عواقب تصمیمات احساسی - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

722 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرجان مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 1581 روز

    باسلام خدمت استاد و مریم عزیز

    هزاران بار شکر خدا که انسان بزرگ و نکته سنجی چون شما که هر چیزی دست مایه است برایش که با استفاده از آن اذهان مارو و مسیری که در اون هستیم رو روشنتر و شناخت مارو نسبت به خود و دنیای پیرامون مون بیشتر کند.

    سپاس از مریم عزیز که در مسیرها و شرایط آب و هوایی متفاوت آنقدر بی نقص و عالی از استاد فیلم تهیه می کنند انصافا کار هرکسی نیست که آنقدر بامهارت قاب فیلم رو حفظ کنه و به دستهاش هم در طول فیلم برداری استراحت نده . سپاس فراوان.

    من سعی ام براین بوده که در شرایط خیلی احساسی چه شادی چه عصبانیت یانارحتی و …… واکنشهایی غلو شده از خودم نشون ندم تا بتونم قضیه رو مدیریت کنم در شرایط بد با سکوت و در شرایط خوب با شادی معقول واکنش نشون میدم.

    چراکه هیجانات کنترل نشده خودش عامل تصمیمات عجولانه و عملکرد اشتباه میشه که چون از عقل منطقی برنیامدند بعد مارو شدیداً دچار پشیمانی می‌کنه.ضمن اینکه فکر میکنم بروز احساسات غلو شده که برای جلب توجه دیگران هست خودش از عزت نفس پایین سرمیزنه.

    درمواقعی که فکر میکنم با حرف یا عمل یاقضاوتی درخقم بی انصافی شده سکوت میکنم تا بعد تصمیم درستی بگیرم تا حرف و حرکتی نکنم که بعد خجالت زده بشم که از خودم خاطرات بدی در ذهن بقیه رقم نزنم که معقول رفتار کردن آمیخته باشخصیتم بشه که احساسات بد به حس بد قبلی که برون وارد شده اضافه بشه که بارم سبک تر باشه ناراحت تر بتونم از اون احساس بد قبلی دربیام که راه های ارتباط رو با واکنش های تند نبودم که فرصت جبران به طرف مقابلم بدم که الگویی برای خونسردی باشم برای اطرافیان خودم که به خودم ثابت کنم که کسی که در مسیر درسته به خودش اجازه نمیده شرایط بیرونی و اطرافیان بر احساسات و عملکردش تسلط دارند و…….

    مجموعه ای از این دلایل ملکه ذهنم شده و اجازه واکنشهای تند و احساسی رو بهم نامیده

    در شرایط احساسی خوب هم درجا قول جشن و شیرینی نمی‌دم دیگران رو در شادی خودم شریک میکنم ولی به خودم فشار مالی یا ….. وارد نمیکنم

    باهراونچه در توانم هست شادی خودم رو بادیگرون حتما تقسیم میکنم حالا بسته به شرایط یا باتماس و اطلاع یا باشام و شیرینی به عزیزترین های زندگیم و ….

    بطور کلی سکوت و واکنش نشون ندادن در شرایط احساسی بد و در حال و هوای بد نمودن

    و واکنشهای معقول در شرایط احساسی خیلی خوب با رویکرد تفکر و تصور و تجسم نتیجه تصمیم و واکنش احساسی به من در زندگی کمک زیادی کرده تا شخصیتی خونسرد محترم شاد و آرامی داشته باشم.

    صدالبته که در این مسیر از اشتباه مبرا نبودم و در لحظات احساسی شاد قول و قرارهای بزرگتر از حد تعهدم دادم

    و در شرایط ناراحتی هم واکنشهایی که تامدتها عامل سرزنشهای طولانی مدام بوده هم انجام دادم ولی همین سرخوردگی ها و خود سرزنشی ها در زمانیکه دیگه آبها از آسیاب می افتاد اهرم رنجی برای من بودند که تلاشم رو در مسیری که در موردش صحبت کردم دوچندان کردم.

    خداوند مهربان پشت و پناه همه شما در مسیر رشد باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    به نام پروردگار نور و زیبایی

    با سلام به استاد عباس منش خوشتیپ و خوش رنگ سلام به خانم شایسته با تصاویر رویایی وانرژی تمام نشدنی

    سلام به همه دوستان خوب هم فرکانسی با تجربه خوبشون

    و سلام آخر به بهشت روی زمین پرادایس دوست داشتنی با دریاچه و درختان و چمن های خدایی

    استاد بی نظیر بود این فایل چقدر خود خودم بودم خدایا شکرت هدایت شدم به این مدار فرکانسی این فایل که سرتاسر آگاهی بود

    اما در مورد فایل این جلسه پربار که انصافاً چرخ دنده های من رو خیلی نرم کرد این بود که احساسات زندگیمو چه در روابط در تصمیمات و کار به هر چیزی که اون لحظه نمی توانیم خودمان را کنترل کنم این باعث می شود که به من ضربه بدی بزند استاد من تو این همه سال تا قبل از آشنایی با این سایت در زندگی من تماماً احساساتی برخورد می‌کردم چون اصلاً کنترل ذهن روی خودم نداشتم و خودم را اصلاً نمی شناختم و این ترس ها باعث می شود که من عواقب بدی و نامناسبی در زندگی خود داشته باشم مثلا در روابط حرفهایی میزدم از روی احساسات و زود عصبانی میشدم و این باعث می‌شد که از همدیگر سرد بشویم و روابط ایده‌آلی نداشته باشیم یا مثلا به کسی قول چیزی رو میدادم از روی احساسات و نمی توانستم از عهده اون بر بیام و آن طرف با شخصی از من دلگیرمیشد و روابط را با من کات می کرد یا مثلاً من یادم هست همه می گفتند دلار و سکه بخرید و من تو اوج گرانی آنها را خریدم و تو ارزونی سکه و دلار ها را فروختم به خاطر احساسی فکر کردن و از ضربه های زیادی این هیجان زده من باعث می‌شد که آن پس انداز را هم کاملاً خرج کنم مثلاً من قبلا 200 میلیون داشتم اگر کسی می آمد به من می گفت فلان هتل و رستوران هر کسی نمی تواند برود و از ما بهتران میرود من با هیجان زده و احساسات خودم و بدون فکر کردن می‌گفتم که من میتوانم و کلی هزینه میکردم فقط این به خاطر این است که من میتوانم بهترین جاها را بروم و خرج کنم و پس انداز 200 میلیون من هم در عرض سه ماه تمام شد و این روند ادامه داشت و هیچ راهکاری اصلا نداشتم چون خودم را نمی شناختم و غلبه بر نفس خود نداشتم فقط تحت تاثیر قرار می گرفتم اگرچه صدمه و آسیب و نتیجه ناخوشایندی داشتم اما درس نمی گرفتم و تکرار تکرار می کردم هر دفعه

    اما با آشنا شدن در سایت عباس منش توانستم تا حدودی این شرایط احساسی را کنترل کنم و چقدر هم موفق شدم و لذت بردم مثلا اگر فردی در مورد چیزی صحبت می کرد که هر کس نمی تواند برود مثل رستوران یا هتل من در مورد اون اصلاً نظر نمی دادم ودهان خودم را می بستم و بهش میگفتم بعدا جواب میدهم وقتی که مکالمه تمام شدمیرفتم بیرون نفس عمیق میکشیدم و تمام ذهن خودم را روی بازی با موبایل مشغول‌ میکردم و بعد از ساعاتی یا روز های بعد به اون میگفتم که پول ندارم یا موقعیت آن را ندارم خیلی راحت میگفتم اماشاید طرف این فشار را می آورد برای من که بریم اما من جواب خودم یک کلمه است که نمی توانم شرمنده و این باعث می شد عزت نفس من بالاتر برود و تصمیم عاقلانه تری بگیرم که منجر به احساس خوب آرامش عالی داشته باشم

    الان ذهن خودم را می توانم آرام کنم با آموزه هایی که در این جلسه یا فایل ها و یا محصولات دارم تصمیم عاقلانه ای میگیرم چیزی که به من خیلی جواب می‌دهد اول سایت رفتن و سر زدن به فایل ها و90 درصد خواندن کامنتهای دوستان که چقدر به من و ذهن من کمک و آرام می‌کند و بعد بازی کردن با موبایل و سعی می‌کنم به چیزی فکر نکنم تا ذهن من بتواند درست کار کند یا نفس عمیق چند بار می کشم تا ذهن من بتواند اکسیژن لازم را دریافت کنند و در بعضی از موارد پیاده روی است که آن چیز یا حرف وقتی دور شوم و راه بروم دیگر احساسی رفتار نمیکنم و تجربه بعد برای من شکرگزاری است که همینجوری بی دلیل شکر گذاری میکنم واز خدا می خواهم به من کمک کند یا مسیر درست و تصمیم درست را در زندگی خود بگیرم

    چون من به خدا اعتماد دارم

    با سپاس بیکران از استاد عزیزم که چقدر بی نظیر بود این فایل میشه ساعت ها در مورد ش صحبت کرد

    و منتظر تجربه خوب تک تک دوستان با دید ونگاه وان سطح از آگاهی هاشون هستم تا درک من را بالاتر ببرد و بتوانم در زندگی خود بهترین تصمیم را ارائه بدم با آرزوی سلامتی و تندرستی و سعادت همه دوستان

    در پناه الله یکتا شاد پیروز و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2429 روز

    بنام خدا

    سلام بر استادعزیزم

    سلام بر خانوم شایسته عزیزو هم فرکانسی های عزیز

    جواب سوال اول

    تصمیماتی که بر اساس احساسات گرفتم وچیزی جز پشیمانی نداشت

    اما درسی بزرگی به من داد وراههای بزرگی در این مسیر یاد گرفتم

    مثلا در اداره مون یه سری حق وحقوقمون رو نمیدادن

    من باتندی به معاون گفتم کار نمیکنم تاوقتی که حق من رو بدین

    که این موضوع باعث اخراج من شد

    درصورتی که به شیوه دیگه ای هم میتونستم

    بگم که نتیجه یقینا بهتر میشد

    یا اینکه خودم رو متعهد میکردم برای یه شغل که عاشقش هستم

    (که خداروشکر دارم این کاررو میکنم واون 1ماهی که بیرون بودم

    کلی ایده گرفتم

    براساس احساس ترس یه تصمیم اقتصادی گرفتم

    وزمینی خریدم

    که اگر با حوصله وعجله نبود یقینا یه زمین ایده ال

    میخریدم

    ودرمورد سوال دوم

    خیلی اوقات پیش اومده مثلا یه همکار بخاطر فشار کاری یه سری جملاتی گفته که هرکسی بود واکنش نشون میداد

    که من واکنش نشون ندادم

    واون باعث شد که رابطه مون بسیار نزدیکتر ودوستانتر بشه

    ونکته مهم ظرف وجودم بزرگتر بشه

    درصورتی در گذشته نسبت به اینجور رفتارها رفتار تندتر رو انجام میدادم

    وجواب سوال سوم اینکه

    من یکی از بهترین روشهای که روی من جواب داده

    همون لحظه تجسم لبخند استاد عباسمنش

    یعنی یه آرامشی میده که نگو ونپرس

    یا مثلا پیش خودم میگم فکر کن استاد پیشت وقراره رفتارهاتون ببینه

    تو شاگرد استاد هستی وقراره بهترینها رو رقم بزنی

    دوش آب سرد وقدم زدن هم بسیار لذت بخشه

    وکلی برام تاثیر گذار بوده

    خیلی خیلی ممنونم از استاد عزیزم

    وخانوم شایسته عزیز بابت به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استادعزیز

    و دوستان گلم

    استاد دارین چکار میکنین!!!!

    من دارم ازین همزمانی ها دیونه میشم بخداااااا

    اول اینکه از وقتیکه من قدم اول رو خریدم شمل دیگه فایل به زبان انگلیسی نزاشتین و دارین هر روز فایلهای جدیدی با محتوای ؛

    خودشناسی

    سپلسگزاری

    تمرکزبرنکات مثبت

    تمرکز برزیبایی ها و…..

    میزارین که همزمان شده با کار کردن من در قدم اول یعنی این فایلها یه مکملی شده برای من که مطالبی که توی اون جلسات میگین قشنگ بشینه توی وجودم و چقدر درکم رو بهتر کنه از قوانین واقعا این فایلهاهمزمان با قدم ها اصلاااا

    دیگه …… چی بگم!!!!

    واقعا ازتون سپاسگزارم بابت تهیه و تولید این فایلها..

    دوم اینکه بابااااااا چرا این پردایس اینقدر زیباتر شده!!!!

    نمیدونم شایدم نگاه منه که تغیر کرده….

    همش حواسم پرت میشه استاد میره روی زیبایی های بی نطیر پردایس….

    فایل صوتی رو دانلود کردم باید برم بارها گوش کنم ….

    استاد من دارم روی خودشناسی کار میکنم توی قدم اول گیرکردم اونجا و حالاحالاهاااااا

    نمیتونم بیام بیرون…..

    آخ که این احساسی تصمیم گرفتن و احساساتی شدن چه هاااااا که بامن نکرده!!!!

    کسایکه منو میشناسن اگه ازشون بپرسین یکی از ویژگی هامو بگن !

    بی برو برگرد میگن من خیییییلی احساساتی هستم و عمل میکنم بقول خودشون جو گیر میشم!!!

    پاشنه ی اشیلمه!

    ولی انصافا از وقتی قدم اول رو اومدم دارم نرم و ارم اصلا میبینم باچشام که ویژگی هام داره کم کم خییییلی اروم کمرنگ میشه و دارم میبینم که چقدر بهتر از قبل دارم توی اون شرایط ذهنم رو کنترل میکنم…

    فت و فراون براتون مثال دارم استاد از احساسی تصمیم گرفتن و عصبی شدن در لحظه و،،،،،

    ضربه هایی بهم زده استاد که (یک موردش همش میومد توی ذهنم وقتی فایل رو میدیدم!دیگه بزرگترینش بوده !!!خیلی شخصیه نمیخام تعریفش کنم)

    الان بعد از 15 سال هنوز دارم ترکش هاشو میخورم استاد!!!!

    بخاطر احساساتی شدنم و عصبانییت شدید و ….

    امااااااااااا

    یه خبر خوبم دارم !اینایکه گفتم مال گذشته ی من بوده ..

    من به لطف آموزشهای شما خییییییییییییییلی تغیر کردم..خوشحالم….

    وقتی فایل رو میدیدم چیزایکه باعث خشم زیادمیشه رو من همش میومد توی ذهنم میدیدم که خدارو شکر همش مال قبل آشنایی با شما بوده و من یعنی اون منه قبلی اینجوری بوده..

    نمیگم الان عالی شدمااااا نه اصلا همه ی اون احساسات میاد اما درجه ی شدتش خییییلی کمتر شده!!!

    و نکته ی مهمش اینه که من خییییییییلی بهتر ،

    هر روز بهتر از دیروزم میتونم ذهنم رو کنترل کنم.

    فقط میخاستم بگم خییییلی شدید بوده این احساساتی شدنم.

    درمورد سوالتون هم :

    قبلا که قاطی میکردمو احساسی میشدم کع اصلاااااا هیچی دیگه دادمیزدمو بحث میکردمو.اولین نشونه ی جسمی ش هم برای من این بود که قلبم درد میکرد خییییییلی بد بود…‌

    تنها چیزیکه اون لحطه درونم وجود نداشت فکر کردن بودخخخ

    اماااا الان وقتی احساساتی میشم (اینایکه دارم میگم نسبت به اونموقع س هاااا دارم خودمو با خودم مقایسه میکنم)

    اول بخودم میگم الان باید ذهنمو بتونم کنترل کنم..

    بعصی وقتام قبل از اینکه اینو بگم یه عصبانیت و احساساتی کوچیکی نسبت به قبل میشم بعد یادم میاد از قانون…

    اولش نمیشه استاد …خییییلی سخته آروم نمیشم نجواها شدت میگیرن بخودم فرصت میدم،

    نفس میکشمو تلاش میکنم اروم بشم

    هرچه بیشتر تمرین کردم بهتر شدم استاد..البته که هنوز خیییییلی جای کار دارم

    مشکلم این بود که من توی اون شرایط (کلا ادم آرومی هستم،فیزیکی که اصلااااادرگیری نداشتم)اماااااااکلامی تا دلتون بخاد خخخخ

    من باید زبانم رو کنترل میکردم که حرف نزنم!!

    اولین چیزیکه بخودم میگم جمله ی معروف شماست استاد که الان باید ذیپ دهنتو ببندی!

    یه مورد دیگه که خیییلی بمن کمک میکنه و دوست دارم تنهابودنه در اون لحظه اصلااااا نمیخام هیچکسی رو ببینم …تا اروم نشدم…

    روشی هم که خیلی دوست دارم چن کلامی هستم حرف زدن با خودمه…

    ینی دوست دارم تنهای تنهاباشمو فقط با خودم حرف بزنم….

    روشهایکه شما گفتین خییییلی عالی بود استاد

    من بیشترین ارتباطم راه رفتن و با خودم صحبت کردنه

    دوش آب سرد بعدیشه

    طبیعت هم که اگه بتونم برم عالیه اونم جایکه هیچکس نباشه و خلوت خلوت باشه..

    استاد من الان یجوری شدم که فقط یه چیزی رو دوست دارم ..

    که از سرو ته همه ی کارام بزنم بیام فقط توی سایت و جلسات قدم رو گوش بدم و بنویسم و برم به درون خودم…

    در حال حاصر این کار لذت بخش ترین کاره برام..

    وقتی پردایس زیبارو میدیدم بخودم گفتم وااااااااای چه حالی میده یه جایی مث پردایس باشم الان برم توی غار تنهایی خودم و حالا حالاهاااا بیرون نیام ازش…خخخ

    دارم همینکارم میکنم مثلا هرجایکه قراربوده برم بهونه میارم که نرم و فقط توی خونه باشم و کار کنم روی جلسات..

    بچه هام دیگه شاکی شدن که ما رو ببر بیرون دیگه…خخخخ

    طبیعت رو خیییلی دوست دارم ولی چن شهر بزرگی زندگی میکنم شلوعه تمرکزم رو از دست میدم واسه همین ترجیح میدم توی خونه باشم.

    یه دفتر دارم بنام تصمیمات از پیش تعین شده..

    باید یکسری برم بهش بزنمو این مورد رو قبلا نوشتم اما یاد اوریش کنم برای خودم که یادم نره توی اون لحطات بحرانی..

    استاد دارم نرم و اروم به سبک شخصی خودم میرسم قدم به قدم در تمام جنبه هلی زندگیم..

    استاد وقتی برای اولین بار دفترمو برداشتم که راجع به سبک شخصی خودم بنویسم هیچی نتونستم بنویسم !!خخخ

    اما بمرور فهمیدم من واقعا چیا رو دوست دارمو میخام همون خودشناسیه دیگه…

    الان بیشتر از یکساله که لباس پوشیدنم دیزاین و وسایل خونم رو دارم دقیقا طبق سبک شخصی خودم میچینم و میخرم.

    و اینم از تغیرات بزرگ من بوده..

    چن مث چکاپ فرکانسی که درموردخودشناسی یا نوشتن آرزوهااا و اهداف که اول اصلا هیچی نمیدونستم و نتونستم چیزی بنویسم!!

    ولی خدارو شکر توی سبک شخصی به جاهای خوبی رسیدم..

    خوب دیگه برم فایل صوتی رو گوش بدم و نت بردارم که بشدت این فایل مرتبطه با خودشناسی قدم اول…

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    افشار خزایی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    خدا پشت وپناهت استادعزیز: من تازه وارد سایت شما شدم تازه دارم فیلم های دانلودی رو نگاه میکنم به لطف خدای مهربان که همیشه هواسش به من هست همه چیز زندگیم خوبه فقط از لحاظ مالی یه کم مشکل دارم فقط نمیدونم گیرش کجاست ولی امیدوارم که اونم درست میشه خداروسپاسگزام باشما اشنا شدم من از یه فایل داخل اینستاگرام شروع شد ولی الان تعهد دادم به خودم نه تلویزیون و… نگاه نمیکنم حتی اینستا هم پاک کردم عاشقتم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    امین روستا گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    استاد اول بگم که این تریل دور دریاچه باطبیعت سرسبز اطرافش وباحضور گریس وببئیاتون تبدیل شده به یک فضای مناسب برای پیاده روی ولذت بردن اززندگی ،که آرزوی خیلی هاهست.انشاالله این فضای بهشتی همیشه برای شما وخانم شایسته موندگارباشه ولحظات شادی رو درکنارهم سپری کنید.

    درمورد موضوع این فایل بگم شماهمیشه درمورد کنترل ذهن صحبت می کنید که تودوره 12قدم گفتید هرکی کنترل ذهنش رودر دست بگیره می تونه خالق زندگیش باشه

    به نظر من یکی از ابزارهای ذهن برای خارج کردن ما ازمسیردرست احساسات بدهست یعنی وقتی ماتواحساس بدمیفتیم دیگه کنترل ازدست ماخارج میشه وهمین جور ذهن مانور میده وفکرهای بد ازکمبود ترس نگرانی برای ما میاره تاجایی که ماخودمون رو پیدا کنیم وافسارش روبدست بگیریم وگرنه می تونه مارو تاسرحد مرگ پیش ببره

    من درگذشته

    #یاتحت تاثیرحرف مردم قرار می گرفتم مثلاکسی می یومد مظلوم نمایی می کرد،زبون بازی می کرد و من سریع خام می شدم وحس ترحم من رو برانگیخته می کرد برای مثال دوستان می یومدن ازمن پول قرض می گرفتن وبعدپول روپس نمی دادن وبعدباکلی دعوا وناراحتی پول رو پس می دادن ودوباره بعدازمدتی که آب ازآسیاب می افتاد دوباره همین پروسه پول قرض دادنه ودعوا وناراحتی تکرار می شد تااینکه یک روز تصمیم گرفتم به کسی پول قرض ندم ودیدم اون کسایی که بهشون پول قرض می دادم وحالا بهشون قرض نمی دم به من حتی دهن کجی هم کردن

    وبه این نتیجه رسیدم محبت بی جا باعث رنجش آدم میشه

    #یا خیلی زوداز کوره در می رفتم مثلااگرکسی برخلاف ذهنیت من رفتاری نشون می داد عصبانی می شدم یابهش شک می کردم وفکر می کردم می خوادکلاه سرمن بگذاره یااگرکسی من رو نصیحت می کرد بهش بدبین می شدم ومخصوصادرمورد همسرم به خاطر اینکه همش تمرکزم روی نکات منفیش بود درمورد رفتارهاش عصبانی می شدم وسرزنشش می کردم وبه همین خاطر توخیلی موارد حتی زمانی که تصمیم درستی برای زندگیمون می گرفت وبه من مشاوره می داد من بااون تصمیم مخالفت می کردم ویه راه اشتباه رو می رفتم وکلی ضرر می کردم

    ولی الان خدا روشکر دیدم بهش عوض شده وکلی مسئولیت های زندگی رو برعهده گرفته والان هردومون باانرژی کامل زندگیمون رو پیش می بریم وکلی پیشرفت کردیم

    البته دراین مورد هم نتیجه گرفتم که خشم وعصبانیت های من ناشی ازکمبود عزت نفس من بوده

    یکی از روش هایی که من برای آروم کردن خودم استفاده می کنم( وقتی در مورد یه موضوعی مثلا یه وسیله توخونه خراب میشه ومن رو بابت هزینش نگران می کنه)میام داشته هام رو می بینم وخدا روشکر می کنم که پولش رو خدابه من داده تاتعمیرش کنم واصلا می تونم یکی دیگه روبخرم جایگزینش کنم

    وبرای پیشگیری ازخشم وعصبانیت توجه به زیبایی هاخیلی کمک می کنه مثلا من یه بچه دارم که خیلی اوقات خوابش به هم می ریزه یابهانه می گیره ونمی گذاره آدم به کارهاش برسه خیلی زمان هاحسم می خوادبدبشه که به فلان کارم نرسیدم فلان کارم عقب افتاد همش تقصیربچم هست دیشب نگذاشت من بخوابم امروز به فلان قرار کاریم نرسیدم ولی میام به شیرین زبونیهاش توجه می کنم به رفتارهای بچه گانش توجه می کنم به چهره معصومش نگاه می کنم وخودم روآروم می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    به نام پروردگار وهاب

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز

    ووو دوستان ناب سایت

    استاد چقدر زیباست پرادایس چقدر منظره فوق العاده ایی شده

    بسیار تحسین میکنم اندام زیباتون رو

    ووو بسیار تحسین میکنم این حد از آزادی مکانی زمانی و مالی تون رو

    و بسیار تحسین میکنم خالق بودنتون رو

    چقدر نعمت و فراوانی

    براووونی زیبا

    دریاچه زیبا

    کلبه چوبی روی دریاچه

    پیاده روی دور دریاچه

    خدایا شکرت

    ،

    من همیشه تو عصبانیت و خشم تصمیم میگرفتم ووو بیشترین آسیب رو هم خودم میخوردم جوری که همش به خودم میگفتم حسین باز تو خشم تصمیم گرفتیا

    از وقتی وارد سایت شدم و رو خودم کار کردم بهتر شدم برای کم کردن خشمم یا تصمیم نگرفتن

    من دوتا کار انجام میدم

    1.پیاده رویی میکنم ووو عبارت تاکیدی میگم (دست خدا بالاتر از همه دستهاست ،،، خدایا حالمو خوب کن ،،،، خدایا من تسلیم توام ،،،، خدایا من محتاج توام )

    2. جدیدا خودم ناخودآگاه میام تو سایت وووو کامنت میخونم که حالمو عالی میکنه ووو خیلی دوست دارمش

    ولی خیلی کار دارم وووو بیشتر باید روی خودم کار کنم

    استاد یه چی بگم

    من خیلی از مسائل رو میدونم ولی همون مسایل رو وقتی شما میایید بیان می‌کنیم من تعهد فولادی میدم به خودم ووو انجامش میدم

    به همین خاطر بیشتر عاشق شما شدم

    چون میدونم شما دست خدایی

    آن شا الله دست به خاک می‌زنی طلا بشه

    آن شا الله به ثروت سلیمان نبی برسی

    آن شا الله تنتون همیشه سلامت باشه

    آن شا الله اتفاقات عالی هر لحظه براتون رخ بده

    ،،،

    خیلی تحسینتون میکنم دلم می‌خواد میلیاردها بار بنویسم، بگم ، داد بزنم

    آفرین سید حسین عباسمنش

    آفرین موفق ترین استاد

    آفرین مهربون ترین استاد

    آفرین متعهد ترین استاد

    آفرین که اینقدر حرفات مثل اکسیر میمونه گوش میدی درجا میره تو قلب و مثل دارو خوبت میکنه

    عاشقتم دلم می‌خواد بغلت کنم دست‌ها تو ببوسم

    تو کاری کردی با زندگی من که هیچ کس جز خودم نمیدونه

    ایستاده برات کف میزنم

    در آخر از خدای خوبم خیلی ممنونم که منو با استاد و این سایت خوب آشنا کرد

    چقدر حالم خوبه خدایا شکرت

    روی دوش خدا با قدرت میریم جلو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    امیربهره مند گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    سلام ودرود به استاد عزیز وخانواده صمیمی سایت بزرگ عباسمنش دات کام

    چقدر این فایل متناسب با شرایط فعلی من هست یعنی درواقع فایل های اخیردوره های استاد که خریدم حالا دوره دوازده قدم متناسب باشرایط فعلی من هست .من الان داخل یه تضادی هستم که مربوط به روابط هست ومن درحال کار کردن روی خودم هستم واگاه هستم که میخاد این تصاد خواسته ای رو به من نشون بده که متناسب با ان باورهای قوی بسازم وبدونم که اگه جلو نمیرم چه باورهای محدود کننده ای دارم .اما باز هم با این اگاهی که نباید توجهم روروی نخاسته بزارم باتلاش فراوان باالاخره ازدستم در رفت چندین بار که منجر شد من در شرایط احساسی حرفایی بزنم که الان پشیمون هستم ودیگه نمیشه پاکشون کردوحتی طرف من چند بار هست که هی بهم یاد اوری میکنه که تو چننین حرفی زدی وبازهم بحث ها شروع میشه.وبدتراز اون من گوشی که تازه خریده بودم وبسیار نیازش داشتم زدم خورد کردم وگوشی همسرم روهمینطور که من الان ازگوشی دختر کوچلوم دارم این کامنت رو مینویسم وبعد مجبور شدم که برای همسرم یک گوشی نو باهزینه بالا بخرم پولی که پس اندازم بود رو دادم بخاطر کنترل نکردن خودم در شرایط احساسی منفی تازه همسرم این گوشی که هم نو هست وهم مدل بالا تری داره روقبول نداره .ای کاش تونسته بودم در اون شرایط احساساتم رو کنترل کنم .درمورد احساسات مثبت هم وقتی دیدم دوستم ازبازار فارکس خوب پول درمیاره وبه من هم پیشنهاد دادودیدم که توی یک هفته سرمایش چهار برابرشده بااینک من هم علمشو داشتم تمام سرمایه وپس اندازم رو وارد کردم ونتنها سود نکردم تمام سرمایه ام رو ازدست دادم واعتماد به نفسمم له شد.اما به یاری الله یکتا وبا دیدن این فایل فوق العاده الان تصمیم دارم که دیگه خودم رو بشناسم ودرچنین شرایطی به خودم بگم امیر توالان هرتصمیمی بگیری صد درصد اشتباه وبا کمک تکنیک هایی که استادیاد دادن که فکر میکنم قدم زدن بهتر روی من جواب میده خودم رو ازاین تله نجات بدم .من متعهد میشم که دیگه باهمسرم بحث نکنم واز خداوند سپاسگزارم که وضع ازاین بدتر نشد خدارو صد هزار مرتبه شکر الان دارم فکرشو میکنم فقط خوبه که وضع بدتر نشد که نمیخام حتی اینجا بنویسمش الهی صدهزار مرتبه شکر سپاس ازشما استاد عزیز ودوستانی که زحمت کشیدید کامنت ورد پای بنده رو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    به نام خدا باسلام و درود بی پایان بر شما عزیزان

    همین الان یه تماس نا خوشایند از طرف کسی داشتم که تا سلام و احوال کرد شروع به اعتراض و بدگویی و…کردند و من تا دیدم ایشون دارن احساسم رو خراب میکنند گوشی رو گذاشتم زمین و رفتم و ناهار درست کردم و ایشونم گفتن و گفتن و گفتن تا آخر سر که صدا زدن می‌شنوی گفتم بله و به بهانه ی اینکه شارژ گوشیم تموم شد خداحافظی کردم و گفتم خداجانم شکرت و هزاران هزار بارشکرت که توی این یک و نیم سال چقدر آروم تر شدم و تونستم اعراض کنم از چیزهایی که احساسم رو خراب میکنن من اگه من قبلی بودم می نشستم و به حرفهای این شخص گوش میدادم و احساساتم رو خراب میکردم و تا چند روز مداوم و پی در پی ذهنم همه ی این حرف ها رو تکرار می‌کرد وسردرد و گردن درد نتیجه ی این گفتگوهای ذهنی میشد و پس از خوردن داروهای زیاد دوباره خودم رو روبه راه میکردم و دوباره یه بهانه ی دیگه برای اینکه حالم بدتر بشه و کنترل احساساتم از دستم خارج بشن ولی به کمک الله مهربان و با آشنایی با سایت استاد الان دیگه کمتر کنترل احساساتم از دستم خارج میشه وخدا رو شکر!بعده قطع کردن مکالمه اولین کاری که کردم برای اینکه کوچکترین حال بدی رو به همراه نداشته باشه اعتراض ایشون بااینکه اصلا گوش ندادم ولی ذهن چموش فهمید ماجرا چیه یه آهنگ شادی گذاشتم و شروع به رقصیدن کردم تا وراجی ذهن رو درباره ی اینکه چرا گوش ندادی خاموش کنم و چون این ذهن خیلی تمایل داره که به سمت اون حرفها و اون گلایه ها کشیده بشه زود خودمو جمع کردم و گفتم بزار سایت رو باز کنم تا کلا خاموش بشه این نجواها و به خدا با دیدن فایل جدید که درباره ی همین موضوع بود خدارو شکر کردم به خاطر همزمانی مناسب با این موقعیت تا بهتر وزیباتر بتونم افسار ذهن رو دردست بگیرم که به جرات گوش دادن فایل های دانلودی بهترین و موثرترین راه برای کنترل ذهن در مواقعی مثل همچین موقعیتی است تا آروم تر بشیم و مدت بسیار کمی در حال و احساس بد بمونیم!

    و خیلی خوشحال شدم که خدا در لحظه جواب میده همون لحظه ای که من نیاز داشتم تا آروم بشم دیدم استاد جان درباره ی همین موضوع صحبت می کنند و خیلی خدا رو شاکرم به خاطر هدایت های زیبایش در لحظه ی حال!!!چقدر خوبه این خدای مهربون با قوانین بی نقصش…خدایا هزاران هزار بار در هرلحظه در هر دم شکرگزارت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعیده آیت گفته:
    مدت عضویت: 1117 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام خدمت همه دوستان واستاد عزیزم

    من یه مادرم و فک کنم اغلب مادران این تجربه رو با فرزندانشون داشتن که از روی عصبانیت حرفی زدن یا کاری کردن که نتیجش شده عذاب وجدان و خود خوری که چرا اینو گفتم چرا نتونستم خودمو کنترل کنم و هزاران نجوای دیگه که چیزی از اون احساس بد رو درما کم که نمیکنه هیچی بیشتر وبیشترم میکنه.

    من خودم بارها شده بود که بخاطر عصبانیتم و اینکه نتونستم اون موقع احساسمو مدیریت کنم که البته در بعضی مواقعم بخاطر بک گراندای قبلیم بود که مثلا با همسرم حرفم شده بود خوب نخوابیده بودم از یه موضوع دیگه حیلی ناراحت بودم و…. باعث بوجود اومدن اون حد از عصبانیت شده بود ولی خب نتیجه همشون میشد عذاب وجدانهای بدی که هربار تحمل میکردم

    ولی همش دنبال بهبود این وضعیت بودم و اون زمانی که تو اینستا خیلی میچرخیدم پیج روانشناسان کودک زیادی داشتم که یاد بگیرم چطوری خشمم رو کنترل کنم و خب یه سری راهکارا هم تونست شرایطم رو بهبود ببخشه

    ولی تجربه شخصی خودم اینه که سریع محیط رو ترک کنم و هربار که اینکارو کزدم خیلی همه چیز خوب پیش رفت.

    البته از وقتی که قانون رو شناختم این جمله کلیدی شماهمیشه ودر هرحال تو گوشمه که احساس بد اتفاقات بد و تو مواقعی که احساسم خیلی بد شده هم این گوشزد و بخودم میکنم وسعی میکنم خودمو کنترل کنم دیگه. درمواجهه با مسائل مربوط به دخترم هم یه کار دیگه که بازم از شما یاد گرفتم اینه که دست از کنترلش بردارم و به کاراش انقدر دقیق نشم . البته دخترم یکی از بدترین پاشنه های آشیل منه و تا اخر عمرم باید رو خودم کارکنم و مراقب رفتارم باشم ولی خدارشکر خیلی بهتر از قبلم و با این عدم کنترل کردنش در واقع دارم علاج واقعه قبل از وقوع میکنم یعنی تا میاد حسم بره بسمت منفی سریع میگم سعیده به کاراش دقت نکن کنترلش نکن واگه خیلی رو مخم باشه میرم تو حیاط و خودمو مشغول میکنم و وفتیم میخوام برگردم داخل به خودم میگم حس بد اتفاقات بده ها پس آروم باش واینطوری چالش بادخترم رو حل کردم خداروشکر.

    الانم خیلی خداروشاکرم که با همین کلید واژه ها یعنی

    ترک محل درصورت امکان ( گاها پای تلفن این مسائل پیش میاد که من اونجا سعی میکنم موضوع بحث رو عوض کنم یا با یه بهونه که باید یه سر به غذا بزنم و…خداحافظی کنم )

    دست برداشتن از کنترل بقیه ( اقدام پیشگیرانه)

    گفتن مداوم حس بد اتفاق بد که میتونم بگم کلیدی ترین راه حله برام

    ودر آخر اینکه وقتی اینکارا رو میکنم بعدش

    درصورت امکان سریع یا یه فایل شما رو گوش میدم یا حداقل یه عطر تو هوا پخش میکنم که با بو کردنش حسم رو عالی کنه وازاین دست مواردخودمو برگردونم به تنظیمات اولیه .

    وبه این شکل تونستم احساسات منفی

    وآنیم رو کنترل و مدیریت کنم.

    خدایاشکرت خدایا شکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: