سلام خدمت دوستان عزیز و بزرگوارم
برای رسیدن به خواسته هام مثلاً ماشین Cadillac escalade هم باید تکامل هم طی بشه در دریم بورد؟یعنی ماشین های قبلی که برای ذهنم امکان پذیر هست رو بهش برسم باورم قویتر بشه بعد مراحل بعد(خریدن ماشین های بهتر با توجه به صعودم به یه مدار بالاتر)رو انجام بدم اول تیبا یا پراید بعد دنا پلاس بعد یه ماشین شاسی چینی و……تا برسه به Cadillac escalade چون من الان همون پرایدش که چه عرض کنم موتور هم ندارم یه دوچرخه دست دوم دارم برای خواسته هام عکس تهیه کردم و گذاشتمش تو دریم بوردم ولی برای ذهنم باور پذیر نمیشه بهم حق میدین اگر تکامل برای همه مسائل هست پس طبیعتاً باید در این مورد هم صدق کنه
خوشحال میشم راهنماییم کنین
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست خوبم
من تجربه خودمو میگم
من موقع تجسم اون ته ته خواسته هام رو تجسم میکنم
برای همینم معمولا به نتایج بزرگی میرسم
و اون تکاملی ک بقیه میگن کوچیک کوچیک باید برسی در اکثر مواقع برام رخ نمیده
چون مسیر رو تجسم نمیکنم ، کوچیک ، کوچیک تجسم نمیکنم
حدود شهریور ماه بود که به تضادی برخورده بودم که به شدت بهم برخورده بود و حسی که در من بوجود آورده بود این بود که من لیاقت بهترینا رو دارم…برای همین اومدم تجسم کردم که گالری خودمو در دبی دارم و همش افراد معروف دنیا اومدن
چند وقت بعد شرایط برام جوری رقم خورد ک برای بهترین گالری نقاشی ایران انتخاب شدم و نمایشگاه بعدیمون هم طبق چیزی که استادم گفته در دبی هست ، در world art dubai، بهترین گالری نقاشی دنیا
امسال استادم یک گالری برای خودش برگزار کرد برای بررسی و فروردین بعدی گالری گروهی داریم(این نمایشگاه فقط یکبار در سال برگزار میشه)…حتی ممکنه من خودم به تنهایی بخوام غرفه بگیرم…چون تو مسیری هستم که میتونه برام این اتفاق رخ بده(تو مسیر قرار گرفتم ، نبودم از اول و شرایطش رو نداشتم)…شاید براتون جالب باشه امسال کلی سلبریتی از world art dubai بازدید کردن و یکیشون هم برایان اعتماد بود
نتیجه بعدیم یکی از خواسته هام برقراری ارتباط با افراد لول بالای شهرم بود که یه ورکشاپ دعوت شدم و دوستای جدید موفق پیدا کردم…بدون اینکه من کار خاصی کنم
و کلی اتفاقات بی نظیر دیگه…که بعضیاش رو نمیتونم بگم به دلایلی
اصلا حساب کتاب نکنید
ته هر چیزی ک میخواید رو تجسم کنید ، اتفاقات ، شرایطی ک باید داشته باشید ک به اون خواسته برسید براتون خیلی جادویی رقم میخوره
همه میگن نه تجسم یه چیزه زرده ، فلانه…حتما باید کوه بکنی…
من عاشق کارم بودم و دائما خودم رو آپدیت میکردم (این عمل من بود)
اما خیلیا هستن ک از من حرفه ای ترن اما هنوز فرصت شرکت در نمایشگاه های خفن دنیا رو ندارن…نمایشگاه دبی که در پیش دارم جز بهترین نمایشگاه های دنیاست که لطف و رحمت خدا بود که بتونم با این قانون به خواستم برسم
البته ک من تازه اول مسیرم
موفق باشید
سلام دوست عزیز.
به نظر من باید از همون شروع کار بزرگ فکر کرد.
تفاوت کسانی که از یک کار یکسان نتایج متفاوت میگیرن اینه
که یکی از همون اول خواسته که توی جهان اول بشه و اون
یکی خواسته که توی محله شون اول بشه.
این الگو رو میشه بین فوتبالیست ها دید.
مثلا رونالدو و یک بازیکن ایرانی تمریناتشون مثل همه و به یک
اندازه تمرین و تلاش میکنن و اتفاقا بعضی ها هستند که از
رونالدو هم بیشتر تمرین میکنن.
خب پس چرا نتایج انقدر متفاوتند !!؟
تفاوت اینه که رونالدو از همون اول با این ذهنیت کار رو شروع کرده و تمرین و تلاش کرده که توی جهان بهترین فوتبالیست بشه.
ولی اون بازیکن ایرانی از همون اول با این ذهنیت کا رو شروع
کرده و تمرین و تلاش کرده که بتونه توی لیگ ایران بازی کنه.
تفاوت اینجاست …
البته قانون تکامل رو هم در نظر بگیرید و قدم به قدم تکاملتون رو طی کنید و سنگ بزرگ بر ندارید.
ولی ذهنیتتون از همون اول این باشه که من میتونم بهترین باشم و بزرگترین چیز ها رو بدست بیارم.
سلام دوست عزیز .
بنظر من باید از همون اول بزرگ فکر کرد ، تفاوت کسانی که از
یک کار یکسان نتایج متفاوت میگیرن اینه که یکی از همون اول
بزرگ فکرده و نتایج فوق العاده ای گرفته و یکی کوچیک فکر
کرده و نتایجشم کوچیکه.
این الگو رو بین فوتبالیست ها میشه دید.
مثلا رونالدو و یک بازیکن ایرانی تمریناتشون مثل همه و هر
دوتاشون به یک اندازه تمرین و تلاش میکنن.
ولی تفاوت اینجاست که رونالدو با این ذهنیت اون تمرینات رو
انجام میده که بهترین بازیکن جهان بشه.
ولی اون بازیکن ایرانی با این ذهنیت اون تمرینات رو انجام میده
که بتونه توی همون لیگ ایران بازی کنه.
تفاوت اینجاست…
البته قانون تکامل رو هم باید در نظر گرفت ، نرید یهویی سنگ
بزرگ بردارید.
ولی ذهنیتتون این باشه که میتونید چیز های بزرگ رو بدست
بیارید.
سلام امیر علی
در رابطه با رعایت قانون تکامل در تجسم کردن بنظر من باید اول مشخص کرد که من تجسم میکنم تا حالم خوب بشه فقط و فرکانسم بیاد بالا یا تجسم میکنم تا به اهدافم برسم.
اگه برای حال خوب تجسم میکنی میتونه بی نهایت باشه هرررر چی که دلت میخوادو بیار هر کاری که دوست داری انجام بدی یا داشته باشی قر و قاتی مثل استاد نقاشی باب راس هر جا دلش میخواست هر چیزی که میخواست میکاشت. وقتایی که بیکار میشی و میخوای تجسم کنی تا لذت ببری این استراتژیه اگه میخوای بهتر جواب بده یه اهنگ بی کلام با هندزفری بزار تا حواستو هیچی پرت نکنه،(داخل سایت یه سری اهنگ های تجسمی هست میتونی جست و جو کنی و دانلودشون کنی) بعد شروع کن به راه رفتن و تجسم کردن، راه رفتن باعث میشه که بهتر بتونی تقویت کنی و توی راه رفتن راحت تر بهت الهام میشه. یه مسیر چند متری رو انتخاب کن که امن باشه به چیزی نخوری یا اگه داخل خونه نیست (راه رفتن داخل پیاده رو یا پارک مثلا) و یهو میبینی نیم ساعت گذشته و تو بدون بهم ریختن تمرکز داری تجسم میکنی.
این مدل تجسم جزو تفریحات منه هر وقت که خسته میشم از کار بلند میشم و به این شکل تجسم میکنم، هم خستگیم رفع میشه هم حالم خوب میشه.
مدل دوم اینه که من تجسم میکنم تا اونو به زندگیم دعوت کنم؛ بله اینجا حد و مرز وجود داره اما نه به دلیل کمبود جهان، بلکه به دلیل محدودیت باور های در حال حاضر ما که باعث کوچک بودن ظرف دریافت ما میشه((فرض کنیم ظرفیت تو اندازه جا پارک یه موتور باشه و بعد درخواست کنی که ماشین داشته باشی اینجوریه که میگم ظرف کوچیکه)). ببین دوست من طراحی جهان به این شکله که تو اگه باور های خوب داشته باشی و شرایط رو فراهم کرده باشی(ظرفت بزرگ باشه) هر چیزیو که اراده کنی درجا برات فراهم میشه. (کن فیکون . اینو از تجربه های کسانی که تو حالت کما بودن و بیدار شده بودن درک کردم که میگفتن وقتی رها شده بودن از جسم این حالت رو داشتن که هر چیزی که اراده میکردن ظاهر میشده). خب من میام شروع میکنم به تجسم کردن یه ماشین میتونه ماشینه اولین پله نباشه میتونه سه تا پله بالاتر باشه بستگی داره باور هات چقدر بد باشه ولی به صورت معمول یه ادم عادی اگه ماشین نداره لازم نیست حتما به پراید که نقطه صفر هست فکر کنه میتونه به تیبا و کوییک هم فکر کنه این از این،
اگه من گوش ندم به بنز فکر کنم چی میشه؟ چون وقتی فکر میکنی به بنز نشانه هاش که میاد رو نمیبینی و ازونجا که پارکینگ براش نساختی بهت داده نمیشه نا امید میشی و میگی دیگه جواب نمیده و همین باور هایی که داری رو هم از دست میدی.
همون چیزی که باهاش حال میکنی رو تصور کن تا برات امکان پذیر بشه. علاوه بر تجسم میتونی بری نمایشگاه های ماشین و ماشینا رو ببینی و حتی درخواست کنی که بشینی پشت فرمون و خوب نگاه کنی و احساس راحتی کنی. بعد تجسمت میای از خداوند میپرسی که خدایا بهم بگو من چیکار کنم که بتونم اون ماشینو داشته باشم کدوم گره ها توی مغزم رو باز کنم چه باور هایی بسازم کاغذ قلم بردار خودش میاد و تو شروع میکنی به نوشتن که ( من شایسته راحتی در حمل و نقل هستم، من شایسته داشتن وسیله حمل و نقل هستم و…) این از ذهنی ولی رسیدن به هدف اینجا تموم نمیشه، باید ظرفتو بزرگتر کنی! باید اقدامات عملی انجام بدی برای اومدن ماشین، مثلا بری گواهی نامه رانندگی بگیری مثلا اگه پارکینگ دارین و تبدیل شده به انباری خالی کنی و جا برای ماشین باز کنی ، مثلا بری مطالعه کنی که چطور به ماشینم رسیدگی کنم اگه خریدمش.
در پایان جمع بندی میکنم مدل دوم تجسم رو : برای رسیدن به اهداف تجسم بنا به دلایل که گفته شد باید با رعایت قانون تکامل باشد، تنها تجسم کافی نیست در زمینه ذهنی مثل باور سازی و ایجاد احساس راحتی با خواسته و در زمینه عملی فراهم کردن شرایط در حد توان.
اه این کار ها رو انجام بدید برای خواسته تون قطعا اتفاق میوفته.
سپاسگزارم از خداوند که منو هدایت کرد به این سوال تا زمینه تجسم رو یکبار برای خودم مرور کنم، سپاسگزارم که این فضا رو مهیا کرد ، سپاسگزارم که من رو برای هدایت به سمت استاد فرستاد، سپاسگزارم که استادی دارم که موفقیت در همه جنبه های زندگی را به من بیاموزد. سپاسگزارم…
به نام خداوند مهربان
سلام دوست عزیز
به قول استاد ما باید تکامل رو توی هر کاری رعایت کنیم
شما ماشین مد نظر خودتون رو توی دریم بورد داشته باش و هر روز با احساس خوب به اون نگاه کن، و تجسم کن که توی اون نشستی و داری رانندگی میکنی و از مسیر و زیبایی های اطراف لذت میبری.( این هدف بلند مدت شماست)
چون شما در حال حاضر به قول خودتون موتور هم ندارید، بنابراین ذهنتون خیلی مقاومت میکنه، و ممکنه شما رو نا امید کنه و از این حرفا.
رعایت تکامل اینجا به کار میاد. شما پله پله از هدف های کوچک تر شروع میکنی، و وقتی به اون رسیدی و تیک خورد ، هدف بعدی که یه مدل ماشین بالاتر از قبلی هست رو، انتخاب میکنی .
همین طور پله پله ادامه میدی و تکامل رو رعایت میکنی تا رسیدن به هدف اصلی برات منطقی بشه و دور از دسترس نباشه.
استاد هم اول هیچ کدوم از این ماشینها و آر وی و بنز و سانتافه و موتورهای هیولا و حرفه ای رو نداشت، اون هم تکاملی به همه اینها رسید.
بهترین ها رو واست آرزو میکنم
در پناه الله
سلام دوست عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه
بله قطعا نیاز ب تکامل طی کردن داره. هرچی و هرکاری نیاز ب طی تکامل داره.
شما کار درستی کردی دریم برد درست کردی و اتفاقا استاد توی دوره 12 قدم خودش میگه، زمانی ک داشتم دریم بردم رو درست میکردم و تجسم میکردم حتی یک موتورم نداشتم ولی شروع میکردم به تجسم کردن، استاد میگه به اینکه چطور میخوای ب فلان ماشین برسی اصلا فکر نکن. فقط توی تجسمت ب این فکر کن ک بهش رسیدی و داریش. حس داشتنش رو تجربه کن و احساس خوب بفرست. استاد میگفت ک من تا زمانی ک ب اون چیزایی ک خواستم رسیدم، تا همون زمانم هیچ ایده ای نداشتم ک چطور قراره برسم بهش ولی تجسم میکردم. احساس خوبمو حفظ میکردم به چطور رسیدنش فکر نمیکردم.
ولی از این بابت هم درسته باید تکامل طی کنی، اول یک موتور بگیر تا قابل باور بشه برات. بعد یک ماشین ک با مدار الانت هماهنگ باشه و و و….
فاصله فرکانسی تو با اون ماشین کادیلاک خیلی زیاده ولی اروم اروم باید این فاصله رو کم کنی ب امید خدا.
موفق و پیروز باشی
سلام وقتتون بخیر دوست گلم
پس تجسم هم خواستهای بلند مدت باشه هم کوتاه مدت درسته؟
سلام ب شما داداش
اره، خوبه ک خواسته های بلند مدتو هرازگاهی تجسم کنی و بخوای. ولی تکامل رو فراموش نکن. پله پله به هدف های کوچکتر تقسیمش کن و برس بهش. اول یک ماشین ک بتونی بخری بعد ماشین گرونتر و همین روال ولی اون ماشین مد نظرت رو هم گوشه ذهنت داشته باش. بهش فک کن. عکسشو بذار تو گوشیتو یا چاپ کن و ب چطور رسیدن بهشم فکر نکن. تجسم کن فقط زمانی رو که بهش رسیدی
سلام دوست عزیز
استاد در مورد دریم بورد خودشون در دوره جهان بینی توحیدی توضیح دادن و حتی اون فایل رو کامل نشون دادن
در دریم بورد استاد شرایطی رو می بینیم که استاد سالهای بعد در امریکا بهشون رسید، زمانیکه بقول خودشون یه پیکان دنده آرژانتینی فقط داشتن، اما «باور» داشت که با استفاده از قانون و طی شدن تکامل به خواسته هاش میرسه. برای همینم حد تقریبا نهایی رو در دریم بورد آورده بودن نه مسیر تکاملی ماشین و خونه و …
شما اگه ذهنت بشدت مقاومت داره، از مواردی که برات باور پذیر تره استفاده کن
سلام وقتتون بخیر باشه
یعنی تمرکز کامل روی یه خواسته کوتاه مدت بعد که تیکش خورد و بهش رسیدم به یه خواسته دیگه تمرکز کنم و تجسمش کنم و ایده هام رو اجرا کنم تا برسم قدم به قدم و تکاملی به اون مثلا کادیلاک اسکلید درست فهمیدم؟
با نام و یاد خدای آفرینش
آقای عباسمنش همیشه تاکید دارند باید هزینه درست و پولیِ چیزهای مادی ای که میخواهیم رو پرداخت کنیم تا احساس لیاقت در ما رشد پیدا کند و ما خود را لایق داشتن چیزهای بزرگ و گران قیمت بدانیم.
من هم در این راستا با ایشون هم نظر هستم.
موضوع فوق الذکر مربوط به مسایل مادی هست ولی انسان تک بعدی نیست، و دارای ابعاد احساسی، معنوی و روانشناختی هست و مسایلی در زندگی وجود دارد که مادیِ صرف نیستند که با پولِ مادی قابل خریدن باشند و البته آنها هم هزینه های خود را دارند ولی هزینه آنها از جنس پول نیست و باید هزینه ای از جنس خودشان پرداخت بشود که در ما احساس لایق بودن را بیشتر کشف کند. مثلا شما نمیتوانی با پول صاحب بدن عضلانی و شکم تخت و سیکس پک بشوی، هزینه داشتن چنین بدنی، رعایت تغذیه مناسب و ورزش کردن هست و این خودش مستلزم این هست که دیسیپلین و نظم در انجامش داشته باشی که برای کسی که باور به قدرت فوق العاده الهی درونش نداشته باشد ممکن است سخت و رنج آور باشد و تنها برای کسی که آن قدرت الهی نامحدود را در خود کشف کرده است، میتواند لذت بخش باشد، نه رنج آور. پس اینکه این دیسیپلین و نظم داشتن و حرکت در مسیر راستای دستیابی به خواسته ها رنج است یا لذت ارتباطی به سخت بودن رعایت رژیم و ورزش ندارد، بلکه ارتباط مستقیمی دارد با کشف روح قدرتمند الهی درون و قدرتمند پنداشتن خود به واسطه قدرت گرفتن از آن یا عدم کشف روح قدرتمند الهی درون و ضعیف پنداشتن خود و در واقع باور سخت بودن یا سخت نبودن عملی کردن آن.
این یک مثال کوچک بود که البته نتایجش فیزیکی و جسمی بود ولی این رو میشه به همه خواسته های دیگر تعمیم داد، و ما باید برای رسیدن به خواسته ها در مسیری حرکت کنیم و حرکت در اون مسیر هزینه های غیر پولی دارد و باید بپردازیم. و نمیشود با ضعیف پنداشتن خود، آن هزینه ها را گزاف و غیر ضروری بدانیم و گمان کنیم با نوشتن و تصور و باورشان خود به خود به سمت ما جریان پیدا میکنند. و نوشتن و باورِ صِرف هیچ تاثیری نخواهند داشت، تا زمانیکه در مسیری که هدایت خدا و الهامات به ما نشان داده است حرکت نکنیم و هزینه های مادی و غیر مادی آن را که از نظر کسی که قدرت درون را باور نکرده رنج تلقی میشود،( درحالیکه لذت و خودسازیست) نپردازیم.
درست است که آقای عباسمنش به این موضوعات پرداخته ولی خیلی جاها انقدر روی بعد پولی و مادی همه چیز مانور داده شده من در نظراتی که در این سایت میخوانم و مردم گذاشته اند کاملا واضحه که مطلب رو درست درک نکردند و خیلیها گمان میکنند دریافت راحت خواسته ها یعنی اینکه بنویسی و باور کنی و کارهایی که از نظر مغز ناقص ما سخت هست ضرورتی ندارد و خواسته ها خود بخود جذب خواهند شد. و کمتر کسی به این نکته توجه کرده که خیلی از کارهایی که در مسیر رسیدن به خواسته باید انجام شود مغز ناقص ما سخت تلقی میکند چون هنوز هدایت خداوند را دریافت نکردیم و قدرت الهی درون را کشف نکردیم و با دریافت این دو مورد همه اون کارهایی که مغز ناقص بدون هدایت، سخت تلقی میکند، آسان و لذت بخش خواهد شد، چون ما به قدرتی الهی که بزرگتر از قدرت همه چیز در جهان است تکیه کردیم و به راحتی، از سخت های مغز ناقص، عبور خواهیم کرد.
خود آقای عباسمنش، اگر دیسیپلین، استمرار و نظم، وسواس و حساسیت بالا در حرکت در راستای خواسته خود نداشت، هرگز به این مرحله از تکامل نمیرسید. و اون نظم و دیسیپلین و استمرار و اراده و وسواس در رعایت ریزترین مسایل، از نظر اغلب انسانها رنج و سختیه و ضرورتی نداره. ولی برای آقای عباسمنش نه تنها رنج تلقی نمیشه، بلکه لذتبخشه، چون اون قدرت الهی درونش رو کشف کرده و با تکیه به اون کارهایی که از نظر مغز ناقص سایر انسانها سخت قلمداد میشه رو به راحتی انجام میده و در واقع هزینه معنوی خواسته هایش را پرداخت کرده.
حالا مسیر شغلی و تخصصی ایشان آموزش خودشناسیه، تو این مسیر هزینه های غیرمالی را هم پرداخت کردند، برای کسی که مسیر تخصصیش چیز دیگری هست اوهم باید به همین میزان در مسیر تخصصی خود نظم و دیسیپلین و استمرار و اراده و تلاش داشته باشه و با هدایت خواستن از خدا در مسیری که به او گفته میشود گام بردارد. مرحله بعد از باور پذیر شدن، گام برداشتنه، که خیلیا این مرحله رو حذف میکنن و فکر میکنن رنج آوره و ضرورتی نداره.
آیا کسانیکه از آقای عباسمنش پیروی میکنند متوجه هستند باید مثل ایشان بهای غیرمالی خواسته هایشان را بپردازند یا خیر؟
این درست نیست که هر کاری که از نظر مغز و محدودیتهایی که مغز شناسایی میکنه سخت تلقی میشه ضرورتی نداره. درحالیکه اون کار سخت، از نظر روح الهی نامحدود ما بسیار ساده میشه اگر به خدا و روح الهیمون در مسیرش تکیه و به هدایت خدا عمل کنیم
با آرزوی نور و آگاهی الهی در تک تک لحظات
به عنوان مثال، اگر آقای عباسمنش، با خودش اینطور فکر میکرد که من مسیر خودشناسی رو طی میکنم و بعدش مینویسم و باور میکنم و دیگه نیازی نیست قدم سختی بردارم و تخصصی که علاقمند بود در آن شکوفا شود که همانا حوزه آموزش به دیگران هست رو در خود کشف نمیکرد و اینهمه زمان نمیگذاشت و تولید محتوا نمیکرد و به همان کشف قوانین در خود بسنده میکرد و مینوشت و منتظر میماند خواسته ها خودش به سویش حرکت کنند و هیچ عملی در راستای خواسته هاش انجام نمیداد؟ آیا اصلا امروز به این مرتبه از تکامل میرسیدند؟ و من و شما ایشان را میشناختیم؟ قطعا نه. هدایت را از خدا میخواهیم، خدا راه را نشانمان میدهد و باید بلند شویم با قدرت و اعتماد به خدا و تکیه بر علم او، این راه را طی کنیم و هزینه های زمانی و گذشتن مستمر از بخشی از اوقات زندگی به نفع قدم برداشتن در مسیر خواسته ها که خیلیا از اون زمان ارزشمند فقط در جهت سرگرمی و کارهای بی حاصل استفاده میکنند، رو بپردازیم تا به تدریج به مقصدی که خواستیم و خدا مسیرش را به ما نشان داد برسیم.
حالا ایشون علاقه به حوزه آموزش رو در خود کشف کرد و تمایل پیدا کرد اونچه رو کشف کرده و آموخته و تجربه کرده در اختیار دیگران قرار بده و در این راه قطعا هزینه های زمانی و غیر مالی زیادی کرده و اینهمه سال استمرار در مسیر داشته تا موفقیتش به ثبات رسیده. شخص دیگری ممکنه علاقه به حوزه دیگری داشته باشه و باید تو اون حوزه شروع کنه قدم برداره و تلاش و استمرار و مداومت خستگی ناپذیر داشته باشه.
شما فکر میکنید از دید عقل ناقص منطقی بدون هدایت خدا، تولید محتواهای ارزشمند اون هم اینقدر منظم و پیوسته و با زمان های طولانی، و به روز نگه داشتن خود و به روز رسانی محتواها کار آسانیه؟ اگر آسانه چند نفر از ما حاضره برای ثروتمند شدن، این مسیر را طی کنه؟
قطعا کار آسانی نیست و کار زمانبر و انرژی بری هست که تلاش بی وقفه میطلبه! مدام در مقابل دوربین قرار گرفتن و تولید محتوای ارزشمند کردن قطعا گذشتن از بخشی از آسایش و راحتی و سرگرمی ها و لذت های موقت رو میطلبه. اما چه چیزی آنرا برای ایشان و در نظرشان آسان و لذت بخش کرده؟
باور به وجود روح قدرتمندی در وجود خویش که خداوند در وجود هر انسانی قرار داده و باید توسط هر کسی کشف بشه تا سوخت مورد نیاز برای حرکت در راستای خواسته ها، مداوم و بی وقفه تامین بشه.
حرکت کردن و گام برداشتن در مسیر خواسته ها به هیچ وجه سختی و رنج محسوب نمیشه که همانا انسان برای حرکت کردن و طی کردن مسیر تکامل به روی زمین آمده.
منظور از درد و رنج، اتفاقات و موانع ناگواریه که ما با عدم اعتماد به الهامات الهی و نخواستن هدایت از او و گمان اینکه مغز خودم بدون هدایت کافیست، در مسیرهای عقلی دور از هدایت با آن مواجه میشویم. مسیری که خداوند هدایت کرده خالی از درد و رنجه به این معنا نیست که لازم نیست زحمت بکشی و تلاش کنی، به این معنیه که خداوند مسیری را به تو نشان میدهد که زحمات و تلاشهایت به مقصد درست میرسد و آن مسیر خالی از اتفاقات ناگوار و غیر مترقبه است که دردناک و رنج آور است و تو را متوقف خواهد کرد و زحماتت هدر خواهد رفت. مثلا راهی که خودمان انتخاب میکنیم و شروع به حرکت میکنیم و تکیه ای به خدا و هدایتش نمیکنیم ممکنه سر راه چاله پیش بینی نشده ای باشد که داخل آن بیفتیم و دچار نقص عضو بشیم و دیگر نتونیم ادامه بدیم. ولی راههایی که خدا به ما نشان میدهد و ما شروع به قدم گذاشتن میکنیم خالی از چاه و دام و تله و …. است و از قبل آنرا برای ما از هر حادثه ناگوار و متوقف کننده ای پاکسازی کرده. اینگونه است که تلاش در راستای خواسته مان در مسیری که خدا نشانمان داده آسان و لذت بخش میشود، چون با مانع مواجه نمیشویم.
اینها را نوشتم چون دیدم خیلیا مطلب را درست متوجه نشدند.
به نام خداوند مهربانم سلام به دوست عزیزم
بله تکامل باید طی بشه
تکامل همون ایمان داشتن به خداوند ست
تکامل همون منطقی کردن ذهن ست
تکامل همون در مسیر رسیدن به خواسته لذت بردن ست
تکامل همون احساسه خوب داشتن و شکرگزاریست
وقتی خواستتو به خداوند میگی و هر روز به قدم براش بردار
و هدف بذار برای خودت تعهد بده
از خواسته کوچیک شروع کن تا ذهنت بپذیره و گرنه برای خداوند هواپیما هم بخوای میتونه بهت بده اما اون ذهن و باور ماست که باید قبول کنه و کنار بیاد
هر روز تجسم کن تصویر سازی کن ومدام ذهنتو چک کن و جهت دهی کن سمته خوبیها و زیباییها
این یه قدم ست
تمرکز داشتن قدم بعدی
کار کردن روی خودت و کنترل ذهن قدم دیگه ست
ان شالله خداوند هدایتت کنه
بنام خدا
سلام دوست عزیز قطعا که باید تکاملتون را طی کنید ولی شما میتونید با کار کردن روی خودتون وداشتن باورهای مناسب وفدرتمند روند این تکامل را راحت تر طی کنید وقطعا اگر دوچرخه اتان تبدیل به موتور دست دوم بشه رسیدن به موتور نو براتون باور پذیرتر وسریع تر اتفاق می افتد واین روند همین جور ادامه دارد
موفق باشید