میکردی ، میگفتم خدایا چرا منو وارد ساخت وساز کردی، چرا منو به آن بتن فروشی به آن میلگرد فروشی هدایت کردی ،

    خدایا من که هر لحظه میگفتم خدا منو به بهترین مکان ها با بهترین افراد با بهترین قیمت ها هدایت کن

    اما یادم بود دریک از فایل هاتون شنیده بودم که هدایت هرچه باشد ، تسلیم باش اما باز هم نجواها می امد

    حال دیدم در همین فایل بود که امروز بهش هدایت شدم

    خداوند کمکم کرد ، دستم را گرفت و 2 طبقه سقف زدیم

    این پروسه درس های زیادی برام داشت

    میوه تضاد ها این بود روی دوره روابط کار کردم، به صورت جدی

    وخواسته ازدواج در من شکل گرفت

    از دوست عزیزم خانم بهار بختیاری که از اعضای سایت است و بهم واقعا کمک کردند واقعا سپاسگزارم

    که آشنایی من با ایشان هم هدایتی بود

    ایشان ساکن ترکیه و من اصفهان هستم

    باعث شد دوره اعتماد به نفس را بخرم و جدی کار کنم

    باعث شد خواسته های مالی ام زیاد شود واین خواسته جدی در من ایجاد شود که کسب وکارم را به سمت آنلاین ببرم

    باعث شد با خودم به صلح برسم وخودم و گذشته ام را بپذیرم ودوست بدارم

    وهزاران منفعت های دیگه

    استاد این فایل را من باید صدها بار گوش کنم

    چون واقعا نیازم است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    هدایت همین حرفهای شما استاد عزیز برای من که بموقع بهم میگی منم گوش میدم و نتایج عالی هم میگیرم دیروز توی دوره دوازده قدم فایل اول قدم هشت بهم گفتی پول قرض نکن و منیکه همخ کارها را کرده بودم تا پول بیاد به حسابم حالا بین حرف شما و خواستم مونده بودم

    اما گفتم چرا دقیقا الان استاد باید این حرفو بزنه پس پول قرض نکن و بعدش خونه های با قیمت بالا تر کنسل کردم و گفتم فقط اندازه توانمون خونه میبینیم اشکال نداره کوچکتر باشه اما حرف استاد گوش بدم تکاملم طی کنم و همون روز همسرم زنگ زد یک خونه هست سه خواب با قیمت بالاتر توانمون گفتم نه کنسل کن بگو پولمون صد تومنه نمیتونیم پشتش زنگ زد یک خونه دیگه هست بیا بریم ببینیم با پولمون جور در میاد و من توی ذهنم یک خونه کوچکتر بود چون پول پیش کمتری میخواست اما خونه 120متر سالن بزرگ اشپزخانه بزرگ تراس رو به پارک پر نور. دو خواب، تمیز دقیقا خدا این خونه را برای من گذاشته بود همون روز این شخص به املاک سپرده بود و املاک هم به ما زنگ زده بود و من عاشق این خونه شدم به همسرم پیام دادم این حس من میفهمم هدایت خداونده خودشه

    من موقع خرید تا وقتی این حس پیدا میکنم میفهمم راهم درسته حسی که ترس و شک توش نیست حس شادی و حس هیجانه و این حس چون بارها موقعی که خواسته مناسب دیدم پیدا کردم انقدر برام اشنا هست که میدونم خودشه حتی انتخاب همسرمم وقتی که باهاش اشنا شدم میدونستم که همسر دلخواهمه و این حس حس هدایت درونی منه که هیچوقت خطا نداشته انقدر خوشحال بودم انگار خونه رویاهام بهم خدا داده بااینکه مالکش نمیشم اما حس شادیم اندازه این بود که خریدمش همون موقع توی قدم دوازده ماجرای هدایتم نوشتمو به همسرم پیام داد من خیلی خوشحالم این خونه مطمینم خودشه ما خیلی خونه دیدیم اما دقیقا این خونه حسی که باید در من ایجاد کرد و بعد بهش زنگ زدیم قبمت بالاتر میگفت املاک گفت صبر کنید تا راضی بشه به کمتر، به همسرم گفتم اشکال نداره بگو میخوایم اما املاک نظرش متفاوت بود و گفت بهش کمتر گفتم صبر کنید خبر بده، صبح همسرم زنگ زد گفت خبر نداده اگه قسمتمون باشه اوکی میشه من به املاک گفتم، خونه را بقیه املاکها هم برده بودن مستاجر نشون داده بودن و همین باعث شد که مالک به ما خبر نده، صبح گفتم میدونم ساناز عاشقش شدی کلی خوشحال شدی اما صبر کن خدا برات درستش کنه اصرار نکن یکم فایل گوش دادم و بعد برای اینکه فرکانسم مثبت بمونه خوابیدم کلا خواب یک راه عالی که چرخه درستی بسازی قبل خواب این فایل پلی کردم حس ارامش گرفتم گفت هدایت من غذا میخورم اب میخورم میگم هدایت بع خودم گفتم پس منم میسپارم به خدا، خودش تااینجا هدلیت کرد نشد هم فدای سرم خدا بهترش برام گذاشته و خوابیدم با صدای تبل و اهنگ توی کوچه و همزمان زنگ تلفن خونه از خواب بیدار شدم دقیقا همزمان هر دو صدا میاومد از این دورگردها که اهنگ میزنن پول میگیرن یک اهنگ شاد بود و زنگ تلفن، تلفن جواب دادم همسرم بود گفت اماده باش امشب میریم برای قرارداد خونه و توافق کرده، الان باید برم اماده شم اما قبلش گفتم تکاملم و رد پام اینجا بزارم چون این مسیر من برای خونه شروع کردم شاید یکنفر دیگه هم مثل من بخواد خونه جا به جا کنه این رد پا کمکش کنه ـ

    الان خیلی خوشحالم و یک ارامش درونی دارم

    بعد از دو سه سال ترسهامو شکستم

    بلاخره دارم انجامش میدم

    خدایا شکرت

    عاشقتم استاد دو روز پیش اومدی توی خوابم برای اولین بار و فهمیدم که یک خبرای جدیده

    و توی مسیر زندگی قبلا شغلمو دگرگون کردی اینبار خونمون رو

    چقدر این دوره های رایگان عالین

    بااینکه من همزمان دوره دوازده قدمم پیش میرم اما عاشق این بخش های دانلودی هستم و میخوام هر بخش با نیتی شروع کنم ادامه بدم و نتیجه بگیزم چون این روش برام جواب داده

    ممنون استاد

    تعهد امروزم میرسه به خونه جدیدمون

    یک خونه با سالنی بزرگ با تراسی روبروی سالن که پارک روبروی ان هست از پنجره منظره درختان پیداست

    اشپزخانه بزرگ با کابینتهای زیاد رنگ چوب و فضای عالی

    کف سرامیک و دیوار ها رنگ سفید

    دو خواب که پنجره دار و جا دار و کمد دار

    حمام بزرگ و تمیز و دستشویی مرتب

    طبقه سوم یک مجتمع چهار واحد

    پارکینگ و انباری

    خدایا شکرت بلاخره منو لایق یک خونه زیبا کردی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    همانطور که استاد عزیز فرمودن،بحث درک هدایت والهامات خداوند نیاز به تکامل خودش داره.

    خیلی بدیهی وطبیعی هستش که همه ی ما تمایل داریم به چنین درکی برسیم که خب برای شروع اول اینکه باید باورش کنیم در واقع ایمان به خداوند داشته باشیم . وجود خود خدا رو قبول داشته باشیم چون منم خیلی میبینم که فارق از خارج شدن از دین ،اما خدا را هم قبول ندارن ونمیپذیرن .چ برسه به هدایت یا الهامات خداوند!!!

    خداروشکر ما از این دسته افراد نیستیم.

    خود من به شخصه اینو میدونم به تنهایی به هیچ وجه از پس مشکلات وتضادهای روزگار بر نمیام .

    همه جا در همه شرایط نیاز به کمک ویاری نیرویی دارم که به فریادم برسه .در واقع میخام‌بگم چون توانایی وقدرت تحمل خیلی از مشکلات ومصائبهای زندگی رو ندارم واز اونجایی که می‌دونم در این دنیای مادی ،ما با اتفاقات وتضادهای زیادی مواجه میشیم چون اینجا همه چی فانی وزودگذر هستش وما در هر لحظه واقعا نیاز به یه هدایتگر داریم .

    اگه میخاستیم به عقل ومنطق خودمون تکیه کنیم که حال و روزمون باید خیلی بهتر از حالا می‌بود.

    بله من نیاز دارم به یه انرژی ای که در هر لحظه با الهام وصدای درونیم بهم بگه چ مسیری رو باید برم .

    بعد از اینکه قبول کردم وپذیرفتم خدایی باید باشه که من مسیرش رو انتخاب کنم میرم باید با مراحل بعدی مقابله کنم که به رشد بیشتری برسم.

    اولا که باید بدونم مسیر خدایی مسیر هموار ومسیری راست ومستقیمه ینی در این مسیر دقدقه ونا ملایمات زندگی وجود نداره که درک همینم خودش تکامل میخاد.که باید به درجه ای از فهم ودرک جهان هستی برسی تا اینچنین زندگی کنی .

    در واقع مشکلات وتضادها، تا ابد هستن .منتهی تو انقد بزرگ وقوی میشی وایمانت به خدا راسخ تر میشه که چیزی تکونت نمیده .چرا ؟چون ایمان به آخرت داری میدونی که این دنیا دنیای زود گذر وفانی هستش .پس ایمان داشتن وپذیرفتن اتفاقات وتسلیم بودنت میشه انجام دادن عمل صالح .

    پذیرش خداوندوایمان پیدا کردن به خداوند در ابتدا ،به راحتی نیست چون در مقابل نداهای درونی مثبت ،نجواهایی هم هست که همیشه شک وتردید برامون بوجود میارن.ینی بین انتخاب اون ندای درونی واین نجواها،همیشه گفتگوهای زیادی در ذهن ما پدیدار میشه که ،همون باعث میشه راه مستقیم وراحت رو بپذیریم یا نه ! مسیر سنگلاخی رو انتخاب کنیم .

    البته اولش نمیدونیم مسیر سنگلاخیه ،فک میکنیم درست انتخاب کردیم وقتی که نتیجه ای عایدمون نمیشه اونوقته که متوجه میشیم چ اشتباهی کردیم .

    اگر از تکرار این اشتباهات درس وتجربه بگیریم ، خب داریم تکامل خودمونو میریم واگر بی تفاوت ازش بگذریم باز هزاران هزار بار تکرارش میکنیم .همون مسیر اشتباه رو میریم ولی در ذهنمون فک میکنیم که اندفعه پاسخ بهتری دریافت میکنیم در حالی که چنین نیست!

    به همین جهت هستش که استاد تاکید میکنن ذهنتون رو کنترل کنید وسعی کنید ورودیهای مناسب بهش بدید.چون اگه دلیل و منطق براش نیاری باز قانع نمیشه .بهترین دلیل می‌تونه این باشه که من فلان جا این تجربه ی خوبو داشتم واینکه با اعتماد به این الهام احساسم خوبه انگار یه آرامشی در درونم فوران می‌کنه واین ینی بودن در مسیر درست .حالا نتیجه هرچی میخواد باشه الان حالم خوبه .

    واین مهمه !

    من تا وقتی که خودم این موضوع رو درک نکرده بودم ،اگه کسی باهام اینطور حرف میزد ،حرفشو باور نمی‌کردم .پیش خودم فک میکردم طرف داره،توهم میزنه .اما تو این چند سالی که روی تغییراتم کار کردم تازه به این درک رسیدم که بله میشود .میشود اعتماد کرد وصبر کرد .

    منم مثل خیلیا خیلی راهها رو رفتم .از خیلی از قوانین جهان سرکشی کردم.خیلی جاها خدا رو در نظر نگرفتم وکار خودمو انجام دادم .خیلی جاها فک کردم قدرتم بالاتر از خداست شاید به زبون نگفتم اما در عمل اینطور نشون دادم .

    خلاصه اینکه بقدری به در بسته خوردم وبقدری با شکست مواجه شدم و هیچ رشد وپیشرفتی ندیدم تا اینکه تسلیم شدم .

    از خستگی تسلیم شدم وقتی فهمیدم عاجز وناتوانم در برابر رفع وحتی خلق اکثر اتفاقات،خودمو تسلیم کردم .

    پذیرفتم که من در مقابل نیروی برترم که خداهستش هیچم .

    قدرت من در مقابل خداوندقدرتی نیست !

    اصلا من به عنوان یک انسان انقد توانایی وقدرت ندارم که از پس مشکلات وتضادها بر بیام .

    کی گفته میتونم نه خیلی جاها نمیتونم .درمونده وعاجزم ونیاز دارم فریاد رسی داشته باشم .نیاز دارم یه چیزی یه کسی بیاد بگه تو برو استراحت کن !

    تو به خودت زیاد فشار نیار!

    نگران نباش!

    نترس!

    سخت نیست برو کنار ،بزار من کاراتو بکنم .

    شاید باورتون نشه هر جا که چنین فهمی دارم ،ینی خوب عمل میکنم واقعن تبسم خدا رو میبینم .وبا خیال راحت کنار میرم وسعی میکنم سکوت کنم وفقط با آرامشی که گرفتم صبر کنم و کنار برم تا ببینم چ اتفاقی میفته ؟!

    اینجا دیگه شک وتردید های من از بین رفتن ومن وجود خدا رو بی نهایت قبول دارم .

    از تکیه کردن به خدا حس خوب میگیرم .

    دیگه نگران نیستم و ترسها بهم غلبه نمیکنن .

    اتفاقا همش به ذهنم میسپارم که هرجا ترس ونگرانی سراغت اومد سریع به خودت یاد آوری کن که تو خدا رو داری وچون خدا هست .حتمن اون مشکل یا تضاد به بهترین شکل ممکن حل خواهد شد.

    پیش اومدن تضاد یا مشکلی دیگه منو به وحشت نمیندازه .

    امسال به خودم قول دادم با هدایت خدا پیش برم .

    بیشتر سکوت کنم .

    بیشتر صبوری کنم .

    وبیشتر اعتماد کنم .

    دلم میخاد در جهت مخالف افکار وباور های گذشتم حرکت کنم .

    دلم نتایج متفاوت میخاد بنابراین باید متفاوت پیش برم.

    تو این یک ماهی که از سال جدید گذشته ،آگاهانه تمرکزم رو این قضیه بوده واتفاقا با موضوعات ومسائلهای مختلفی روبرو شدم .تو هر زمینه سعی میکنم آمادگی پذیرش اتفاقات رو داشته باشم .

    سعی میکنم دست از مقاومتها وترمزهام بردارم .با وقوع اتفاقی بر خلاف میلم ،جناح نگیرم .

    آرامشم رو‌حفظ کنم واحساسم رو کنترل کنم واجازه ندم سمت منفی ها برم .

    در طول روز هر روز با اتفاقاتی مواجه هستیم که باید بتونیم آگاهانه تمرکزمون رو بزاریم رو این موضوع .

    بله البته که منم الهامات خدا رو می‌شنوم .منتهی هنوز موفق نشدم واکنش مثبت تو همون لحظه داشته باشم .یه جاهایی مقاومت کردم وشک وتردید داشتم اما بعدش پشیمون شدم.

    دقیقا این الهامات با حس خوب میان .ودر لحظه باید بتونی تصمیم درست بگیری وبتونی اعتماد داشته باشی.

    که نیاز به تمرین زیادی داره تا باورش کنی .

    اما با هدایت بهتر کنار میام .ینی هر چند اتفاق ناجالبی رخ میده اما وحشت زده وعصبی نمیشم .

    پیش خودم میگم نمی‌دونم انگار باید این اتفاقات بیفتن ،من که در برابرشون عاجزم پس میپذیرم .

    واین که باور دارم خداوند بهتر از خودم برای زندگیم ورسیدن به خواسته هام پلن میچینه .

    خیلی چیزا دست من نیست .تو خیلی از اتفاقاتی که میفته من هیچ نقشی ندارم وقادر به تغییر کسی نیستم .چقد تلاش کردم فلانی رو تغییر بدم که جلوی فلان اتفاق رو‌بگیرم و هیچ وقت هیچ نتیجه ی خوبی نگرفتم .بسه دیگه باید تسلیم باشم .هر جا سهم ونقشی دارم انجام‌بدم بقیشو بسپارم به دستان توانمند خداوند.

    خیلی از لحظات رو به خاطر دست وپا زدن های بیهوده از دست دادم .

    دلم میخاد تو لحظه باشم ودر لحظه با احساس خوب اززندگیم لذت ببرم .

    زیاد بودن وموندن، تو این دنیا رو جدی نگیرم که هر لحظه ممکنه نباشم .

    استاد جونم استاد عزیزم بی نهایت از آگاهی هایی که در اختیار ما به اشتراک میزارید سپاسگزارم

    از خدا ممنونم که شما رو دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همه دوستان گل و نازنین

    شب پر از ستاره تون بخیر و شادی باشه

    خدایا شکرت همیشه حواست به من هست و با طبیعت زیبای خودت هم بهم درس میدی

    استاد عزیزم جاتون خالی چند روز پیش رفته بودم کنار دریا و از منظره و زیبایی موج ها لذت می‌بردم

    اب و هوا بسیار عالی بود گرم و کمی شرجی

    تا جایی که میتونستم ببینم دریای بیکران و موج های زیباش بود

    کشتی های بزرگی که تو افق به اندازه یه سر سوزن شده بودن

    نا خوداگاه به فکر عظمت خدا افتادم

    اینکه خداوند چقدر بزرگ و بی نهایت هست

    قدرت و اقتدارش چه قدر میتونه بی انتها باشه

    بخشش و مهربانیش ، فضل و عنایتش و رحمت های زیباش چه قدر بینهایته

    و من چه قدر بدون حضور خداوند توی زندگیم ضعیف و ناتوانم

    و یا اینکه با هدایت خداوند به چه جایگاهی میتونم برسم

    و چه قدرت خلقی رو میتونم داشته باشم

    خداوندی که از کوچکترین ذرات ملکول و اتم ، تا کرانه بیکران کیهان و کهکشان ها رو افریده و داره اداره میکنه

    خداوندی که علم و دانشش کل جهان هستی رو فرا گرفته

    خدایا خودت کمکم کن لحظه ای از یاد تو غافل نشم

    تو بهترینی و بهترین ها رو برام میخواهی

    کمکم کن همیشه تسلیم هدایت های زیبای تو باشم

    و همیشه در مقابل تو متواضع و خاشع باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به مسیر توحید و یکتا پرستی

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که خودتون رو شناختید، خدای خودتون رو شناختید،قوانین جهان هستی رو شناختید و بماهم آموزش میدید ،خیلی برام جالب و لذت بخش هست که شما از ابتدا تا کنون از یک قانون پیروی می‌کردید و میکنید و این ثبات مسیر ،درعین حال بهبود در فایل هاتون به وضوح دیده میشه

    این فایل دوسال پیش ضبط شده و شما به تازگی فایل ارزشمندِ توحید عملی قسمت 11 رو هم روی سایت بارگذاری کردید

    و انقدر این دو فایل درامتداد هم ، هستند که اگر اندام شما در ویدئو ها تغییر فاحش نداشت ، آدم فکر می‌کرد که این فایل ها پشت سر هم نهایتا با تفاوت چند ماه گرفته شده .

    سپاسگزارم استاد عباس منش عزیزم، با جانو دلم و باتمام وجودم ، ازشما سپاسگزارم.

    قبل از آشنایی با شما ابدا با مفهوم هدایت آشنا نبودم فکر میکردم فقط به پیامبر وحی شده و تمام .

    با شما فهمیدم که خداوند به مادر موسی و زنبور عسل و…هم وحی کرده

    باشما فهمیدم که خیر و شر من هرلحظه داره بهم گفته میشه

    اوایل فکر میکردم فقط تو مسائل حاد باید از خدا راهنمایی بخوام فکر میکردم کمک خواستن و هدایت خواستن فقط برای مسائل بزرگ زندگیمه ، بعدها از شما شنیدم که فرمودید:من حتی در بازی پینگ پُنگ از خداوند هدایت می‌خوام ، باخودم گفتم إ…. ماریا میتونی تو مسائل کوچیک‌هم هدایت بطلبی ، و حالا توی فایل توحیدعملی قسمت 11 فرمودید یادت باشه که اونجایی که توش حرفه ای شدی و ادعات میشه که چشم بسته میتونی انجامش بدی هم باید از خداوند هدایت بطلبی فکر نکن که دیگه ماهر شدی ، اطلاعات گذشته رو بنداز دور هر لحظه بگو خدایا من نمی‌دونم تو می‌دونی ، دربرابر خداوند خشوع داشته باش تا سرت بلند باشه ، فرمودید کسی که هدایت رو داشته باشه دیگه نگران نیست چون هر لحظه بهش گفته میشه که چیکار کنه …..

    واااااااااااااای که من چقدر فایل های توحید عملی و هدایت رو دوست دارم ، وای که چقدر پاشنه ی آشیلمه این مباحث ، من دور بودم از این آگاهی ها من نمیدونستم که همچین مسیر زیبایی هم وجود داره مسیر توحید مسیر یکتا پرستی .

    خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ، منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی.

    خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم .

    خدایا کمک کن تا این آگاهی هرگز از یادم نره تا همیشه از خودت کمک بخوام تا یکتا پرست باقی بمونم .

    چقدر زیبا فرمودید که تو به آگاهی وصل میشی که می‌دونه برای رسیدن به خواستت به تکامل نیاز داری،

    چقدر زیبا فرمودید : آنچه که من دریافت می‌کنم از الهامات چیزیست که ارتباط مستقیم داره با مدار من، این جمله باعث میشه تا دلیل تجربیاتم برام روشن شه ، چون من قبلا با خودم میگفتم اگه هدایته چرا فوق‌العاده نیست ؟

    فوق العاده نیست چون تجربیاتم جدای فرکانسم نیست ، فوق العاده نیست چون من هنوز فوق‌العاده نیستم ،

    فوق العاده نیست چون من در مدار فوق العاده ای نیستم .

    خدایا بر این فهمم بیفزا و گسترشش بده و در وجودم پایدارش کن ، خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی.

    استاد عباس منش عزیزم سپاسگزارم از شما ، این آرامش، این عشق، این شوری که با شنیدن این آگاهی ها در وجودم شعله ور میشه با پرداخت هیچ بهایی قابل جبران نیست.

    من ازتون بی نهایت سپاسگزارم که منو با یکتا پرستی آشنا کردید که چراغ راهم هستید در این مسیر ،

    عاششششششق تونم و عشق برای همه ی دوستان عزیزم در این سرزمین توحیدی ، دراین سایت توحیدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام خداوند بخشاینده ام

    سلام ب استاد عزیز و دوستانم

    استاد جالبه من اصلا تابحال این 3 فایل اول گفتگو رو نشنیده بودم، ینی رفتم تو فایلهامسرچ زدم دیدم از گفتگوی 4 دارم، بعد این فایل ها اصن دیوانه ام کردن خیلیییی ارزشمندن، خیلی برای این موقع منه، الان خیلی بهتر درک کردم. قطعا در زمان مناسبش گوش دادم ک قدرش رو بدونم.

    تو چکاب 12 قدم من نوشتم ک فکر نمیکنم خیلی هدایت رو بفهمم و اینکه خدا باهات حرف میزنه حتی برای کارهای کوچیک، ولی الان ک ب قدم 5 رسیدم دارم میشنوم کم کم تو طول روز میشنوم ازش میخوام میپرسم و اونم ب اندازه ایمان و باور من پاسخ میده.

    مثلا امروز ب خودم گفتم این کمربنده اذیتم میکنه کاشکی ی کمربند راحت تر داشتم یا یادم باشه بخرم( بخاطر روش قانون سلامتی کلی خوش اندام تر شدم هههه) و دقیقا 2 دیقه بعدش چشمم افتاد ب ی کمربند دیگه، یا اصن ی ایده هایی ی پیشنهادهایی ک قشنگ میفهمم اعتبارش ب خودم نمیرسه

    اما در مورد این تیکه از فایل تون ک گفتین وقتی گوش میدین ب الهامات تون و عمل میکنید و شاید اون لحظه نتیجه نگیرید و بعدا میفهمید همه اینا برنامه ریزی شده بود ک منو برسونه ب خواسته ام هاااا، ولی کی میفهمم اینو؟

    موقعی ک بزاریم هدایت عمل کنه موقعی ک تسیلم باشیم و بگیم من نمیدونم، شکست پیامبر کلی درس داشت برای مراحل بعدی و باید شکست میخوردن

    این قششنگ برای خود من بود، استاد من یه مدت ک از کار اداری زدم بیرون، چون میدونستم جای من اینجا نیست ولی نمیدونستم کجاست، این ایده ب ذهنم رسید ک از همکارم تو همون شرکتی ک استعفا دادم، ازش نقاشی رو سفال یاد گرفتم، این ایده اومد ک نقاشی کن رو سفال و برو توی غرفه های کارآفرینی بفروش، با همون پولی ک از حقوق ام مونده بود من شروع کردم تا چند ماه، حتی یادمه من پول جا رو ک 200 ت میشد نداشتم آخراش و خدا دقیقا قبل از اینکه مسئولش بیاد برام مشتری میفرستاد. من با مثلا کلا 10 تا قلم جنس میرفتم اونجا از 5 صبح بعد جا خیلی سخت پیدا میشد،همه ناامید میشدن ولی من میگفتم خدا برا من جا پیدا میکنه خیلی شرایط استرس زایی بود اینکه بعد این همه تلاش جا گیرت نیاد و برگردی خونه، از طرفی چون بقیه دوستان هم حرف های ناامید کننده میزدن تاثیر میزاشت و یادمه هوا هم خیلی خیلی سرد بود.

    بعد همون موقع ها خدا بهم گفت از یه دوستی تقاضا کن ک از جنساش بده ب تو و تو بفروشی، منم سختم بود از ایشون درخواست کنم ولی دلو زدم ب دریا و گفتم این ایده خداست من بهش میگم و اگرم جوابش ن بود خیلی راحت می پذیرم، بله جواب ایشون نه بود ولی از توی صحبت هاشون بهم پیشنهاد دادن برو وسایل کیوت بخر، منم تشکر و خدافظ.

    فرداش رفتم بازار مولوی و ب اندازه پولم 12 عدد جامدادی ینی درحد 1 جین تونستم بخرم، اونارو گذاشتم کنار لیوانام ک بفروشم، یادمه 2 تاشو فقط فروختم.

    خب بعدش چ شد ک من بعد از 2 ماه از اون روز خدا منو صاحب مغازه لوازم التحریر کرد؟ منی ک اوخر پول کرایه جارو نداشتم خدا منو ب چه رزق هایی ک نرسونده. اینکه امروز تو قدم 5 شما بارها و بارها گفتین اوضاع تغییر میکنه بخدا تغییر میکنه چه جوری؟ من نمیدونم اون پلن خداست من اصن نفهمیدم چه جوری همه چیز اتفاق افتاد، باید هزار بار ب خودم بگم همینطوری ک خودت نفهمیدی ولی صاحب این مغازه شدی بعدی ها هم میشه از نجواهای شیطان نترس از ترس از آینده ای ک میده نترس، تا وقتی ک تو داری رو خودت کار میکنی اوضاعت بهتر و بهتر میشه این قانون خداونده

    بله استادجان من اون روزها فروش 2 عدد جنس داشتم ولی من کلی درس یاد گرفتم مثل شکست پیامبر ک کلی درس داشت برای مراحل بعدی و باید شکست میخوردن، کلی ایمانم ب خدا بیشتر شد برای رسیدن ب مغازه، برای آسان شدنم، برای برداشتن بار سنگین از دوشم. من نتیجه صبر و ایمانم رو گرفتم، واقعا لاجرم جهان ب شجاعان پاسخ میدهد این یک قانون عه، هرکس نتیجه عملکردش رو داره تجربه میکنه، نتیجه صبر و تقوا و کنترل ذهنش، همه جای درست شون هستن.

    خواستم از نتایجم بنویسم تا ایمان من و دوستانی ک هدایت میشن بیشتر بشه،خداروشکر برای حضورش ک هیچ وقت مارو تنها نزاشته از این ب بعد هم نمیزاره، پس از نجواهای ناامید کننده شیطان نترسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    (( خدای عزیزم قول هست که نتایج خیلییییییی عالی میگرم و با پوست گوشت و استخوانم به تک تک این آگاهی ها عمل میکنم قول هست خدای عزیزم من با تمام وجودم به تو قول میدهم ))

    خدای من شکرت برای این سایت زیبا و این آگاهی های ناب

    خدای من شکرت برای این مسیر زیبا و سبز

    خدای من شکرت برای انگشت های عزیزم که میتوانم از تو بنویسم

    خدای من شکرت برای این جهان زیبا

    خدای من شکرت برای حضورت در زنده گی مان

    خدای من شکرت برای این استاد عزیز

    خدای من شکرت که قدرت دست خودت هست

    خدای من شکرت که این قدر بزرگی

    خدای من شکرت که هر لحظه هدایت مان میکنی

    خدای من شکرت که قلبم میتپد به عشق تو

    خدای من شکرت که میتوانم به راحتی نفس بکشم

    خدای من شکرت برای این آگاهی ها از دوستان عزیزم

    خدای من شکرت برای نتایج زیبای دوستان

    خدای من شکرت برای گوش های سالمم

    خدای من شکرت برای چشم های سالمم

    خدای من شکرت برای اینترنتی که دارم

    خدای من شکرت برای موبایلی که دارم

    خدای من شکرت که هدایتم کردی

    خدای من شکرت برای این خانه زیبایی که زنده گی میکنم

    خدای من شکرت برای وجودم الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت

    ((( جای که عشق باشد آنجا خطر نباشد ))

    جای که عشق باشد آنجا نگرانی نباشد))

    جای که هدایت خدا باشد آنجا سردرگمی نباشد ))

    خدای عزیزم خودممممم عاشقتم دیوانه وار عاشقتم خدای من شکرت

    سلامممم استاد عزیزم سلام مریم عزیزم سلام به تمام دوستان عزیزم

    استاد خیلیییی سپاسگذار تان هستم چقدر شما خوبید استاد میدانی وقتی بچه ها از نتایج شان حرف میزنند و از شما تشکری میکنند واقعا اشک های من جاری میشود خدا میداند شما چی حالی قشنگی داشته باشید الهی شکرت برای این حال قشنگ شما

    در حین شنیدن این حرف ها چیزی که به قلبم الهام شد این بود

    که خدا می‌تواند از هیچی واقعا از هیچچچچییی همه چیز بسازد خدا خیلیییی قادر هست

    خداست انکه هفت طبقه آسمان و همانند آن زمین را بیافرید فرمان او میان آسمان ها و زمین جاری هست تا بدانید خداوند به هر چیز قادر هست و به علم بر همه چیز احاطه دارد

    خدای من شکرت شکرت شکرت

    قلبم واقعا به گفته سپیده جان به دهنم آمده

    چراااااااااا خدا این قدر زیباست ؟

    آخر چراااااا این قدر خدا مهربان و بزرگ هست

    هدایت ما را بر خودش واجب کرده نه خسته میشود هیچیییییی نمیشود فقط عشق میکند خدا خیلییییییییی عاشق ما هست

    انجاییی که فرهاد عزیز گفت من همه چی را گذاشتم کنار و به هیچ دینی عقیده ندارم قلبم فریاد میزد که خداوند خیلیییییییی میخواهید تو اصلا انکار خدا باشی ولیییی خدا دیوانه وار میخواهید عاشقانه دوستتتت دارد خدا خیلیییییی خداست خدا عاشقانه هوای مان را دارد خدای من شکرت

    استاد من دو سال پیش نه شما را میشناختم نه خدا را به درستی میشناختم اصلا این مسیر بلد نبودم یک شب خیلییییی با دل پر نشستم به این مقصد که با خدا حرف بزنم

    و برایش بگویم که من دیگر می‌روم چون من میخواهم زنده گی عالی داشته باشم میخواهم ثروتمند شوم چون تو ثروت دوست نداری ( با باور غلطی که در باره ثروت داشتم ) من دیگر بنده گی تو را نمیکنم و من میرومممم با چشم های پر از اشک این کلمات به خدا تکرار داشتم یادم هست شب بود همه جا را سکوت گرفته بود و خدا چی زیبا با من سخن گفت اون حس هیچ وقت یادم نمیرود بسیارررررر حس عجیبی بود آنقدر من ارام شدم که ندانستم چگونه به خواب رفتم این قدر خداوند عاشقانه ما را دوست دارد و دست بردار ما نیست

    بعد از اون اتفاقات من به سمت شما هدایت شدم و این هم کاملا الهام خدا بود که گفت با شما باشم خیلییی خوب تغییر میکنم استاد شما که میگوییییید خدا برای من تبلیغ میکند واقعا که خداوند این کار میکند استاد قسم به ذات خودش که من این الهام را واضح شنیدم که گفت با شما باشم خیلییی زیبا تغییر میکنم من دیروز با یک کمنتی از خودم در سایت رو به رو شدم که پارسال تازه وارد سایت شده بودم نوشته بودم یعنی نمیدانن استاد که من چقدرررررررررررر متوجه تغییرات خودم شدیم چگونه من ارام ارام تغیییر کردیم استاد حال بد برای من کاملا یک چیز طبیعی بود حالا بسیاررررررر کم احساس من بد شود که اون را هم سریع تغییر میدهم الهی شکرت اصلا همین حالا این کمنت را که مینویسم الهام خداوند بود که بنویسم و جمله اول کمنتم هم از سمت قلبم بود الهی شکرت

    خیلیییییییییییییی احساسم خوب هست

    خیلییییییی خدا را احساس میکنم

    خیلیییییییی عاشق خدا شدیم

    و همیشه با خودم میگویم خدا برای من کافی کافی کافی هست

    خدا برای من بس هست او می‌تواند همه چیز را به بهترین شکل ممکن برای من ردیف بسازد

    استاد عزیزم ایمان دارم خیلیییی نتایج عالی میگرم با تمام وجودم ایمان دارم روزی منم با کوله باری از نتایج عالی با شما صحبت خواهم کرد خدای من شکرت

    واقعا که خداوند هر لحظه با ما صحبت میکند خداوند هر لحظه ما را هدایت میکند

    همین دیروز بود که خداوند به قلبم الهام کرد که جملات تاکیدی دوره احساس لیاقت بنویسم و روی آیینه اطاقم نصب کنم منممم انجام دادم در حین نوشتن چیزی که خدا برایم گفت این بود

    (( من با تمام وجودم ایمان دارم یقین دارم که خداوند هر لحظه من را هدایت میکند خداوند هر لحظه از من حمایت میکند خداوند من را به سمت بهترین ها هدایت میکند و من این جملات نوشتم و نصب کردم نمیدانن در وقت تکرارش چی حسی عالی برایم دست میدهد خدای من شکرت))

    بی نهایت سپیده عزیز تحسین میکنم برای این نتایج زیبایی شان برای این حرف های قشنگ شان

    دوسستتتتتتتتان دارم

    الهی که پول ثروت نعمت فراوانی خوشبختی و سعادت بدود به دنبال مان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سروش گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    درود

    حالا که بحث از هدایت شده و سخن از الهامات خداوند ، یه موردی رو باید به بچه های سایت عباس منش پیشنهاد بدم

    بچه ها آگاهی هایی که خداوند بهتون میده رو جایی یادداشت کنید

    همون لحظه ..

    یه دفتر جداگانه برای الهامات خداوند برای خودتون تهیه کنید ، یه فضای کاملا مخصوص که بتونید هدایت ها و آگاهی های خداوند رو جداگانه برای خودتون ثبت کنید، یه کانال خصوصی تلگرام برای خودتون بسازید یا هرچیز دیگه ای که هر لحظه خدا باهاتون صحبت کرد هر ساعت که بهتون چیزی گفت، همون لحظه یادداشت کنیدش ثبت کنیدش، چون یادتون می‌ره

    فقط یادتون باشه از خودتون چیزی اضافه نکنیدا ..!

    همونی که بهتون گفته میشه رو بنویسید ، سعی کنید یه دونه حرف هم از خودتون بهش اضافه نکنید

    در پناه خدای مهربان باشید دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: