شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 4

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عارفه» در این صفحه: 41
  1. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلااااااام استاد جانم

    شاید این مطلبی که میخوام بگم و خوشحالیم را ابراز کنم باید در کامنت های معرفی دوره شیوه حل مسائل یا خود دوره حل مسائل میگفتم ولی یه حسی گفت اینجا حال خوبت را به اشتراک بزار

    منم گفتم چشم

    استاد عزیزم مدت هابود که دوست داشتم منم مثل دوستان پروفایلم عکس داشته باشه چون انگار کامنت های آدم هویت پیدا میکنه ولی متأسفانه چون گوشیم در ی ک سری برنامه ها تحریم بود و فیلتر شکن هم گویا درست جواب نمی‌داد منم همون ماجراییی شده بودم که بگم خب همینه که هست برای من نمیشه در صورتی که با گوشی همراه زندگیم هم انجام دادم ولی باز نشده بود و هی میگفتم استاد که میگند هر موضوعی و مشکله راه حلش تو خودشه پس من چکار کنم آخه نمیشه که برلی یک عکس پروفایل کلا گوشیم را عوض کنم چون استاد همش میگند بابد دنبال راه حل آسان باشیم

    خلاصه حتی توی تمرین کد گذاری هم در دوره کشف قوانین نوشتم که من دوست دارم پروفایلم عکس دار بشه

    تا اینکه همبن چند دقیقه پیش یهو چشمام ستاره ای شد گفتم عارفه تو جدید یک فیلتر شکن جدید نصب کردی که قویه چرا با اون امتحان نمیکنی باورتون نمیشه با کلی هیجان رفتن تو همون سایت و مراحل را رفتم انقدر ذوق کردم که با مرحله انتخاب عکس رسید گفتم ایول آخر شد

    خیلی راحت و ساده خدایا شکرت

    استاد جانم عزیز دلم نمیدونید عارفتون چقدر تغییر کرده خودم لبخند میزنم گاهی از اینکه یادم میفته که کی بودم چی شدم و ذوق میکنم که قراره چی بشم

    استاد قبول دارم پستی و بلندی هست برای همه بوده ولی من الان اشتباهات گذشتم را هر چند تلخ ولی دیگه مثل گل بو میکنم چون میدونم اگه اون چالش ها نبود من به این عجز به درگاه خداوند نمیفتادم که بخوام راه را نشونم بده نه اینکه مثل خیلی ها یک زندگی فسیلی داشته باشم و هیچ رسد و تغییری توم ایجاد نشه و بگم من سالم و درست و بدون اشتباه زندگی کردم مثل ماجرای خروستون که اسم ابو موسی بود

    استاد جانم نمیدونم بگم کجا و کدوم دورتون در من بینگ بنگی ایجاد کرد چون هر مدام خاص خودش هست

    ولی دوره عشق و مودت کمکم کرد که دونه دونه بند های اسارتم از این دنیا را بکنم و اسیر خودش بشم که میدونم بند های خفی هست که هنوز پیدا نکردم ولی رهایی در درون را احساس میکنم

    بله استاد جانم عارفه ای داره از احساس خوبش میگه و میلش به زندگی بی نهایت و رویایی که روزی دعا می‌کرد شب که می‌خوابه صبح را نبینه و در خواب بمیره چون هیچ ذوقی برای ادامه زندگی نداشت ولی الان عمر طولانی و پر از نعمت و فراوانی از خدا میخوام و میخوام زندگی باز زندگی کنم ولی اینبار با باور های بهتر و قوی تر و هر روز رشد بهتر

    دوستتون دارم استاد جانم

    تبریک میگم به خودم که اینجام و تبریک میگم برای عکس پروفایلم خخخخخ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام فاطمه عزیزم

    دقیقا خدا خواست و این فایل شد خودش یه جور صید کردن چیز های مثبت

    منم خودم با ذوق میام میخونم و گاها بچه ها کا نتیجه ها ون را از ابن بازی نوشتند بغض شادی تو گلوم نقش میبنده و میگم واقعا خدا خودش میدونی چطوری پلن بنویسه

    عشقه به خدا این خدا

    چاکرتم دربست خداجونم

    فاطمه جان امید وارد همه پراز احساس خوب باشی و باعشق اینجا برامون به اشتراک بزاری

    اینجا جائیه که تقلب کردنشم پراز خیره وفای من میبینم دوستی از لباس تنش داره باعشق حرف میزنه منم تقلب میکنم و یاد میگیرم با کوچکترین چیزها حالم خوب باشه

    بگم وقتی به کشاورز نزدیک خونمون که داشت گندم ها درو می‌کرد گفتم خدا قوت و اون بدون درنگ گفت خدا حافظت باشه خواهر کلی لذت میبرم از اینکه بدون توقع جواب بهش خسته نباشید گفتم

    وقتی از باشگاه به در پارکینگ میرسم و ریموت ندارم و میبینم در بازه و اصلا ماشینی که رفته یا اومده باشه نیست میخندم و میگم مرسی آرام جانم (خدا) و کلی ذوق میکنم

    وقتی تو این فصل تو اصفهان داره باران میاد و منو بچه هام میرم دم پنجره و آهنگ باران تو که از پیش خدا می‌آیی را میزاریم عشق میکنیم از دونه دونه رعد و برق ها لذت می‌بریم و پسر بلند میگه الله اکبر و خدایاشکرت عشق میکنم و دنیایی از خوشبختی به من داده میشه

    خدایا بابات لحظه لحظه زندگیم شکر

    بهترین هارا برات میخوام فاطمه جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام علیرضای عزیز و پر انرژی

    خوشحالم که این کامتنم را خوندی و احساس خوبت را باهام به اشتراک گذاشتی

    علیرضا جان دقیقا همین امروز استاد در جلسه 7دوره کشف قوانین داشتند همبن را باز می‌کردند که هر این جهان پراز تضاد های ریز و درسته برای همه هم بوده فقط اگه بتونیم ازش بگذریم و احساسمون را تو همون شرایط خوب نگه دارید چند پله رشد میکنیم و چقدر این جلسه و کلا دوره کشف قوانین آگاهی های خاصی داره

    و جوری شد که من دقیقا احساس کردم خدا از زبان استاد داره بهم میفهمونه درسته پنج ماهی هست به یک تضادی برخوردی ه به ظاهر نادلخواهه ولی قراره برات کلی رشد داشته باشه و هنبن جور به صفحه گوشی نگاه میکردم و حرف های استاد را گوش می‌کردم و هی به خدا میگفتم چشم تسلیمتم و با احساس خوب از این تضاد می‌گذرم و دیگه نمیگم همینه که هست چون الان قانون را میدونم و قدرت خلق زندگی رویایی خودم را دارم

    و ممنون از لطفت نسبت به عکس پروفایلم اینجا یکی از پل های معلق در کشور زیبامونه در روستای هیر از توابع اردبیل و واقعا زیبا و فوق العاده است

    علیرضا جان بهترین هارا مثل همیشه برات میخوام و سپاسگزارم از احساس خوب همیشگیت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام سمانه جانم

    مرسی عزیزم به خاطر توجهت

    دقیقا منم مثل تو انقدر ذوق کردم وقتی عکسم را بعد یکسال کنار اسمم دیدم خیلی برام ذاب رود و هست باورت نمیشه بازم هربار میزنم روش و نگاه میکنم و ذوق میکنم

    و منم مثل تو سپاسگزارم از توضیحات سایت برای گذاشتن عکس که جقدر خوب توضیح داده بودند

    و جذابش این بود که اولش میگه هرکاری اولش به نظر سخت میاد ولی انجام بدید ولی جلو برید

    و الان از این مسئله ای که حل کردم خیلی خوشحالم

    و برای توهم خیلی خوشحالم سمانه جان و خوشحالم روی ماهت را دارم میبینم

    پایدار و توحیدی باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام بیژن عزیز

    خیلی بهت تبریک میگم که هرروز توجهت را گذاشتی روی نکات مثبت و حتی فرزندت را هم داره دچار این احساس خوب میکنی

    و اینکه گفتی نمیتونه بنویسه شاید اینکه صداش را ضبط کنی براش جذاب تر بشه و شب صدای خودش را باز گوش بدید مثلا تو یک گروه دو نفره با خانمتون این صدا را نگه دارید

    هیچ حسی بهتر از توجه به نکات مثبت نیست و خداراشکر که با آموزه های استاد به این درک تا حدودی رسیدیم که کانون توجهمون را مدیریت کنیم

    بهترین هارا برات آرزو دارم بیژن عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام بیژن عزیز

    واقعا این توجه به نکات مثبت خیلی احساس خوبی به آدم میده

    من گاهی تازه از اینکه دارم به چه چیز هایی توجه میکنم باعث میشه خودم را تحسین کنم

    و این انرژی خوب هی در چرخش هست

    مثلا وقتی میرم توی بالکن که لباس ها را پهن کنم و. چشمم به ساختمان هایی میفته که دارند تازه میسازند

    کلی ذوق میکنم و میگم ای جان خدا میدونه چه افرادی قرار خونه دار بشند و تو این خونه ها زندگی کنند و انشالله خیرش را ببینند و به شادی زندگی کنند و میگم خب خداراشکر با ساخته شدن این خونه و کنار رفتن خونه های قدیمی چقدر شهر زیبا تر و به روز تر میشه

    یا ذوق میکنم که این آقایون به کار هستند و اینجوری درآمدی به دست میارند و به عشق برای خانوادشون خرج می‌کنند و اینا در لحظه از ذهنم میگذره و به خودم که میام میبینم لبخند رو لب هامه از ذوق

    یا باورتون نمیشه مثلا اگه دارم ظرف میشورم و دوبار یه قاشق را نیام بزارم تو جا قاشقی و هی میفته تو ظرف شویی مثلا قبل کلافه نمیشم و لبخند میزنم به قاشق و تو دلم میگم باشه چشم دوباره میشورمت خخخخ

    یا حتی مغربی میخواستم برم وضو بگیرم گفتم خدایا شکرت که با پاهای خودم دارم میرم دستشویی و از آبی که میومد برای وضو گرفتم کلی ذوق میکردم از خدا تشکر میکردم

    اینجور وقتا به خودم میگم هواست هست این نعمت هارا قبلا راحت از کنارش می‌گذشتی

    و چقدر خوشحالم برای این تغییر

    برات بهترین هارا میخوام بیژن عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام بر سمانه عزیزم

    هدایت پشت هدایت

    وقتی امشب داشتم تو جلسه اول دوره کشف قوانین کامنت می‌نوشتم یه ندایی گفت برو یه سری به فایل شکارچی مثبت بزن و…

    که دیدم اولین کامنت رو صفحه سمانه خودمه

    سمانه چه خدایی داریم ما مهربون و دلسوز و هدایت گر

    ببخش که نبودم و دلیل نبودنم را نوشتم تو کامنت دوره

    بگذریم

    چیزی که هست فقط مسیر. مسیر رشد و آگاهی و باید از هر لحظه درس گرفت

    انوار شده بودم دختر به خانواده که چون دستاورد جدیدی نداشته حق حرف زدن نداشته و هی خودش را پنهان میکنه بودم سر به سایت میزدم فایل های جدید استاد را گوش می‌کرد تمرین ستاره قطبی و… انجام می‌دادم کلی حضور خدا را تو زندگیم میدیم ولی انگار چون دیتاور عاطفی و مالی نداشتم پس بقیه چیز هیچ یه آن به خودم اومدم گفتم دختر همه اینا هم قبلا نبود و خودت با باورت هات ساختی پس یه یا الله بگو باز ترمز هات را پیدا کن تو چندتا دوره ها را نصفه کاری ول کردی مثل همین کشف قوانین و شیوه حل مسائل

    پس شروع کردم

    باید عارفه از رشد هاش هرچند کوچیک خانواده اش را خوشحال کنه

    دوستدار تو عارفه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام رضا جان

    خوش آمدید به خانواده گرم و صمیمی عباس منش

    ترس ترس ترس چیزی که شیطان همیشه باهاش ایمان مارا ضعیف میکنه و هیچ کدوممون هم مثل بغل دستیمون فکر نمی‌کنیم و نمیتونیم بگیم ترس همه یک جوره

    مثل میزنم من دختر سوم خانواده هستم و 6الی8ستل خواهر هام از من بزرگتر هستند وهمه ازداوج کرده ولی نه مامان نه خواهر هام تاحالا پیش نیومده تنها برند مسافرت یا نگران بچه هاشونو یا نه گفتن همسرهاشون ولی من فقط تو این مدت اخیر دوبار تنها رفتم مشهد آخری که یک هفته کانل طول کشیدم با اینکه دوتا بچه مدرسه ای داشتم ولی برای من رفتن تنها سفر یه چیز عادی شده

    تنها با بچه هارا ماشین و برداشتن رفتن تفریح بدون باباشون آخر شب برگشتن یه چیز عادی ولی شاید برای مامان من یا ترس بزرگ باشه

    ولی برای چیز های دیگه برای کسب درآمد منم ترس دارم ترس از موفق نشدن در صورتی کا له لطف الله ذهنم پر ایده است برای جذاب شدن مسیر درآمدزاییم که فکر کردم بهش بدون هزینه حتی منو به وجد میاره ولی….

    اما اومدیم که این ولی هارا نخوایم بگیم

    یک کلام

    آیا این زندگی اون مدلیه که ما میخوایم؟

    اگه نه پس یاعلی دیر شده تا همین الانشم

    پس با قدرت میریم جلو

    بهترین هارا برات آرزو دارم رضای عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام بر ابوالفضل عزیز

    مرسی بابت احساس خوبت

    خواستم بهت بگم گاهی وقت فایل های دانلودی استاد را گوش میدم که میگند فلان دوستم زنگ زد گفت تو که موفق شدی دست منم بگیری و…. و استاد از صحبت های بینشون مارا به آگاهی میرسوند به خودم میگم ببین عارفه استاد هم هنوز افرادی هستند دور برشون که انقدر استاد آموزش میدند هنوز نگاهی به زندگی دارند که استاد بابد ساعت ها باهاشون صحبت کنه که ذهنشون باز بشه پس واقعا استاد تو این سایت خود بخود افرادی که تشنه این حرفا بودند را دور هم جمع کرده

    اینارا گفتم که بهت بگم همین عارفه وقتی با دوقلوهاش این تمرین را انجام می‌داد و حتی فایل صحبت های استاد را برای همسرش گذاشت با ابنکه همسرش حرفای استاد را گوش میداد و قبول داره و نتیجه دیده ولی بی تفاوت گذشت و اصلا نخواست مشارکت کنه.

    پس واقعا ماییم که حال خودمون را باید خوب نگه داریم من گاهی با شور و ذوق شروع میکنم به تعریف کردم اتفاقات براشون مه هم باور های خودم ساخته بشه هم ایشون ولی خیلی احساس خوبی رد و بدل نمیشه و گویا فقط یه شنونده بودند

    پس نتیجه چیه؟؟؟

    دنبال احساس خوب خودمون باید باشیم من گاها فقط حرف میزنم که دوقلوهام بدونند تو خانه و خانواده باید هم صحبتی باشه با خودش چقدر در مورد این موضوع ها حرف میزنم

    ولی خب ما هیچ قدرتی برای تغییر کسی ندارم ابوالفضل عزیز

    فقط ازت میخوام اگه مجرد هستی خودت را لایق بهترین ها بدونی و رو صلح رسیدن باخودت تو الویت کار کن

    بهترین هارا برات آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    سلام مجدد ابوالفضل عزیزم

    چه نکته های خوبی گفتی دقیقا همه چیز خود ما هستیم که همه چیز را میسازه به قول استاد این باور را بابد تو ذهنمون نهادینه کنیم که ما خالق صفر تا صد زندگی خودمان هستیم

    من الان خودم که دوره کشف قوانین زندگی را از سر گرفته ام و با ذهن باز تر دارم به تمرین ها جواب بدم به ترمز های جالبی بر میخورم که ناخواسته میبینم چشمام خیره شده به جایی و دارم فکر میکنم و قلبم پر از هیجان میشه

    و گاهی خنده ام میگیره میگم وای خدای من این ترمز کجا بود که من نمیدونستم

    واقعا که استاد زیبا میگند وقتی به تضادی بر میخوری و خواسته شکل میگیره خود خود گاز داده شده پس نیاز به گاز دادن بیشتر نیست باید پا را از رو ترمز برداری

    فکر کن من تازه دقت کردم که با توجه به گذشته ام از بچگی تا الان این باور تو ذهنم شکل گرفته بوده که من اگه پول هم داشته باشم خودم حق تصمیم گیری برای خرج کردنش ندارم

    فکر کن من اصلا هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم ولی این ترمز را پیدا کردم

    وقتی دیدم تو گذشته پولی اگه جمع میکردم برای اینکه جیزی که دوست دارم بخرم هم بابد التماس بابا و مامانم را میکردم یا اگه با بابامون میرفتیم کارگاهش کار میکردیم هیچ دستمزدی به ما نمی‌داد که ما احساس ارزشمندی بکنی یه باران ما خواست پول بده دسته پول را پخش کرد تو آسمون و گفت هرکی جمع کرد برلی خودش و ما سه تا بچه که اون موقع بودیم افتادیم به تلاش که اون یکی جلو بزنیم

    شاید به ظاهر قشنگ بوده ولی احساس گنجشک روزی شدن الان که فکر میکنم بهم دست میده در صورتی همون را اگه خود بابام با احترام بهمون میداد جذاب تر بود چون پول زیادی که بهمون نمی‌رسید

    یا بعدم که ازدواج کردم و گاهی کار می‌کردم پولش هرچند هم کم یا زیاد خرج تونه میشد و من فکر میکردم پول را برای خواسته های خودم به دست نمیارم و قرار خرج چیز های دیگه بشه و من هیچ تصمیمی نمیتونم براش داشته باشم

    در کل میخوام بهت بگم ترمز ها انقدر گاهی مخفی هستند که آدم باورش نمیشه

    یا من هر بیزنسی که میخواستم تو زندگیم شروع کنم چهره بابام میومد جلو چشمم که آیا بابام حاضره برای این مورد پول بده؟ آخه بابام رو هر چیزی یه ایرادی میزاشت که خرجی نکنه برامون

    وای ابوالفضل عزیز هیچ کدوم ما متوجه نشدیم و نیستیم چی از بچگی تو ذهن های ما نقش بسته که بابد روش کار کرد و تغییرش داد

    اینا تازه برای ثروت بود درمورد رابطه عاشقانه که خودش مثنویه خخخخخخ

    ولی خداراشکر که ما اینجا هدایت شدیم و دنبال رشد هستیم

    خدایا آنی و کمتر از آنی مارا به حال خود رها نکن

    بهترین هارا برات آرزو دارم ابوالفضل عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: