گام به گام برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام | بخش اول

نکته مهم: این فایل یک مقاله است که فقط به صورت نوشتاری است


عنوان:

دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، چگونه دانشجویان خود را هدایت می‌کند تا خواسته‌های نیمه‌کاره را به ثمر برسانند؟

  • چه می‌شود که بعضی از افراد به بسیاری از خواسته های خود می رسند اما بعضی ها حتی با وجود تلاش فراوان، هنوز به نتیجه دلخواه  نرسیده اند؟
    چرا بعضی از خواسته ها، درست در یک قدمی نتیجه، متوقف می شوند؟
    چرا فقط نشانه های خواسته ام را می بینم اما آن خواسته در زندگی ام ظهور پیدا نمی کند؟

دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» طراحی شده تا این الگوهای محدود کننده و تکرارشونده را برای همیشه تغییر دهد. اما چگونه؟

بسیاری از ما این تجربه را داشته‌ایم: با اشتیاق فراوان، مسیر تحقق خواسته‌ای را آغاز کرده‌ایم؛ نشانه‌ها را دیده‌ایم، انگیزه داشته‌ایم، و حتی احساس کرده‌ایم که در آستانه‌ی خلق آن خواسته قرار داریم… اما ناگهان انگار در یک قدمی خواسته، همه‌چیز متوقف شده است. یا نهایتاً دستاوردی نصفه‌ونیمه نصیبمان شده؛ چیزی که نه‌تنها ما را خوشحال نکرده، بلکه حس عمیق‌تری از ناتوانی و ناکامی در ما به جا گذاشته است. تا جایی که برای خواسته های جدید، اولین ترس ما این است که نکند دوباره همان الگوی همیشگی تکرار شود. حتی وقتی نشانه های پر رنگ از خواسته را می بینیم انگار این ترس، ما را از ادامه دادن منصرف می کند چون از نا امید شدن های دوباره، رنج می بریم.

“راهکارهای ریشه‌ای حل این مسئله”، هسته‌ی اصلی آموزش‌های دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» را تشکیل می‌دهند.

مهم‌ترین شاخصه این دوره، تکیه بر ۱۷ سال تجربه‌ی استاد عباس‌منش در آموزش مبانی قانون خلق زندگی دلخواه به میلیون ها دانشجوست. آموزه های این دوره عصاره‌ای است از توانایی استاد عباس منش در آموزش مفاهیم اساسی در خلق شرایط دلخواه در زندگی؛ از جمله:

  • تشخیص اصل از فرع در مسیر تجربه‌ی خوشبختی
    ساخت و تثبیت باورهای توحیدی مرجع
    نحوه‌ی شکل‌گیری باور به فراوانی به عنوان قدرتمند کننده ترین باور مرجع
    تشخیص فرکانس خواسته، تثبیت و تقویت آن تا رساندن آن به نتیجه و ظهور خواسته در تجربه زندگی

به همین دلیل، دوره «هم جهت با جریان خداوند»، یکی از کاربردی‌ترین دوره‌های استاد عباس‌منش تا به امروز محسوب می‌شود. چرا که از صفر تا صدِ فرمول تحقق خواسته را به دانشجویان خود آموزش می‌دهد.

این مقاله، بخش بسیار کوچکی از مفاهیم مطرح‌شده در جلسات این دوره تا کنون را بررسی می‌کند و ارتباط معنا دار بین آموزش های این دوره و نتایج دانشجویان این دوره را کنار هم قرار می دهد.

دوره هم جهت با جریان خداوند، ساختاری منظم، پیوسته و رو به تکامل دارد. به گونه ای که هر جلسه از دوره، پیشنیازی است برای درک جلسه بعدی و تقویت نتایج گرفته شده در جلسات قبل. این ساختار به هم پیوسته و تکاملی، هم در شناخت عمیق‌تر قانون به دانشجویان دوره کمک می کند و  هم در تمرین “خلق شرایط دلخواه” و بهبود نتایج. در واقع،دوه «هم جهت با جریان خداوند»، یک راهنمای گام‌به‌گام ساده و قابل اجرا برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام است.


یادآوری نقش واقعی من در شرایط زندگی‌ام: من خالق زندگی خودم هستم

در نخستین گام، دوره هم جهت با جریان خداوند این باور بنیادین را به دانشجو یادآوری می‌کند که: «تو می‌توانی شرایط دلخواه خود را خلق کنی.»

اما برخلاف آموزش‌های سطحی یا انگیزشی، استاد عباس‌منش با منطق‌های محکم، یادآوری کلام خداوند در قرآن و پشتوانه‌ی تمرین‌های عملی در دوره، این اصل را به‌گونه‌ای برای دانشجو قابل درک می‌کند که هم مسئولیت شرایط کنونی زندگی‌اش را می‌پذیرد و هم امیدوار می‌شود که اگر این شرایط ناخواسته است، چگونه می‌تواند بدون نگرانی و با استفاده از قانون، آن را تغییر دهد.

چرا تا نزدیکی خواسته می‌روم اما محقق نمی‌شود؟

استاد عباس‌منش در دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، دلیل اصلی به ثمر نرسیدن روند خلق خواسته‌ها را با توضیح مفهوم “مومنتوم مثبت” و “مومنتوم منفی” به خوبی به دانشجویان می شناساند. سپس با تشریح همه جانبه “قانون مومنتوم”، حل مسئله اساسی دانشجویان در به ثمر نرسیدن خواسته هایشان را به‌درستی و از ریشه ها شروع می کند.

شاید واژه‌ی “مومنتوم” را کم‌وبیش شنیده باشید، اما دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» مفهومی کاربردی از مومنتوم را به شما آموزش می‌دهد که زندگی روزمره شما را متحول می کند و چرخ زندگی را روان می کند. هیچ منبعی تاکنون، این مفهوم را تا این حد کاربردی و نتیجه‌بخش در تمام جنبه های زندگی، ارائه نداده است.
مفهوم مومنتوم و نحوه‌ی استفاده از آن برای به ثمر رساندن فرکانس خواسته، در این دوره آن‌قدر دقیق آموزش داده می شود و از طریق ساختارهای ساده تمرین می‌شود که باعث شده دانشجویان این دوره به خاطر اجرای این مفهوم در زندگی، در همان جلسات اولیه، نتایجی بگیرند که مدت‌ها برای رسیدن به آن تلاش می‌کردند.

به عنوان مثال:

📌 فاطمه عزیز درباره تجربه خود چنین می گوید که:

“من چندین ساله که دارم روی باور‌هام کار می‌کنم، اما به اون خواسته‌هایی که می‌خواستم نرسیده بودم. خیلی برای خودم سؤال بود که چرا توی نتایج من تغییرات اساسی رخ نمی‌ده و نتایج اون‌طور که می‌خوام پررنگ نیست؟!

به خودم می‌گفتم: من که مرتباً حواسم به کانون توجه و احساسم هست… من که دارم سعی می‌کنم به خواسته‌م توجه کنم و…

گاهی مسیر خوب پیش می‌رفت و حتی گاهی چنان به نزدیکی خواسته می‌رسیدم که انگار توی دستمه… اما در بین راه، دوباره زمین می‌خوردم. مدتی ناامید و خسته می‌شدم و دوباره از اول…

وقتی دوره رو خریدم و توی جلسه‌ی اول، استاد مفهوم مستمر نبودن ارسال فرکانس خواسته رو با «قانون مومنتوم» توضیح دادند، مسئله‌ی اساسی به‌ثمر نرسیدن خواسته‌هام رو فهمیدم.
قسم می‌خورم که وقتی روی آموزه‌ها تمرکز کردم و تمرینات رو انجام دادم، فقط چند روز بیشتر طول نکشید که تفاوت در نتایج شروع شد و به قول استاد، نتایجم مثل یه گلوله‌ی برفی داره می‌غلتِه و می‌ره جلو و  هر روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شه.

بعد از بیست سال زندگی مشترک، روابطم آن‌قدر عالی شده که تازه دارم معنای زندگی کردن با عشق رو می‌فهمم.
از نظر مالی هم، جریانی از نعمت و ثروت، همین‌جوری خود‌به‌خود وارد زندگی‌م شده. دارم فقط پیام‌های واریزی به حسابم رو می‌بینم که برای بعضی‌هاشون حتی ایده‌ای ندارم از کجا اومدن!
این تغییر در نتایج اینقدر پررنگه که باعث تعجب اطرافیانم شده… اما باعث تعجب من نیست چون داستان مومنتوم رو خوب درک می‌کنم و خوب می‌فهمم که این نتایج از کجا دارن آب می‌خورن.

کارها برام راحت انجام می‌شه. من طبق آموزش‌های استاد توی دوره، فقط به مومنتوم منفی اجازه‌ی شکل‌گیری نمی‌دم، و خداوند داره بقیه‌شو انجام می‌ده”.

 از دیگر دلایل مهم نتیجه بخش بودن آموزش‌های این دوره -حتی در همان جلسات اولیه-، تسلط استاد عباس‌منش به صورت هم‌زمان به مفاهیم زیر است:

۱. قوانین زندگی
۲. اصول اساسی قرآن (آیات محکم و توحیدی)

همچنین، تسلط استاد در تشخیص اصل از فرع، باعث شده دانشجویان از همان قدم اول در مسیری حرکت کنند که قبلاً شاخ و برگ‌های اضافی‌ زده شده و حواشی آن حذف شده‌ است. حواشی‌ای که فقط باعث حواس‌پرتی دانشجو می‌شوند و او را از مسیر اصلی دور می‌کنند.

به‌عنوان مثال، در این دوره، مفهوم مومنتوم از زوایای زیر به‌خوبی توسط استاد عباس‌منش توضیح داده شده است، آن‌هم به زبانی ساده و قابل‌فهم برای مخاطب. کاری که در هیچ آموزشی، این‌چنین جامع، همه‌جانبه و سودمند ارائه نشده است. این جنبه ها شامل:

  1. توضیح مومنتوم با استفاده از آیاتی از قرآن که دارای افعال مضارع هستند.
    منطق‌های محکمی که استاد در این بخش در اختیار دانشجو قرار می‌دهد، باعث می‌شود حلقه‌ی گمشده در نتایج دانشجو ـ یعنی تداوم در ارسال فرکانس خواسته ـ به مسیر او برگردد و دانشجو بتواند ذهنش را برای تقویت فرکانس خواسته، تربیت کند و با ادامه این روند، مسیرهای عصبی جدیدی در ذهنش بسازد. این مسیرهای عصبی جدید، نقش دانشجو را از “عروسک خیمه شب بازی ذهن” به “ناظر بر ذهن” تغییر می دهد. به گونه ای که ذهن فرد با او در مسیر خواسته اش هم مسیر می شود.
  2. نحوه‌ی ایجاد مومنتوم مثبت که فرد را بر “شانه‌های خداوند” می‌نشاند و با جریان خداوند هم‌جهت می‌کند.
    این جنبه از قانون مومنتوم، از طریق دو مفهوم اساسی به دانشجو توضیح داده می‌شود:
    ۱. شناسایی باورهای شرک‌آمیز مرجع: افکار منفی که مومنتوم منفی را شکل دهی و تقویت می‌کنند، از یک باور مخرب سرچشمه می‌گیرند. شناسایی این سرچشمه، کمک می کند که در سریعترین زمان ممکن، مومنتوم منفی را تضعیف کرد.
    ۲. شناسایی باورهای توحیدی مرجع: در شکل‌گیری مومنتوم مثبت، افکار مثبت از یک باور سازنده و توحیدی سرچشمه می‌گیرند که به خلق خواسته‌ها سرعت و قدرت می‌بخشند. دانشجویان در این دوره بر شکل دهی و تقویت این رشته افکار تمرکز می کنند.
  3. بررسی آیاتی از قرآن که دقیقاً نشان می‌دهند چگونه وارد مومنتوم مثبت شویم و در جریان خداوند باقی بمانیم.
  4. تقسیم کار با خداوند به‌عنوان نیرویی که ما را خلق کرده، از این قدرت به ما بخشیده و در مسیر خلق شرایط دلخواه، هدایت ما را به عهده گرفته است. این مفهوم از دو جنبه توسط استاد عباس‌منش توضیح داده می‌شود:
    ۱. سمت خداوند در هم‌جهت ماندن با جریان او چیست؟ چگونه این اعتماد را بسازیم که خداوند همیشه سمت خود را انجام می‌دهد؟
    ۲. سمت ما در هم‌جهت شدن با جریان خداوند چیست و چگونه آن را اجرا کنیم؟
  5. تمرینات عملی برای ایجاد مومنتوم مثبت از طریق توکل به خداوند در عمل.
  6. تکنیک “Time Out” برای توقف هر نوع مومنتوم منفی:
    تکنیکی قوی که کنترل نجواهای ذهن حتی در بدترین حالت را تبدیل به یک بازی لذت‌بخش می‌کند.

📌نتیجه‌ی درک جلسات مربوط به قانون مومنتوم و نحوه‌ی استفاده از آن در زندگی روزانه برای روان شدن چرخ زندگی را «محمد»، یکی از دانشجویان، این‌گونه بیان می‌کند:

“آگاهی‌های این دوره، منطق‌های محکمی به من داده که نگرانی را از زندگی‌ام حذف کرده؛ چون آن‌قدر توانایی‌ام برای خلق اتفاقات زندگی‌ام را برایم منطقی کرده که نیازی به نگرانی درباره‌ی مسائلم و خواسته‌هایم ندارم.
من می‌دانم سمت من فقط این است که باید روی مومنتوم مثبت خودم را نگه دارم تا خداوند من را به سمت چگونگی‌ها هدایت کند.
استاد چقدر خوب این مفهوم را در دوره توضیح می‌دهند.

باورم نمی‌شود که الان کنترل ذهن تا این حد برایم راحت شده، و چقدر خداوند هدایتم می‌کند تا کنترل ذهن هر روز برایم راحت‌تر هم بشود. حتی اگر اتفاقی هم بیفتد، در نهایت به نفعم تمام می‌شود.

من در بازار کار می‌کنم و همه‌چیز در محل کارم برایم راحت‌تر شده. قبلاً باید دنبال مشتری می‌گشتم، حالا مشتری‌ها خودشان سراغم می‌آیند و به‌راحتی درخواست محصول می‌کنند.
یک‌سری مشتری‌های دردسر در کار ما بودند، اما الان به‌طرز معجزه‌آسا یا اصلاً نیستند، یا رفتاری بسیار محترمانه دارند، یا اصلاً فرصت برخورد با آن‌ها را ندارم”

📌 الهام عزیز، تجربه‌ی خود از درک مومنتوم و انجام تمرینات مربوط به آن را در مسیر رسیدن به خواسته‌ها، این‌چنین بیان می‌کند:

“مدتی بود که نرسیدن به بعضی از خواسته‌هام برام سؤال شده بود. خیلی فکر می‌کردم تا بفهمم ایراد کار کجاست؟
تا اینکه هدایتم شدم به این دوره و صحبت‌های استاد درباره‌ی مومنتوم، و فهمیدم من در بعضی موضوعات، وقتی شروع می‌کنم روی خودم کار کنم، اولش کلی انرژی می‌ذارم، اما از یه جایی به بعد رهاش می‌کنم و نمی‌تونم اون انرژی و انگیزه‌های اولیه رو حفظ کنم.

شروع کردم به گوش دادن جلسات و حتی نوشتن اونا تا مومنتوم رو بهتر درک کنم.
وقتی نقش اساسی مومنتوم رو فهمیدم، زمان گذاشتم تا از همین مومنتومی که توی دوره یاد گرفتم، یه اهرم رنج و لذت برای خودم بسازم،
تا هم مفهوم مومنتوم مثبت رو برای خودم جا بندازم و
هم اجازه بدم که توی هر موضوعی این مومنتوم در من شکل بگیره، از این نقطه عبور کنم و برسم به اون جایی که خداوند خودش کارها رو برام انجام بده… و لاجرم، خواسته‌هام وارد زندگیم بشن! به همین راحتی!

چند روز پیش داشتم ورودی‌های مالی ماه قبل رو چک می‌کردم و خودم متعجب شدم از این همه نتیجه‌ی مالی.
یعنی اگه چک نمی‌کردم، اصلاً متوجه نمی‌شدم که توی این مدت چقدر پول ساختم. چون این مبالغ یه‌جا واریز نشدن، بلکه کم‌کم وارد حسابم شدن، برای همین تا قبل از بررسی، متوجه روند رشد مالی نشده بودم.

دلیلش، “مومنتومی” هست که در طی این مدت کار کردن با این دوره در بحث مالی برای من ایجاد شده.
الان دیگه کاملاً فهمیدم که اینجا همون جاییه که باید ادامه بدم. این مومنتوم رو به کمک این دوره تقویت کنم تا نتایج بیشتر بشن، مومنتوم مالی‌ام سرعت بگیره و من هم روی شونه‌های خدا بشینم و به هدف بزرگ‌تری که برای خودم مشخص کردم برسم.

آموزش‌های این دوره بهم یاد داده که چطور به قانون عمل کنم تا خودم رو به نقطه‌ای برسونم که خداوند کارها رو برام انجام بده.”


معرفی سازوکار خلق: قانون فرکانس + قانون مومنتوم

همان‌طور که در ابتدای مقاله ذکر شد، در اولین قدم، دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» نقش واقعی فرد در شرایط زندگی‌اش ـ یعنی خالق بودن ـ را با منطق‌های قوی به او یادآوری می‌کند، به‌گونه‌ای که دانشجو می‌پذیرد و مسئولیتش را به عهده می‌گیرد. بعد از پذیرفتن نقش خالق بودن، مسئله‌ی اساسی دانشجو این است که:

حالا که خالق زندگی‌ام هستم، چگونه خواسته‌ام را خلق کنم؟

بخش عمده‌ای از آموزش‌های استاد عباس‌منش پیرامون “قانون مومنتوم” در این دوره، حول این محور است که دانشجو یاد می‌گیرد “چگونه از این قدرت خلق درونی برای خلق شرایط دلخواهش بهره‌برداری کند”

بخشی از تمرینات اصلی در جلسات اولیه، برای “بهره‌برداری از قدرت خلق درونی”، حفظ و پرورش یک رشته‌ی فکری مثبت و هماهنگ با خواسته، تقویت آن و رساندنش به نقطه‌ی مومنتوم است؛ یعنی نقطه‌ای که دیگر ذهن، خودش دوست دارد آن فکر هماهنگ با خواسته را ادامه دهد و با شما برای خلق خواسته‌ات همکاری کند.

تمرینات پیرامون این موضوع، به‌گونه‌ای طراحی و توضیح داده شده است که دانشجویان به خوبی از قدرت خلق درونی خود در زندگی روزمره استفاده کنند و از همان جلسات اولیه، تغییرات را به وضوح ببینند.

اجرای صحیح قانون مومنتوم، نقش سازنده‌ی خود را در تجربیات دانشجویان زیر به‌خوبی نشان می‌دهد:

📌 امیر عزیز می گوید:

“آگاهی‌های دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، مسئله‌ی اساسی تمام سال‌های زندگی‌م یعنی مشکل سینوسی پیش رفتن در مسیر تحقق اهدافم رو برام روشن کرد. اینکه چرا همیشه اولش با کلی انرژی، انگیزه و اراده شروع می‌کردم، اما مثلاً بعد از یه هفته رهاش می‌کردم.

من سال‌هاست دارم روی خودم کار می‌کنم. نتایج هم می‌دیدم، اما خیلی زود درگیر روزمرگی می‌شدم، کم‌کم دیگه فایل گوش نمی‌دادم، توی اولویت نمی‌ذاشتمش، و دوباره بعد از یه مدت، به‌خاطر تضادها و خواسته‌هام، با انرژی شروع می‌کردم… و باز هم این داستان تکراری، هی پشت هم تکرار می‌شد! مثل یه تابع سینوسی که هی بالا و پایین می‌ره…

نکته‌ی مهم این بود که می‌دونستم باید تعهد داشته باشم تا نتیجه بگیرم، اما نمی‌دونستم چطور باید تعهد رو در خودم ایجاد کنم، و این مشکل اصلی‌تر من بود…

این مشکل باعث می‌شد به آموزه‌ها به‌طور پیوسته عمل نکنم؛ فرکانسم یه روز بالا باشه و یه روز پایین، و این روند واقعاً آدمو خسته می‌کنه! باعث می‌شه وقتی می‌خوای دوباره شروع کنی، از این بترسی که نکنه دوباره مثل قبل، همون داستان تکرار بشه…

قبل از اینکه این دوره رو بخرم، این ترس توی ذهنم می‌چرخید که نکنه درباره‌ی عمل به این دوره هم همین اتفاق برام رخ بده. اما هدایت خواستم و وارد دوره شدم.
این دوره مشکل من رو از ریشه حل کرد و بهم فهموند تعهد، پشتوانه‌های درونی می‌خواد که این دوره بهت می‌ده.

دلیل این‌همه بالا و پایین شدن این بود که من در مسیر خواسته‌هام اصلاً به نقطه‌ی مومنتوم نمی‌رسیدم و مومنتومی در مسیر من وجود نداشت که بخواد تغییرات دلخواهم رو کاملاً ایجاد کنه!

اما الان این دوره با درک مومنتوم، هم کلید رو بهم داده و هم یاد داده که چطوری از این کلید استفاده کنم برای پرقدرت شروع کردن، پرقدرت ادامه دادن، افتادن روی غلتک، نشستن روی شونه‌های خداوند و به ثمر رساندن.
این دوره دقیقاً دست گذاشته روی حل بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف شخصیتی من…”

📌آگاهی از قانون مومنتوم و استفاده از آن برای “حدیث عزیز” مساوی شده با  ورود جریان بی‌وقفه‌ی پول و نعمت در زندگی اش.  حدیث عزیز می‌گوید:

“دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» برای من پر از خیر و برکته…
از روزی که وارد این دوره شدم و مومنتوم رو فهمیدم، دیگه می‌دونم “سمت من” برای تجربه‌ی زندگی دلخواهم چیه و دارم انجامش می‌دم.
به‌محض اینکه افکار منفی سراغم میان، سریع قضیه‌ی مومنتوم رو به خودم یادآوری می‌کنم و اون افکار در نطفه خفه می‌شن.
موندن توی این فرکانس، کلی برکت توی زندگیم آورده.

هر روز واریزی‌های مرتب به حسابم رو دارم تجربه می‌کنم.
همیشه دستمزد همسرم یا قسطی پرداخت می‌شد یا با تأخیر، اما از وقتی روی آگاهی‌های این دوره متمرکز شدیم، دستمزد همسرم نقد و اون هم روزانه به حسابش واریز می‌شه.”

تجربه‌ی حدیث عزیز نشان می‌دهد که ایشان چقدر خوب قانون مومنتوم را در عمل اجرا کرده و توانسته فرکانس خواسته‌اش را به مومنتوم مثبت، تقویت این مومنتوم، و سپس به آستانه‌ی خلق خواسته برساند.


تبدیل آرزو به واقعیت زندگی، فقط با ایجاد مومنتوم مثبت:

همان‌طور که ذکر شد، هدف اصلی استاد عباس‌منش این است که دانشجویان، ذهن خود را برای شکل‌گیری و تقویت مومنتوم مثبت درباره‌ی خواسته‌هایشان تربیت کنند. درست برخلاف قبل که ذهن تربیت شده بود برای شکل‌دهی و تقویت مومنتوم منفی و مانع ساختن در مسیر.

وقتی تجربیات دانشجویان دوره را می‌خوانی، متوجه می‌شوی که دانشجویان چقدر خوب در حال تمرین این مهارت هستند، چقدر عالی تمرینات را انجام می‌دهند و در نتیجه، چقدر پیشرفت‌های عالی در این زمینه داشته‌اند.

📌 حسین عزیز، یکی از دانشجویان این دوره است که تمرینات مربوط به «حفظ و پرورش رشته‌ی افکار مثبت و رساندن به مومنتوم» را تا حد خوبی انجام داده است. به‌گونه‌ای که این تلاش‌های ذهنی، باعث خلق خودکار خواسته‌های او شده است.

حسین عزیز می‌گوید:

“همیشه می‌خواستم فروش آنلاین داشته باشم اما هیچ نتیجه‌ای نمی‌گرفتم. بعد از درک قانون مومنتوم، فهمیدم مشکل من، نبود استمرار در فرکانس خواسته‌ام و نرساندن آن به مومنتوم بود. پای تمرینات دوره نشستم و تمرین کردم که چطور فرکانس خواسته‌ام را تا نقطه‌ی ۱۰۰٪ ادامه دهم.

در طی تعطیلات عید، به‌صورت هدایتی، مسافرتی شگفت‌انگیز برام پیش اومد که بدون برنامه‌ریزی قبلی بود و بسیار عالی و لذت‌بخش بود. وقتی از سفر برگشتم، متوجه شدم که طی این مدت، فروش آنلاینم شروع شده و فروش داشتم. این نتایج فقط با تمرینات ساده‌ی این دوره برام اتفاق افتاده.  و اون‌قدر جذاب و باارزش بود که وقتی به این فروش‌ها نگاه می‌کردم، اشک می‌ریختم و حرفای استاد رو تأیید می‌کردم که:
«وقتی خودت رو با قانون هماهنگ می‌کنی، چطور خدا کارها رو برات انجام می‌ده و مشتری‌ها رو برات میاره…». آن‌هم وقتی که در سفر هستی و داری لذت می‌بری از سفری که خدا برات برنامه‌ریزی کرده.”

این تجربه نشان می‌دهد که فقط با رساندن افکار هماهنگ به مومنتوم مثبت درباره آن خواسته و تقویت این مومنتوم مثبت، جریان خداوند وارد عمل می‌شود و خواسته محقق می‌شود. حالا اگر می‌خواهی این نتایج بزرگ‌تر شود، باید این مسیر را قوی‌تر ادامه دهی…

◀ پایان بخش اول مقاله… 


در بخش بعدی مقاله، وارد مرحله‌ای می‌شویم که در آن، «باورهای توحیدی مرجع» نقش کلیدی ایفا می‌کنند. مرحله‌ای که ذهن ناخودآگاه، به جای مقاومت، شروع به همکاری می‌کند و فرایند خلق خواسته‌ها، به‌صورت خودکار در درون فرد شکل می‌گیرد. از این جلسات به بعد، آموزش های دوره وارد لایه عمیق تری می شوند.

📌 در بخش دوم مقاله، توضیح خواهیم داد:

  • چگونه باورهای توحیدی، ریشه‌ی مومنتوم مثبت را در ناخودآگاه شما می‌کارند
  • چه مکانیزمی باعث می‌شود ذهن، بدون فشار و اجبار، در مسیر خواسته‌ها حرکت کند
  • و دانشجویانی را معرفی خواهیم کرد که تنها با تمرکز بر این بخش از دوره، نتایج عالی تجربه کرده‌اند

در قسمت بعدی مقاله، این موضوع توضیح داده می‌شود که دوره «هم‌جهت با جریان خداوند»، چه کلیدهایی را متفاوت از همیشه و از همه آموزش می‌دهد.

موضوع بخش بعدی مقاله: نصب نرم‌افزار خلق در ناخودآگاه ذهن به کمک “باورهای توحیدی مرجع”


مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند»

68 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سارا سهیلی» در این صفحه: 1
  1. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام به استاد عزیزخانم شایسته و دوستان پشت صحنه

    من میخواستم نتایج یک ماه اخیرم از دوره همجهت رو بنویسم ، بعد هی سوالم بود تو کدوم قسمت بنویسم که دیدم مقاله جدید اومده روی سایت

    من هنوز مقاله رو نخوندم و مستقیما اومدم کامنت بنویسم

    تقریبا یک ماه پیش من با انجام تمرین درخواست کردن داخل بخش دوم قانون آفرینش تونستم این دوره رو خریداری کنم

    بعد از خرید این دوره من کامنت بچه ها رو میخوندم که میگفتن پول دوره به حسابمون برگشت و الان کلی مشتری داریم و اینا و من هی خودمو میدیدم و میگفتم خوب چرا پس برای من نشده؟ از اون جریان گدشت سعی کردم خیلی نتایج بچه ها رو نخونم که خودم رو مقایسه نکنم

    الان تقریبا یک ماه و نیم گذشته چند روز پیش نشستم دو تا کامنت اخیر از قسمت نتایج دانشجویان که تازه به سایت اضافه کردین رو خوندم

    دیدم که عه سارا این نتیجه هایی که اینا میگنو رو توهم تجربه کردیا!

    دیدم نوشته به سفر دعوت شدیم ، دیدم خودمم تجربش کردم ، بیشتر از بیست ساله با خانوادم رفتم سفر ولی تا به حال نشده بود کسی مارو به ویلاش دعوت کنه و بگه که نمیخواد جا بگیرین ، همیشه باید یک مکانی رو اجاره میکردیم ولی این بار نه تنها یک نفر بلکه دو نفر متفاوت مارو دعوت کرده بودن به ویلاشون

    مورد بعدی من دیروز تولدم بود ، به عمرم هدیه نقدی اینقدر زیاد نه از خانوادم گرفته بودم و نه از فامیل!

    نهایت مبلغی که شاید جمع میشد به عنوان هدیه برام 3 ملیون بود اگر زور میزدی تازه

    حدود 10 ملیون تومن نقد واریزی به حسابم داشتم به عنوان هدیه تولد

    از نتایج دیگم توی همون سفر این بود که من هنرجو گرفتم که قبلن اصلا نبود ، خمیر مجسمه سازیم رو فروختم که باز خیلی بهتر از قبل بود و فروشم بیشتر بود و البته یک سفارش که بازهم رکوردار سفارشهای قبلیم شد ، نشونه از خرید ماشین و خونه و گوشی و استقلال مالی که تااا دلتون بخواد دیدم

    یه مسئله دیگمم باز بهتر شد ، به خاطر غرور بیجام توی ذهنم من خیلی مقاومت داشتم نسبت به خیلی از رفتارهای اعضای خانوادم و خوب اونها هم این فرکانس رو میفهمیدن و اتفاقا اون رفتارها شدیدتر و بدتر میشد ، این چند روز که سعی کردم به یاد بیارم که تو برتر نیستی فقط در فرکانس متفاوتی هستین خیلی باعث شده اون رفتارها رو خیلی خیلی کمتر ببینم

    نمیخوام بگم الان زندگیم ته گل و بلبل بودنه ولی اینو میفهمم که روان تر شده همه چیز نسبت به قبلش ، مثلن قبلن خیلی نگران بودم که اگر ماه بعدی مثل این ماه نتیجه نگیرم چی؟ ولی الان هی میگم نه ببین تو فلان جا تونستی ، الانم میتونی ، فلان جا این طوری شد ذهنتو کنترل کردی همه چیز خوب پیش رفت و این ممنتوم مثبت که حداقل سعی میکنم منفی نشه حالمو خیلییییی بهتر نگه داشته

    مثلن تو سفری که دعوت شدیم ، من همش این تو دهنم بود که فامیل ما آدمای جالبی نیستن باهاشون نمیشه خوش گزروند و این سفرو مجبورم برم به خاطر یه سری دلایل

    و چون دفتر اینامو نبرده بودم با خودم از عمد گفتم الان باید عمل کنی به قانون

    گفتم نکنه پیشفرض داری راجب به افراد؟

    نکنه نمیتونی قبولشون کنی و هی میخوای تغییر بدی همین فامیل رو؟

    و تو سفر من مدام سعی میکردم که با رفتار اون ادم ها در صلح باشم ، یه جاهایی برنامه ی سفر اونچیزی نمیشد که میخواستم ولی سعی میکردم در لحظه باشم ، یا رفتار تکراری ای که از بقیه میدیدم این بود که وقتی اون فرد میرفت شروع میکردن پشت سرش غیبت کردن ، من اونجا ها سکوت میکردم

    نتیجه چی شد من تنها کسی بودم که تو اون سفر خیلییییییی حرص کمتر خورد ، تو اون سفر تنها کسی بودم که پول ساختم و مشتری جذب کردم ، تو اون سفر تنها کسی بودم که کادو تولد اسکناس نقد تراول 50 تومنی بهم داده شد و بقیه میگفتن بابااا این ادم چرا باید به تو اینقدر هدیه بده ، و من تو ذهنم این بود که من حداقل پشت سرش حرف نزدم ، درسته این رفتارها رو داره که رو مخم بود ولی حرف خیلی خیلی کمتری زدم و سعی کردم ازش یاد بگیرم و اون آدم این فرکانسو گرفته از من

    توی این سفر من یکی از بهترین 13 به درهایی که همیشه تو عمرم دوست داشتم تجربه کنم رو بالاخره تجربه کردم ، کلن جشن گرفتن تو خانواده ی ما خیلی مرسوم نیست اگرم بگیرن اینقدر سخت میگیرن به خودشون که جشنه حال نمیده فقط خستگی میاره ولی این 13 به در در ساده ترین حالت ممکن اجرا شد و چه قدررررر به همه خوش گذشت

    مورد دیگه متریال های کارم بود که این ماه به برکت ورودی های مالی ای که داشتم تونستم متریال بیشتری رو خرید کنم و الان دیگه عملا فضای ازاد ندارم و باید براشون فضایی رو درست کنم

    مورد بعدی ، یک اتفاقا بسیار بسیار ناگوار برای پارتنرم توی روز اول عید افتاد ولی با ممنتوم مثبت من تونستم ذهنمو کنترل کنم و بعدش پارتنرم تعریف کرد جریانات اونروز رو همش میگفت واقعا معجزست این اتفاقی که برام افتاده و اون ادمایی که اومدن سمتم وقتی اون اتفاق افتاد براش

    من خودم تو ذهنم هی تصور میکردم این ادم الان تنهاست چیکار داره میکنه و نگرانی بیش از اندازه ای داشتم ولی چند روز بعد که تونستم خودم رو خیلی اروم تر کنم و جریانات رو فهمیدم یه درسو خوب گرفتم اینکه نگرانی من راجع به بقیه واقعا بی معنیه خود خدا حواسش به اون بنده هست ، خودش حتی اگر وسط ناکجا آباد تو دل تاریکی شب زیر بارون سیل اسا تنها باشی گله گله آدم میفرسته سمتت خودش میگه چیکار کنه اون ادمه نگرانی تو اصلا سودی به حالش نداره که ، تو فقط میای با نگرانیت تو دست و پای خدا تازه

    من امسال رو سال روان بودن و اسان بودن و همجهت بودن با مسیر خداوند برای خودم نامگزاریش کردم ، چند روز بعدش تونستم دوره هم جهت رو بخرم و حدود یک ماه بعدش تونستم اون درآمدی که ماه اسفند دو برابر شده بود رو باز این ماه دو برابر کنم ، این شانسی خلق نشد ، تمرین کردم براش ، یه سری رفتارامو تغییر دادم مثل کنار گزاشتن غرور بی جام برای درخواست کردن کمک ، مثل کنار گزاشتن یه سری رفتارهایی که میگفت من حالیمه و تو حالیت نیست ، مثل پایبند بودنم به دوست شدن با پول ، مثل پایبند بودنم به غیبت نکردن ، مثل پایبند بودنم به کنترل ذهن و. کمتر نگران شدن یا عصبانی شدن ، منعطف تر شدن مخصوصا برای سفری که رفتم

    این کارا رو انجام دادم که درامدم دو برابر شد ، شانسی این اتفاق نیافتاد پس اگر بازهم به تغییر رفتارهام پایبند بشم این عدد درامدی خلق میشه و حتی بالاترش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای: