تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جهان بی انتها گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    سلام به همه ی دوستان

    برگ پنجم سفرنامه:

    تغییر…

    رشد…

    تکامل….

    هدف خلقت من…

    در نقطه ای هستم که جهان مجبور به تغییرم کرده ، زیر چونه مو گرفته، سر مو اورده بالا و گفته: خوب نگاه کن ببین کجا ایستادی؟

    این بود زندگی ای که میخواستی؟ پس کو اون همه بلندپروازی ها و خیال پردازی ها؟؟

    تسلیم حرفاشم ،چون داره راست میگه!!!

    تسلیم تغییر هستم

    شجاعتشو دارم

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر که در این نقطه از زندگی، در این سن جوانی ، متوجه ی نیازم به تغییر شدم ، یعنی متوجه ام کردن!!! خیلی بهتر بود که خودم سال ها پیش این روز رو پیش بینی میکردم و آگاهانه قدمی برای تغییر برمیداشتم ،تا تحت فشار این تضاد به وجود اومده در زندگیم قرار نمیگرفتم ولی خب بازم شکر که بالاخره فهمیدم ، بازم شکر که این تضادها هستن که ما رو به خودمون بیارن؛ در ابتدای مسیر تغییر و رشد هستم ، یه کم میترسم ولی با طی شدن تکاملم و افزایش ایمانم به خدا و خودم این ترسم از بین میره و یه ورژن جدید از خودم میسازم.

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد.

    خوشبختانه یکی از ویژگی های بارز من جسور بودنمه و البته بلندپرواز و خلاق…

    میدونم همه ی ما انسان ها در نهایت تغییر و رشد و تکامل مون رو طی میکنیم ولی هر کس به طریق خودش و در زمان خودش….

    زمان من اکنون است…

    زمان شما چه موقع است؟ حال یا آینده؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    روزشمار تحول زندگی من

    روز پنجم: یکشنبه 28 دی ماه 1399

    به نام خالق یکتا

    از آخرین روز که نوشتم حدود 50 روز می گذره. توی این 50 روز نمی دونم چی شد. خودم رو رها نکرده بودم. دستم تو دست خدا بود ولی حواسم نبود. دچار روزمرگی شده بودم. کم کم داشتم به خوم برچسب افسرده می زدم!!! حس می کردم چاق و زشت شدم!!! یه فکرهایی دور سرم پرمی زد که دوره کرونا و خونه نشینیه دیگه. همه همین طورن. پس تو هم باید این طور باشی!

    اینقدر تو فکرش بودم که هر حرف و خبری می شنیدم در همین مورد بود. داشتم جذبش می کردم….

    شادی کنارم بود میدیدمش اما حسش نمی کردم. طبق عادت و برنامه تقریبا هر شب کتاب میخوندم. خوب بود ولی انگار یه چیزی گم شده بود یا نمی دیدمش. دنبال یه جرقه بودم، یه پیام خاص، تا چند روز پیش که دست بردم لابلای کتاب ها و کتاب “بخواه برآورده خواهد شد” رو برداشتم و ورق زدم و یه تمرین جذاب که جوابم بود رو خوندم. برام عجیب نیست که این اتفاق افتاد اما کلی ذوق می کنم وقتی این طوری جواب می گیرم. قبلا هم بارها برام اتفاق افتاده.

    تمرین کتاب این بود بذار سلولهای بدنت کار خودشون رو انجام بدن!!!!! پیام کلیش برام این بود: شکرگزار سلامتی بدنت باش. هرشب با بدنت حرف بزن. مهم نیست چرا این طوری شدی مهم اینه که الان فهمیدی و می خوای برگردی. مهم اینه که الان متوجه شدی و داری برمی گردی. به بدنت بگو کارش رو در آرامش انجام بده. مهم نیست چطوری تو به حالت شادابی قبل برمی گردی! تو فقط ایمان داشته باش و بخواه که برگردی. بقیه اش رو بسپار به خدا…

    بعد از خوندن تمرین و انجامش بعد از دو یا سه شب، خیلی خیلی اتفاقی یه دوست قدیمی رو دیدم. یه انرژی خوبی ازش گرفتم. اینقدر از صورتم و بدنم تعریف کرد که کلی ذوق زده شدم!!! و در کمتر از یک هفته چنان شاد و سرحال شدم که حس می کنم چند سال جوون تر شدم!!!! و هر روز دارم بهتر از روز قبل میشم. هم وزنم کم شده هم صورتم شاد و سرحال شده!!! و هر لحظه خدا رو شکر می کنم و خیلی خوشحالم که خدا رو دارم: خدا، سرچشمه همه انرژی ها. کسی که وقتی کاری رو مطلق به اون می سپارم اینقدر همه چیز راحت و روان پیش میره که انگار یه تیم بزرگ مدتها پیش براش برنامه ریزی کرده بودند.

    الان خیلی خوشحالم و خوشحالیم بیشتر شد وقتی بعد از مدت ها اومدم اینجا و دیدم باید به روزشمارم برگردم و دیدم روز پنجم در مورد تغییره و من جرقه تغییرم رو دیدم و با انرژی بیشتری در مسیر تحول زندگیم پیش میرم.

    همه می دونیم که هیچ چیزی اتفاقی نیست. و همه اینها وقتی اتفاق می افته آمدگی پذیرشش رو داشته باشیم. و من خودم رو آماده کرده بودم و الان اینجام. خدایا هزار بار شکرت.

    وقتی دست خدا رو محکم بگیری هیچ وقت گم نمی شی! حتی اگه حواست به جاده نباشه! چون بالاخره یه جایی نشونه ای می بینی که می فهمی کجایی و می فهمی الان باید چه کار کنی.

    و من الان می فهمم باید چه کار کنم: توکل توکل توکل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سیدمصطفی میردهقان گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    سلام

    من این فایل روقبلاگوش داده بودم بازهم گوش دادم وبرام مرورشد

    خیلی برام جالب بود ویه جاهایی منو دچاردوگانگی شدم

    یه جاهایی هم خیلی تغیررومتوجه شدم

    برام جالب بود که استاد توفایلهاش گفته ثروتمندشدن ربطی به سن ونوع شغل نداره پس چرانمیشده توهمون کسب کارثروتمندشد

    استادمیگن باورمهمه ونوع شغل مهم نیست

    خوشحالم ازاین تغیرات استادوبارها تحسینشون کردم

    خیلی لذت میبرم که آخریااول حرفهاشون به ایمان توحید خدا ختم میشه

    ثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    به نام خدا

    سفرنامه روز پنجم:

    خیلی از افراد به خاطر یی ایمانی ترس ها و نگرانی هایی که دارن دست به تغیرات توی زندگیشون نمیزنن از استعداد ها توانایی و هاشون برای تغیر کردن و پیشرفت کردن استفاده نمیکنن .

    باید روندی و که الان توش هستی تو هر زمینه ای ثروت سلامتی روابط رو پیشبینی کنی و ببینی تا چند سال دیگه به چه سطحی میرسه اگه روبه افوله همین حالا دست به کار شو و تغیرش بده اگه وضعیت الان برات آزار دهنده است تغیرش بده و توش نمون چون در آینده فشار روت بیشتر میشه.

    نشانه های تغیر رو ببین اگه روابطتت روز به روز بدتر میشه این یه نشانست برای تغیر نباید اجازه بدی زمانی که اوضاع سخت تر شد تغیراتو ایجاد کنی .

    تغیرات باعث میشن پیشرفت کنی بزرگتر بشی شجاع تر بشی قوی تر بشی هر روز باید کاری کنی که کمی بهتر از دیروزت باشی و از نشانه های که خداوند برای تغیر نشونت میده استفاده کنی .

    نباید بپذیری که شرایط اجتماعی باعث به وجود اومدن سختی ها برات شده توهر شرایطی میشه تغیر کرد چه خوب چه بعد میشه شرابط رو خیلی بهتر از چیزی که هست بکنی مخصوصا افکار ها و باورهات رو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Darya گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    و استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته مهربان ،قبلا که نظرات رو میخوندم برام جالب بود که همه چقد شکر گزاری و سپاس گذاری میکنند قبل از نظراتشون اما الان اینقدر از این حس سرشارم که دوست دارم بگم خدای مهربانم سپاس گذارم ازت

    ممنونم بابت دست بی نهایت سخاوتمندی بنام استاد عباس منش در زندگیم،امروز جلسه پنجم روز شمار فصل یکم

    و حرف های استاد منو به شدت به فکر فرو برد اینکه ده سال دیگه ایا اونجایی که میخوام هستم واین یه تلنگر بود به من برای دوباره جدی گرفتن اهدافم ومصمم شدن توی راهم

    امیدوارم حال دل همه عالی باش ممنون که نظراتتون رو میذارید و کلید راهی میشن برای ما 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌸🌸🌸♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    پریناز کمالی گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام خدا و با سلاااام

    روز پنجم از سفرنامه

    همه ی ما شایسته ی تجربه ی یک زندگی عالی و باکیفیت هستیم . فقط کافی است قوانین آن را یاد بگیریم .

    ما بایدقبل ار اینکه مجبور به تغییر شویم ، تغییر کنیم ما باید همواره در حرکت باشیم.

    چه جنبه هایی از زندگی ام الان نیاز به تغییر دارد ؟ همه ی جنبه های زندگی ام !

    از شروع این سفرنامه که متعهد تر در حال کار کردن روی خودم می باشم متوجه شدم که چقدر غرق در احساس های بد به خصوص حس قربانی بودن وناتوانی و عدم لیاقت بوده ام واصلا متوجه آن نبودم . چه اندازه راکد بوده ام و هیچ حرکتی برای خواسته هایم و زندگیم به طور جدی انجام نداده ام و متوجه آن نبودم .خدا رو شکر میکنم که در نهایت به این عیب ها پی بردم و فکر میکنم همین قدم بزرگی است .

    بهترین ایده ای که برای تغییر به ذهنم می رسد ادامه دادن متعهدانه ی این سفرنامه و عمل کردن به آگاهی های آن است .

    و همچنین عمل کردن به نشانه ها . ایمان به خدا باعث میشود که نشانه ها را ببینیم و با عمل کردن به آنها و حرکت کردن ، در مسیر پیشرفت قدم برداریم .

    خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مائده گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    بسمه ربی

    سلام به خونواده گرم و صمیمی

    امیدوارم حال دلتون عالی باشه💕

    روز پنجم و سفرنامه بی نظیری که به لطف خدا شروع کردم و تک تک حرفاش میتونه نشونه ای باشه واسه من و پیشرفت من..

    همه چیز به قدری زیبا پیش میره و مرتبط به زندگی و روزام که فقط میتونم بگم شکرت و هزاران بار شکرت خدا

    تصمیم‌هایی که هر روز میگیرم نشونه های مربوط‌ بهش رو توی این فایلا می‌شنوم و متحیر میشم

    خدا رو هزار بار شکرت بابتش💕

    جسارت برای تغییر

    خیلی خوشحالم که از بچگی تو وجودم بود این ریسک پذیری درسته با توجه به شرایط وباگرهای غلطی که به مرور داشتم هی این توانایی کم میشد اما نسبت به اطرافیانم بیشتر ریسک پذیرم

    از بچگی تلاش میکردم واسه یاد گرفتن هنرهای مختلف و الان شاید توی چندین هنر یه سری چیزا رو بلدم که خودم میتونم از پس خودم برمیام و همین قشنگه و الان توی این سن نسبت به اطرافیانم تلاشم واسه تغییر زندگیم بیشتره

    راهای بیشتری رو امتحان میکنم و شکست میخورم و موفق میشم اما تجربه همشون قشنگه و یه عالمه درس داره

    خدارو شکر بابت همشون

    امروز استاد یچیز گفتن تصمیم گرفتم دفترم رو بذارم جلوم و بنویسم واسه خودم

    10 سال دیگه اگه با همین فرمون جلو برم، کجام؟؟ به کدوم هدفم رسیدم؟؟ چه چیزایی رو تجربه کردم؟؟؟ روتین زندگیم تغییر میکنه؟؟ وضعیت زندگیم چی؟؟ ایمان و باورم چی؟؟

    آیا اصلا به رسالتم توی این دنیا پی بردم؟ حرکتی هم کردم واسش؟؟؟

    آره عزیزدلم میخوام بنویسم

    بنظرم تو هم بنویس

    ببین با همین شرایط بری جلو 10 سال دیگه کجایی

    از خودت بپرس! حست نسبت به اتفاق اون روزا چجوریه

    اگه حست خوبه یعنی راهی که داری میری درسته و همینجور ادامه بده

    اما اگه این تصور تو رو آزار میده بدون یه جای کار میلنگه و تو باید تغییرش بدی

    پس حرکت کن رفیق✨💕

    خدا هم حواسش بهت هست و کمکت میکنه

    خدا باهات حرف میزنه

    استاد گفتن از نشونه ها

    من علاوه بر نشونه هایی که از اطراف میبینم و می‌شنوم یه جا هست که خیلی قشنگ منو راهنمایی میکنه

    گاهی که منتظر یه نشونه هستم

    وارد اینستاگرام که میشم قسمت اکسپلور یهو یه پست میبینم که داره با من حرف میزنه پر از نشونه است

    مثلا یه بار یه خواسته از خدا داشتم

    خدا بهم داد

    خیلی خوشحال بودم

    وارد اینستا گرام که شدم

    یه پست نوشته بود

    خواسته ات به تو داده شد…

    عربی‌ش و آیه ی قرآنی که مرتبط بود هم نوشته بود و من اشکم درآمد از این همه لطف

    از این همه حواس جمعی و عشقی که خدا بهم داره

    سعی میکنم توی کلمات و حرفا دنبال نشونه ای باشه از سمت خدا

    اینجوری حواسم به اطرافم هم بیشتر جمعه ونکات مثبت کوچیک رو بیشتر میبینم و بیشتر شاکرم

    خلاصه که خدای مهربون و بی نظیر با ما حرف میزنه فقط کافیه ما دقت کنیم

    امیدوارم که بهترینا واسمون اتفاق بیوفته

    حال دلتون بهشت 💕💕

    روز پنجم تحول زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه منصوری گفته:
    مدت عضویت: 3876 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایا شکرت که باز هم می خواهم برگی از سفرم را ورق بزنم و گزارششو بنویسم.

    1. چه جنبه هایی از زندگی من الان نیاز به تغییر دارد؟

    2. چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرشم می توانم زندگی بهتری برای خود بسازم؟

    3. چه ایده ای برای برداشتن اولین قدم دارم؟

    برای سوال اول باید بگویم متاسفانه جنبه ای از زندگی من وجود ندارد که بخواهم به خوبی آن دلخوش باشم و قرار باشد با تصور چند سال آینده انگیزه تغییر پیدا کنم.

    • چاقی مفرط

    • بدهی های فراوان که هر ماه به آن اضافه می شود.

    • نداشتن منزل شخصی و اجاره هایی که هر سال اضافه تر می شود .

    • نداشتن رابطه دلخواهم با خدا و خودم و خانواده و…

    • …

    نوشتن همین چند مورد اضطرابی در من ایجاد کرد که تصمیم گرفتم ادامه ندهم و به جواب سوال دوم بپردازم.

    سال هاست که هر کتابی در مورد موفقیت دیدم خریده ام وچندین دوره موفقیت از اساتید مختلف را خریده و در کامپیوترم ذخیره کرده ام. باور دارم هر کدام از این کتاب ها و دوره ها (حتی ضعیف ترینشان) را در عمل اجرا کرده بودم الان وضعیتم این نبود. من در عمل کردن به آموخته ها مشکل دارم. من باور کردم عمل گرا نیستم. عمل گرا نبودن تنها باوری است که به آن ایمان دارم و عمل کرده ام.

    در پاسخ به سوال دوم باید باور عمل گرایی را در خودم ایجاد کنم تا بتوانم این روند رو به زوال زندگیم را متوقف و برعکس کنم .

    با توجه به تکرار ” آمنوا و عملوالصالحات” در قرآن و جمله طلایی استاد عباس منش در مورد ایمان وعمل ( ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است) من حرف مفت می زنم و نتیجه حرف مفت هم همین شرایطی است که در زندگیم دارم می بینم. باید حرف مفت زدن را کنار بگذارم و در زمره ” عملوالصالحات” قرار گیرم. ولی چه کسی عمل صالح انجام می دهد؟ کسی که صالح باشد. صالح چه کسی است؟ باید بروم ریشه های صالح را در قرآن دربیاورم. احتمالا یکی از خصوصیات صالح در صلح بودن با خودش و خدای خودش است.

    در پاسخ به سوال سوم باید راهی برای صلح با خودم پیدا کنم وبا آرامشی که نتیجه صلح با خودم است به صلح با پروردگارم برسم. دست از مجادله با خدا بردارم تا راه برای صلح باز شود.

    این روزها که پای در سفری گذاشته ام که بهایش نوشتن نکاتی که از فایل برداشت کرده ام است، متوجه تفاوت حالم قبل و بعد از نوشتن شده ام. به نظرم کاری که من می توانم انجام دهم نوشتن است حتی اگر نوشته هایم در اوایل کار پخته نیست. اینکه پنج دیدگاه نوشته ام و(عمل کرده ام) و سفر را بدون نتیجه رها نکرده ام نشان دهنده این است که من در مسیر صالح شدن هستم و هر چقدر بیشتر بنویسم حالم بهتر می شود و بیشتر با خودم صلح می کنم و باور عمل گرا نبودن در من ضعیف و جای خود را به عمل می دهد.

    با تشکر و سپاس فراوان از همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 2390 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و همه دوستان در خانواده صمیمی که دارم

    روز پنجم از سفر من

    درک من از این فایل:

    ✍🏻ایمان به خداوند و نترسیدن و حرکت کردن،نترس از عمل به نشانه ها تردید نداشته باش وقتی توکلت به خدا باشه دیگه ترسی نداری از حرکت میگی من میرم تو دل کار خدا از طریق هزاران راهی که من نمیدونم کمکم میکنه.

    حرکت کن با ایمان خدا کارهارو برات حل میکنه.

    ✍🏻باید آینده اوضاع الانت رو بتونی ببینی بتونی حسش کنی، 10 سال دیگه کجام؟

    آیا اون جایی هست که من میخوام یا نه

    ✍🏻خیلی از افراد به خاطر ترس هاشون، به خاطر نگرانی هاشون، به خاطر اینکه نمیدونن آینده چی میشه، به خاطر شاید بی ایمانیشون دست به تغییر نمیزنن و حرکت نمیکنن.

    ✍🏻خیلی از افراد با وجود توانایی و استعداد هایی که دارند اما شهامت حرکت کردن و تغییر ندارند، شهامت اینکه از این توانایی استفاده کنند برای پیشرفت و موفقیت بیشتر ندارند.

    ✍🏻وقتی خودتون رو عوض نکنید اگه اوضاع الان کمی بهتون فشار میاره 10 سال دیگه بسیار زیاد بهتون فشار میاره، باید بتونید روزهای سخت 10 سال بعد رو الان حس کنی

    ✍🏻الان تو هر شرایطی که هستی اگه داره اوضاع خراب میشه نشونه هارو ببین توی همه ی موضوعات

    ✍🏻در تمام لحظه های زندگیتون در تمام موضوعات باید آمادگی تغییر رو داشته باشید قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان بشید.

    ✍🏻باید حواسمون باشه که جهان داره تغییر میکنه و ماهم باید به همون نسبت با جهان تغییر کنیم، توی همه قسمت های زندگیمون.

    ✍🏻هر روز دنبال تغییر باشید،هر روز بگید چیکار کنم که امروز بهتر از دیروزم باشم

    تو چه قسمتی از زندگیم تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ اوضاع خیلی عالی بشه،، نشونه هارو ببینید، جهان داره با شما صحبت میکنه خداوند داره از طریق نشونه ها با شما صحبت میکنه.

    ✍🏻نپذیر باورهای اکثریت جامعه رو

    نپذیر باورهای محدود کننده رو

    ✍🏻تو هر شرایطی که هستی باز هم میشه اون شرایط رو بهتر کرد هرچقدر خوب هرچقدر بد

    فقط باید تغییراتی رو ایجاد کنی مخصوصا در باورهاو طرز فکرت.

    منم خیلی ترس ها دارم که نمیزارن حرکت کنم باید روشون کار کنم و خدا کمکم کنه که شجاع بشم و برم تو دل ناشناخته ها.

    👣رد پای پنجم من

    ❤️استاد جانم بهترین هارو برات از خدا میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    من بزرگترین تغییری ک بایدتوی خودم بدم بدون شک عزت نفسه وازخدامیخوام کمکم کنه تابه زودی دوره عزت نفس استادروبخرم وبااینکه رایگانش روبهم پیشنهاددادن اما باورم اینه اگ بخوام نتیجه بگیرم بایدبهاشوبدم و گذشته ازون قطعا الان وقت مناسب نیست وتومدارش نیستم ک بخوام اونوبخرم ووقتی تومدارش باشم پولشم میاد وامروز روی تمام ترسهام ونجواهای ذهنم پاگذاشتم وانگشتر نامزدیم روفروختم تا ازآخرین بندوابستگی رهاشم وخداروشکرک اونقدرحسم خوب بود وقتی فروختمش انگار سبک شدم

    باآرزوی بهترینها براهمه شما عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: