شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 1
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-23 06:38:052023-05-25 12:32:18شکارچی نکات مثبت باشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد جان
سپاسگزارم برای این ویدیو و چقدر ایده داد برای اینکه کارگروهی و شکارچی نکات مثبت بودن چه ترکیب قشنگ و موثری خواهد داشت.
استاد اگر بخام از تمرین بگم، باید بگم من تو طراحی تمرین بعد از شناسایی نقاط ضعفم خوبم، البته اخیرا به این توانایی ام پی بردم.
چند تا از تمارین را مینویسم.
1.وقتی تو ترافیک هستم و اگر تو ماشین غیر از من کس دیگه ای هم باشد(چون خودم تنها باشم در اکثر مواقع فایل ها شما را گوش میدم یا با خودم حرف میزنم) و از ترافیک کلافه باشد فوری میگم هر کی بتونه نکات زیبای بیشتری پیدا کنه امتیاز بیشتری میگیره، و جالبه از بابام که شصت سال داره تا بچه ها، اصلا با شنیدن کلمه ی امتیاز سر از پا نمیشناسن. خلاصه که همگی شروع میکنن از تابلو ها، از ابرها، از خنده ی یک بچه تو ماشین و … به عنوان نکات مثبت یاد کردن و جالبه اون روز اتفاقات جادویی ای میوفته یعنی اون ترافیک که بالاخره تمام میشه ولی الباقی روز پر میشه از معجزه.
بعد از چند بار که این بازی را تو ترافیک انجام دادیم و معجزاتش را دیدم تصمیم گرفتم کلا تو هر مسافرت بین شهری و خارج از شهری این کار را انجام بدیم.
2.پیدا کردن نکات مثبت در افراد، این کار را برای تربیت ذهنم کردم چون متوجه شدم که من ناخودآگاه تو برخورد با آدمها اول و فقط نکات منفی را میبینم ، گفتم پس برعکس این را عمل کن. و گفتم چیزی که تو این بازی زیاده، سوژه است. تو خیابان راه می رفتم و هر شخصی را میدیدم شده از زیبایی رنگ جورابش هم شده باشه، به تحسین کردن. یعنی سوژه ها گاهی خیلی سخت بود پیدا کردن زیبایی ها ولی پیدا میکردم و الان خدا را شکر کمی بهبود پیدا کردم.
3. تمرین یک دونه بیشتر
من کلا آدم کم توقعی بودم و میشه گفت در حال بهبودی هستم. یعنی به کم قانع میشدم، میخواستم درخواست حقوق کنم، کمترین درخواست ها برای من بود که همه تعجب میکردن، میخواستم غذا بردارم کمترین، من!!!! از کسی چیزی نخام حالا یا به دلیل کمبود اعتماد به نفس و خس ارزشمندی یا اینکه حالا. خیلی هم بخام بخام نباشم. بعد دیدم این ویژگی ام باعث شده که از خدا هم کم بخام، یعنی از منبع ثروت و نعمت و سرچشمه هم کم بخام. گفتم اینجا دیگه شوخی بردار نیست باید زیاد بخواهی و بدونی اولا لایقش هستی دوماه همیشه همه چیز فراوان هست.
بعد تمرین را اینطوری طراحی کردم که البته از تمرین درخواست شما الگو گرفتم و گفتم وقتی میخواهی چیزی را درخواست کنی یه کم بیشتر از چیزی که به ذهنت میاد بگو، مثلا میخای بگی یک چایی میخام، بگو یک چایی و یک کیک میخام،
مثلا یکی بهت میگه من دارم میام استانبول چیزی میخای؟ نگو نه ممنون حتی اگر چیزی هم نمیخوای بگو آره فلان چیز را میخام.
و اینطوری خیلی بهتر شدم و البته تو قیمت گفتن به مشتری همین کارم باعث شد که بتونم مبالغ خوب و بیشتری درآمد داشته باشم فقط یا یکم بیشتر گفتن.
4. تمرین مراحم بودن، مزاحم نه، مرررراحم
امروز تو جلسه ی دوم قدم سوم که از عزت نفس حرف زدید گفتید من گاهی که حس کنم مزاحم کسی هستم نمیتوانم درخواست کنم یا این حس مزاحم بودن را دوست ندارم تجربه کنم، گفتم اااا، بهار تو هم همینی…
آخه دیروز با بچه ها یک شعر انگلیسی را حفظ کردیم و من بینشون مسابقه گذاشتم که هر کی بهتر بخونه برنده اس. بعد گفتیم بگذار یک قاضی هم داشته باشیم، به ذهنم رسید که مدیر مهد کودک را صدا کنم بیاد بشه داور. رفتم مدیر را صدا کنم دیدم داره چیزی مینویسه اگر قبلاً بود که همین درخواست را نمیکردم که ای بابا یعنی چی داره مینویسه ولی خوب یکم درمان پیدا کردم و صداش کردم گفتم بیایید میخواهیم داور بشید.( هر چی باشه خودمم مدیر یک مجموعه ام، پنج دقیقه وقتم را عاشقانه برای مجموعه ام میدم.) آقا مدیر اومد، یک زن موفق، زیبا، قد بلند، خوش هیکل، خوش پوش، لوند، چشم رنگی، باور فراوانی و ثروت و لیاقت عالی یعنی عاااالی، اومد که داوری کنه.
بچه ها شروع کردن به خواندن و همون موقع ذهنم شروع کرد مرا خوردن، چرا صدا کردی، مزاحم شدی، از کارش انداختیش، فلان و بیسار، منم ساکتش کردم که بابا از خداشه شانزده تا بچه ی ششساله دارند مثل بلبل شعر انگلیسی میخوانند.
خلاصه که گفتم باید برم تو دل این مزاحم بودن و باید بهت ثابت کنم تو مراحم هستی، تو باعث رحمت و فراوانی و عشق هستی،
گفتم از آدمهایی که مشغول کاری هستند میخوام که به یه بهانه ای کارشون را ول کنند و کاری را برای من انجام بدن، یا خودمو دعوت میکنم خونه ی کسی، نمیدانم دقیقا ولی تمرین یه همچین شکلی خواهد بود، اینکه بخام یه آدم از مالش و وقتش برای من استفاده کند.
اینو امروز طراحی کردم و به امید خدا محاسنش را براتون مینویسم.
استاد به این دلایل هست که میگم من میبینم شما را، من میرسم به هر چی میخام من با یه همچین تعهدی هستم تا آخر روزی که تو این دنیام.
عارفه ی عزیز و هوشمند و عاشق را تحسین میکنم.
و شما را برای داشتن همچین شاگردان و سایت بی نظیری.
استاد شما جانید و جانان.مریم جون شما عشقی و عشششق
سلام آزاده ی عزیز
سپاسگزارم برای ریزبینی و دقتی که داری
احسنت بهت.
توی اون تمرین یک دونه بیشتر، یکم بیشتر، وقتی مشتری از من کارمزد خدماتم را میپرسه و من نه میدونم عرف بازار چقدره یا چقدر باید قیمت بدم هر عددی که به ذهنم میاد را یه کم بزرگتر میکنم. مثلا اگر قراره بگم هزار لیر میگم هزار و صد لیر یا هزار و دویست لیر…
در اکثر مواقع مشتری قبول میکنه و الان که فکر میکنم یادم نمیاد که مشتری قبول نکرده باشد و از اونجایی که من دنبال تخفیف نیستم خودم و این باور را ساختم که خدا منو به بهترین ها، منصف ترین ها هدایت میکنه که اونها عددی را از من طلب میکنند که ارزشش را داره، به همین دلیل یا کسی ازم تخفیف نمیخواهد یا اگر بخواهد من تخفیف نمیدم و میگم اگر میخای از مدار این جور مشتری ها بیای بیرون تخفیف بی تخفیف.
به همین دلایل خوب اگر قرار باشه هزار لیر درآمد داشته باشم میشه هزار و صد لیر…
تحسینت میکنم برای سوال خوبی که پرسیدی و در حال یادگیری و بهترین شدن هستی.
برایت بهترین ها را از خداوندم، رب وهابم، خدای رزاقم خداوند غفورم و رحیمم خواستارم
نگین عزیزم سلام
خدا را شاکرم برای این محیط الهی و این چنین آدمهای متعهد را دور هم جمع کرده.
از خدا سپاسگزارم برای استادم، نمونه واقعی توحید، تعهد، عملگرایی، شجاعت، ثروت
این تمرین درخواست برای من معجزه کرد. وقتی میخوای یکم بیشتر بخواهی، ذهنت مقاومت میکنه ولی کم کم باورش میشه فراوانی این که هست تو فقط بخواه.
امیدوارم یه روز برام از نتیجه های این تمارین بگی.
شما را به دقیق ترین خدایی که بوده و هست و همیشه خواهد بود میسپارم
فرشته ی زیبا سلام
سپاسگزارم برای بازخورد عالی تون
و من عاشق این خدای هادی و رحیم هستم.
یعنی تو را با شیرین ترین حالت ممکن هدایت میکنه و میگه چند دقیقه دیگه چشمانت را باز بگذار چون برایت هدیه ی قبل از خواب دارم.
خدایا سپاسگزارم که مرا هدایت کردی تا با نوشتن این بازی ها و تمرین دوستانم ایده بگیرند و این دنیا توحیدی تر، عاشق تر، ثروتمند تر شود.
شما را به دقیق ترین رب العالمین میسپارم و برایتان زیباترین خواب ها را آرزومندم
سلام اکرم جان
چقدر تحسین میکنم شما را
اینقدر ذهن آماده ای داشتید که با فایل های دانلودی به همچین موفقیت هایی دست پیدا کردید.
تحسین میکنم شما را برای این طراحی هوشمندانه
و همیشه این جمله ی شما در گوش من زنگ میخوره که مسلما معلم هایی با باورهای ثروت و توحیدی میتوانند جامعه ی ثروتمندتر و توحیدی ترین را بسازند.
برایت موفقیت های بی نهایتی را آرزومندم
سلام فروغ جان
تحسینت میکنم که در مدار انسانهای موفق هستی.
میدانی فروغ جانم این اتفاق، شانسی نیست. تو به دلیل کنترل ذهن و کار کردن روی خودت وارد مداری شدی که همچین افراد موفقی هستند و البته که همین یک دونه هم نیست.
در واقع اون آدم داره حس واقعی اش را به تو میگه که دوست دارم با تو باشم.
تحسینت میکنم برای اینکه اینقدر روی خودت قشنگ کار کردی که رزق رابطه دنبال تو میاد.
برو با اعتماد به نفس و این را نشانه ای ببین از رب العالمین که با این ماجرا داره بهت نیگه، ادامه بده، راهت درست هست.
و تو چقدر قشنگ ذهنت را آرام کردی.
احسنت بهت دختر ارزشمند
خوش بگذره حسابی
برای من از سفارت و معجزاتش بگو، مشتاقانه منتظرم
سعیده ی عزیزم سلام
سپاسگزارم برای کامنت فوق العاده آت
چقدر عکس پروفایلت زیباست و چقدر تحسین میکنم شما را
تحسینت میکنم برای دختر ملوست که انگلیسی صحبت میکنه و واقعا بچه ها با هر کلمه ای که صحبت میکنند چه دلبری میکنند از همه.
من ساعت هایی که با بچه ها هستم جزو عمرم حساب نمیشه و خدا را شاکرم برای شغلم و بیزنسم.
امیدوارم این تمرین بتونه راهمون را هموار تر کنه.
الهی امین
حنیفه ی زیبا سلام
چقدر تحسین میکنم ریزبینی آت را
چقدر ابروهای زیبا و پر، چشمان طلایی و لبان خوش فرم تو را تحسین میکنم.
احسنت به تو که این بازی را اول از خودت شروع کردی.
حنیفه جان همانطور که گفتم من تو طراحی تمرین عالی هستم.
در واقع وقتی میفهمم که باید روی قسمتی از وجودم کار کنم، از خودم میپرسم چه کاری انجام بدم و هر جوابی بیاد میشه تمرینم و اینقدر انجامش میدم تا حس کنم خوب شدم.
پیرو تمرین مراحمت، همون روز برای همسایه ی قبلی ام نوشتم که من امروز میام خونتون، نگم از نجواها ،
چقدر پررویی، خودت را دعوت میکنی، ساید شرایط مالی پذیرایی نداشته باشه، شاید کار داشته باشه،
منم گفتم این تمرین هست و باید انجام بدی، میتونه بگه نیستم، نه.
و اتفاقا میخواست مادرش را ببره بیمارستان و نبود.
همین جا فهمیدم چقدر بهبود پیدا کردم که وقتی درخواستم رد شد همچنان در صلح بودم تازه به خودم افتخار کردم برای عملگرایی ام.
عصر موقع برگشتن به خانه، ایده اومد برو پیش مکانیکت و اونجا این تمرین را انجام بده. ازش درخواست قهوه کن و در پیرو این بالاخره باید برات وقت هم جدا کنه.
تلفن را برداشتم و زنگ زدم و گفتم اگر هستید مغازه بیام بهتون سر بزنم.
گفت هستم رفتم و تمرین را انجام دادم و تمام مدت به خودم میگفتم ببین چقدر ارزشمندی و آدمها عاشق وقت گذراندن با تو هستند. ببین که باعث رحمت و فراوانی هستی.
این از یک روز انجام تمرین و برخوردم با دو تا جواب متفاوت.
خدا را شکر برای این فضا، و استادم و دوستان عملگرا و ارزشمندم
هذا من فضل ربی
اهدنا الصراط المستقیم
الصراط الذین انعمت علیهم
سلام دوست عزیز
این تمرین ماشین معجزه میکند. قشنگ یادم هست اولین باری که انجام دادم بعد از رسیدن به مقصد مثل آب خوردن برایم جای پارک پیدا شد. در نزدیکترین جا به درب ورود، بعد هم هدایت شدیم به یک بهشت رویایی.
خدا را هزاران مرتبه شکر که با تمرکز روی زیبایی ها، کاری ساده و پیش پا افتاده در حرف و خواستار تعهد در باطن، میتوان زندگی را به شکل خواسته هایت در بیاوری.
سپاسگزارم برای نوشتن تجربیاتتان، این به اشتراک گذاری باعث قدرت گرفتن تعهد در ادامه ی مسیرمان میگردد.
دوست عزیز سلام
سپاسگزارم برای خدایی که در قلمم جاری شد و این تاثیرگذاری را برای این نوشته رقم زد.
سپاسگزارم از شما و تمام دوستانی که در خلال خواندن این کامنت به ویژگی های مثبت توجه کردند و برای من هم نوشتند.
تحسین میکنم صداقتتان را و شناخت از خودتان را.
از تنها قدرت جهان، از خالق تمااااام کاینات، از وضع کننده ی قانون ثابت کیهانی، از رب العالینم برای شما و تمام دوستان، خیر و برکت و ثروت و سلامتی و عشق و شادی و لذت روز افزون خواستارم.