روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 327
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه معبود زیبایی من
سلام بر استاد عزیزم و خانوم شایسته نازنین و همه دوستان روز شمار تحویل زندگی من روز دوازدهم
خدایا هزار مرتبه سپاسگذارتم بابت امروز قشنگم بابت آگاهی های که امروز دریافت کردم
خدایا شکرت که تا به امروز لب به این جوری مسائل نزدم من حالم از. دود بهم میخوره فقط قلیون بود تا قبل هدایت به این سایت که اونم خیلی وقته گذاشتم کنار من دقیقا چون از بچه گی نسبت به عموهامو اطرافیانمون ثروت مند بودیم این کدو با استفاده از اهرم رنجو لذت نوشتم که ثروت مساویس با حال خوب سالم بودن سلامتی ثروت و فقر مساویس با اعتیاد دزدی تو سری خوردن تحقیر سر پایین بودن
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم که یه روز دیگه از این سفر. شگفت انگیزمو به پایان رسوندم خدایا خودت کمک کارم باش در هر. ثانیه زندگیم خدایا همزمانی های زیبای رو برام بساز
ممنون استاد قشنگم سپاس خانوم شایسته نازنین
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
13. روز سیزدهم _ همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم.
abasmanesh.com
استاد همین اول بگم منم دلم براتون تنگ شده اما اصلا توی دلتنگی نمیمونم و خوشحالم از این دوری چون داره منو قوی تر میکنه و دارم یاد میگیرم روی پای خودم بایستم و خودم خودمو مهمون کلی فایل زیبا و ارزشمند کنم که جوری گوش میدم و مینویسم که انگار دفعه ی اوله و اصلا هیچی از قانون نمییدونم. من صفر کیلومترم و فنجان ذهنم خالیه خالی و تشنه دریافت اگاهی ها و نوش کردن این جام هایی پر از اطلاعات. استاد من لیاقتش رو دارم مگه نه؟لیاقت اینکه استاد خودم باشم و لیاقتم رو ببرم بالا برای یادگرفتن برای بودن، برای داشتن، برای حضور در این سایت. استاد میخوام اینقدر لایق بشم که خوده دوره احساس لیاقت منو بخواد که باهاش باشم و بگه چیکار کردی که لیاقتتو کشیدی بالا. من با تمام قلب و روح و جسمم میخوام تلاش کنم و یک شخصیت جدید یک فهیمه جدید بسازم. میخوام فقط گوش باشم و چشم برای دریافت هرانچه باید بشنوم پس پیش میرم در سفری روحانی در سفری که انتهاش تحول منه.استاد میخوام بزرگ بشم. خیلی بزرگ نمیدونم چطوری فقط میدونم بیشتر از چیزی که الان هستم لیاقت دارم و خدا هم میخواد من به اون جایگاه شایسته و بزرگ خودم برسم پس یکی یکی میرم جلو.
==============================
13. روز سیزدهم _ همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم.
abasmanesh.com
چقدر استاد جان دلیل فایل ضبط کردن هاشون زیباست، چقدر درس داره برام. اصلا زندگی کردن با الهام و شهود و حس چقدر زندگی رو غنی میکنه خدایا قدرت درک الهامات و شهود منو حس های منو افزایش بده.
. یک حســی میاد که استاد میاد جلوی دوربین.وقتی هم میان یک چیز مفید و نتیجه بخش میشه.چیزی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند.منم میخوام کلا دلی بشم فقط دل بشم و دل و دل و جانم همه او…
=======================
^ حالا چی شد من امروز اومدم جلوی دوربین.
داستان یکی از همسایه هامون هست.اینکه ایشون هم دقیقا دنبال فردی میگشته که در همین موارد حرف بزنه و با ما آشنا شده. قانون کبوتر با کبوتر بـاز با بـاز…
^ اومدن پسر برادرشوهرشون که دوماهی خونه اونا اومده بود تا بهش کمک کنن.در بروکلین نیویورک زندگی میکرد (خانم همایه و همسرشون هردو دکتر هستن)خلاصه که این خانم و آقا قصد کمک و هدفمند کردن اونو داشتن که بعد از نتیجه آزمونی که داده بود و با نمره خیلی پایینی رد میشه. یک روز خانم همسایه که سرکار نبوده و تو خونه بوده متوجه میشه این پسر از صبح تا شب پای تلفن هست اصلا تمرکزش روی درس نبوده.یکجورایی این بده خدا دلگیر میشه و آدم بده قضیه میشه و اون پسر هم برمیگرده شهر خودشون….
^ کسی که در مدار موفقیت نیست، کسی که خودش نمی خواهد موفق شود، کل دنیا هم اگر بخواهند این اتفاق نمی افته. کسی که نمی خواد حرکت کنه کل دنیا هم نمی تونن به زور حرکتش بدن.
^ این رفتار در فرهنگ ما غالب تره، اینکه من به اون کمک کنم دست اینو اونو بگیرم.
^ ما باید بپذیریم که سرنوشت کسی رو نه به سمت خوبی میتونیم هدایت کنیم و نه می تونیم سرنوشت کسی رو به سمت بدی و شکست هدایت کنیم.
^ مـا فقط می تونیم سرنوشت خودمون رو تغییر دهیم نه سرنوشت دیگران رو، ما این قدرت رو نداریم.
^ تسلیم بودن———–> ما باید به حالت تسلیم بودن در مورد “تغییر دیگران” برسیم. به این حالت برسیم میتونیم از زندگی لذت ببریم و خوشبختی رو تجربه کنیم.
^ ما نمی تونیم زندگی کسی که خودش نمیخواهد رو عوض کنیم.
حالا اگــر کسی خودش بخواهد ما چه بخواهیم، چه نخواهیم نمیتونیم جلوشو بگیریم.
^ خیلی مواقع افراد انرژی شون رو بر روی دیگران می گذارند به این هوا که دارند بهشون کمک میکنند.(هم اونو از هدفش دور میکنند م خودشون رو از هدف شون دور می کنند.)
^ تک تک ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم.
مثال: رفتن به رستورانن سلف سرویس
اینکه یک آدم با اینکه پول داده و وارد سلف سرویس شده بعد با حسرت بهتون نگاه میکنه. واکنش شما چیه؟میگین هر چی میخوای برو بردار.
^ همه ی ما به یک اندازه به این خوان نعمت دسترسی داریم.
^اینطور نیست که یک عده خاصی دسترسی بیشتری دارند و باید برای بقیه یک کاری بکنند برای اونایی که کمتردسترسی دارند.همه به یک اندازه دسترسی دارند.
اگــر اون آدم هایی که خودشون رو محروم کردند، خودشون به خودشون ظلم کردند.
اگــر اون آدم ها بیدار شوند دست دراز می کنند از نعمت ها هر چی که بخوان برمیدارند.
اگــر اونا بیدار نشوند و شما دست دراز کنی و به اونا بدی——> برخلاف قانون حرکت کردی و به خودت ضربه زدی و به اونا هم ضربه زدی.
^ یک موقع هایی هست درد و غم و گرسنگی تشنگی و دربه دری و بیچارگی و بی خونگی و هر رنجی که میتونید تصور کنید ———-> نیازه برای بیداری یک انسان. باید اون مرحله رو طی کنه. مثل جوجه ایی که باید اون درد و اون فشار بیرون اومدن از تخم مرغ رو بپذیره برای اینکه بدنش قوی تر بشه. مثل بازکردن پیله برای کرم ابریشم. ما باعث می شویم از بین بره. اون تلاش و حرکت بهش کمک می کنه.
^ خیلی دوست دارم تفاوت خدمت به خلق رو درک کنیم.
سوال اینه حالا ما چطور باید به دیگران کمک کنیم؟ با کمک کردن به خودتون، با پیشرفت خودتون، با موفقیت خودتون، و با الگوسازی از خودتون می تونید به دیگران کمک کنید.
کی می تونه در مورد خدا خوب صحبت کنه؟؟
کِی من می تونم ایمان افراد رو به خداوند بیشتر کنم؟ آیــا غیر از زمانی است که خودم نتیجه گرفته باشم.
کی ما میتونیم به افراد بگیم برو غذا بخور از سلف سرویس؟ موقعی که خودمون غذا جلومون باشه، موقعی که خودمون دریم غذا میخوریم.بهش میگیم ببیـن من رفتم غذا برداشتم دارم می خورم، توام برو همین کار رو بکن. ما اون موقع می تونمی صحبت کنیم.
^ بارها و بارها گفتم که ——-> کمک های ما به دیگران، به دیگران کمک نمی کنه به ما کمک میکنه.
^ اگر قوانین هستی رو خوب درک کنیم، اگـر قوانین مدارها رو خوب درک کنیم، اگـر خداوند رو، عظمتش رو، بخشندگیش رو خوب درک کنیم——–>
——————————> خیلی راحت زندگی می کنیم.
——————————> خیلی شاد زندگی می کنیم.
——————————> خیلی طبیعی زندگی می کنیم…
“طبیعی یعنــی چی؟!”
یعنی یک زندگی سالم
شاد
پُر از نعمت و ثروت
پُر از روابط قشنگ
پُر از روحیه ی خوب
پُر از عشق
پُر از یکتاپرستی
پُر از سعادت
پُر از نعمت……این یک زندگیِ طبیعیـه. یعنی انسان باید به این شکل زندگی کنه.(هر چیزی غیر از این یعنی غیرطبیعی)
^اگر ما قوانین جهان هستی رو درک نکنیم————> زندگی ما غیرطبیعی می شه، رنج، غم ها مشکلات میاد.
^ این مشکلات میاد که به ما بفهماند——>قوانین چیه!!!…. (حالا بعضی ها زودتر می فهمند، بعضیها دیرتر می فهمند.)
^ هر کسی در زمان خودش می فهمه، ما نمیتونیم زمان فهمیدن کسی رو به زودتر یا دیرتر کنیم.
^ ما باید تسلیم باشیم در مقابلِ ————> تغییر دیگران
^ امیدوارم اجازه بدیم تا دیگران راه شون رو پیدا کنند و اگر می خواهیم به کسی کمک کنیم مصداق کسی باشیم که به خوشبختی رسیده، به سعادت رسیده، به موفقیت رسیده. بعد اونجاست که دیگران از تو می پرسند تویی که موفق شدی. من چطر باید زندگی کنم تا موفق شوم؟
اون وقت که پرسید.
اون وقت که عطش یادگیری رو داشت ——> میتونید براش وقت بگذارید.
^ هر چند که شما هم اگر براش وقت نگذارید، جهان از طریق بی نهایت دستش، خداوند از بی نهایت طریق پاسخ رو به اون فرد خواهد داد.
^ مـا بی اندازه به خداوند نزدیک هستیم.
^ مـا بی نهایت متصل هستیم و دسترسی داریم به نعمت های خداوند.
^ ^ ————–>
اگر اینو باور کنیم
اگـر آسوده باشیم
اگــر تسلیم پروردگار باشیم
اگر توکل کنیم
اگــر ایمان داشته باشیم
————–> دریافتش می کنیم. اینقدر راحت دریافت میکنیم که عادیه برامون. انگار نه انگار معجزه رخ داده.
^ هرکسی به اندازه عطشـی که داره برای جواب —-> به جواب خواهد رسید.(از بی نهایت طریق)
=============================================
باید قبول کنیم که هرگز نمی توانیم فردی را تغییر دهیم که هنوز آماده ایجاد تغییر نیست.
باید بپذیریم که هر فردی تنها خودش توانایی تغییر خودش را دارد و تا زمانی که آماده پذیرش این تغییر نشود، هر اقدامی نه تنها بیهوده است، نه تنها ما را ناامید و از مسیر اهداف مان دور می کند، بلکه آن فرد را نیز از موفقیت مدِ نظرِ ما، دورتر می سازد.
اگــر این قانون را درک کنیم که:
مشکلات، تنها تضادهایی هستند برای شناساندن خواسته های واقعی ما و فرصتی برای جهت دادن به اهداف زندگی مان.
اگــر بتوانیم افراد درگیر مشکلات را به عنوان افرادی ببینیم که در مرحله برخورد با تضاد و شناسایی خواسته های واقعی شان هستند، نه تنها به خودمان اجازه می دهیم تا شادتر زندگی کنیم، بلکه به آن افراد نیز اجازه می دهیم تا با برخورد با تضادها و تجربه تضادها، خیلی سریع تر، راهشان را پیدا و به سمت خواسته های شان هدایت بشوند.
این قانون جهان است و باید این مسئله را به عنوان بخشی از مسیر هدایت آن افراد به سمت خواسته های شان، بپذیریم. زیرا همه ی ما به یک اندازه به خداوند، به عنوان منبع رحمت، ثروت و برکت نزدیکیم و به یک اندازه، امکان دریافت حمایت و هدایت او را داریم.
اما باید مراحل آماده شدن برای دریافت این حمایت و هدایت را بگذرانیم…
========================================
خدایا مراحل آماده شدن منو برای دریافت این حمایت و هدایت رو خودت مدیریت کن.
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
12. روز دوازدهم_ آنچه از سفر لاس وگاس آموختم.
abasmanesh.com
* به به استاد جان حدود سال 1395(از خوندن اولین کامنت های این فایل حدس میزنم) طی سفرهاشون به ایالت های مختلف آمریکا سفری هم داشتند به معروف ترین شهر در حوزه تفریح و سرگرمی و قمار یعنی شهر لاس وگاس Las Vegas
پرجمعیتترین شهر در ایالت نوادا واقع در ایالات متحده آمریکا است. این شهر به دلیل داشتن مشهورترین قمارخانهها، میخانهها، روسپیخانهها و هتلها به یکی از بزرگترین مراکز سرگرمی در جهان تبدیل شده به همین خاطر لاس وگاس را پایتخت سرگرمی جهان مینامند.
==================================
خب میرم سراغ صحبت های استاد جان طبق بقیه کامنت های روز شمارم تا اینجا.
خداروشکر همه ی اون چیزهایی که توی دفترم نوشتم دارم کامنت میکنم هر چند باتاخیر مهم انجام دادنه و گذاشتن ردپاست طبق تعهدی که در شروع این سفر روحانی به خودم دادم.
^ یک چیزی نظرم رو خیلی جلب کرد وقتی دیشب داشتم توی خیابون ها راه می رفتم. اینکه احساس کردم یک عالمه آدم نمی تونن احساس خوب رو رو در خودشون پیدا کنند، نمی تونن با نحوه نگرش شون، با تغییر باورهاشون، حاشون رو بهتر کنن. به همین دلیل میان اینجور جاها تا به مدد مواد مخدر و آزادی های خیلی بیش از حد و نامعقول (به نظر استادجان البته منم موافقم واقعا منطقی نیست) میان که حالشون رو برای 2، 3 روز یا شاید فقط برای 2،3 ساعت حالشون رو یکم بهتر کنن و یک عالمه پول خرج میکنن.
^ داشتم فکر میکردم چقدر خوبه که آدم بتونه با تغییر باورها و نگرش حالش رو خوب کنه و نه با عوامل بیرونی، نه با مواد مخدر، مشروب یا هر عامل بیرونی دیگه ایی.
^درصد آدم هایی که می تونن از قانون استفاده کنن و حال خودشون رو بهتر کنن، می تونن در مدار درست قرار بگیرن بی نهایت کمه.
به همین دلیل هن بسیاری از مردم احساس خوشبختی نمی کنن، خلا دارند یک چیزی در درونشون کمه.
^ افرادی که قمار می کنن —-> فکر می کنن می تونن یک شبه ثروتمند بشن. شانس و بخت و اقبال بهشون رو بیاره.
^ مسیر ثروتمند شدن مثل تکامل جهان نیاز داره به ——–> تکامل فکری، تکامل ارتعاشی، به تغییر مدار
^ شانس عامل موفقیت یا عدم موفقیت نیست.
^ هیچ عامل بیرونی نمی تونه حال ما رو خوب کنه، فقط خلأهای درونی ما، با زاویه دید ما میتونه پُــر بشه.
نکته اینجاست که وقتی حالمون خوب بشه، خود به خود اتفاقات خوب می افته.
=====================================================
بخشی از مقاله این فایل به تحریر خوده استاد جان:
^ یکی از مهمترینِ این قوانین این است که:
مهم نیست شما چه خواستههایی داری، بلکه مهم این است که چه باورهایی درباره آن خواسته داری. مهم نیست چه کلماتی بر زبان میآوری، مهم این است که چه فرکانسی درباره آن خواسته به جهان ارسال میکنی. زیرا در جنگ میان خواستهها و باورها، همواره باورها پیروزند. زیرا جهان به فرکانسهای شما باخورد میدهد و نه به کلام شما.
^ ثروت نتیجه ساختن باورهای ثروت آفرین است و این باورها یک شبه ایجاد نمیشوند. بلکه باور ساختن نیازمند تکامل ارتعاشی است.
^ اگر در اعماق وجودمان باور کنیم که خداوند بیشتر از ما می خواهد که به اهدافمان برسیم، اگر حمایتِ خداوند را باور کنیم و قوانینش را درک کنیم اگر با تلاش ذهنی ِ زیاد و با تغییرِ نگاه مان، با تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه از زندگی مان، شروع به ساختن باورهای هم جهت با خواسته هایمان نماییم، آنگاه در فرکانس و مداری قرار می گیریم که طبق قانون، خود به خود و از راه های طبیعی و ساده، اتفاقات به نحوی رقم می خورد که ما را به خواسته هایمان برساند…
این همان اهرمِ قدرتمندی است که برای رسیدن به اهدافمان به آن نیاز داریم…
======================================================
خدایا شکرت برای اینکه در مسیر یادگرفتن قوانین و سنت بدون تغییر الهی ام
خدایا شکرت که منو همواره به سمت خواسته هام حمایت و هدایت میکنی
خدایا شکرت دارم قدرت باورها رو بیشتر درک میکنم و دارم با تلاش ذهنی میکوشم باورهای هم جهت با خواسته هایم رو بسازم خدایا منو یاری بده و منو آسان کن برای این آسانی ها.خدایا سپاسگزارم که همیشه هوامو داری.
خدایا کمکم کن تا ذهن ثروتمندی بسازم.خدایا تنها و تنها فقط از تو کمک میخوام و بس…
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
11. روز یازدهم_ نشانه های قانون جذب در قرآن
abasmanesh.com
یک دیدگاه اشتباهی هست که باید تغییرش بدیم اینکه:
انسان خوبه غمگین باشه، اصلا خیلی خوشحال باشی بده، باید یک وقتایی احساس غم و اندوه داشته باشیم.
این دیدگاه مغایر هست با دیدگاهی که از قانون جذب درک کردم.قانون درست اما ساده ی احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد
^ هرچقدر که شما احساس خوبی داشته باشید، اتفاقات خوب برای شما بیشتر میشه.
^ در تمام قرآن بصورت واضح این گفته شده که یک مومن غمگین نیست.
^ قانون اینو میگه:
اگــر شما احساس شادی داشته باشید، اگر شما در تمام طول روز جوری به زندگی نگاه کنید که احساس تون خوب باشه. امکان نداره شما اتفاقات بدی رو تجربه کنید.
^وقتی شما غمگین هستید، فرکانسی رو به جهان هستی ارال می کنید که میگین من غم بیشتری رو می خوام و جهان هم این فرکانس رو دریافت می کنه و غم بیشتر و ناراحتی بیشتر رو در شرایط مختلف embed میکنه (جاسازی کردن، نشاندن، احاطه کردن) و وارد زندگی شما میکنه.
^ اگـر شما شاد و خوشحال باشید به جهان هستی اعلام می کنید که من شادی بیشتری رو می خوام. اتفاقات،شرایط، آدم هایی رو وارد زندگی تون میکنه که شادی بیشتر رو تجربه کنید.
^ جهان فرکانس شما رو دریافت میکنه و اونو تبدیل میکنه به ماده.
یعنی انرژی رو دریافت میکنه و تبدیل میکنه به اتفاق و وارد زندگی شما می کنه.تبدیل میکنه به شرایط و وارد زندگی شما می کنه.
_ دیدگاه قرآن رو بررسی می کنیم و میبینیم که قرآن از کلمه “حزن” استفاده می کنه.
ریشه حزن در قرآن:
در مجموع 42 بار در 25 سوره اومده
35 بار از آن بصورت نفی اومده
برخی از آیه های که کلمه حزن در اون بکار رفته:
+ سوره یونس آیه 62/ آگاه باش که دوستان خداوند نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.
+ سوره بقره آیه 38/ گفتیم همگی از بهشت فرود آیید،پس چون از جانب من هدایتی برای شما آمد.
^ نتیجه ی ارتباط خوب با منبع، احساس خوبـه.
+ سوره بقره 62/….
^ نتیجه ی ایمان، عمل صالح است.
+ سوره آل عمران 139/….
+ سوره آل عمران 153/…..(داستانی که مسلمانان در جنگ اُحد شکست خوردند و میگه غمگین مباش بخاطر چیزهایی که از دست داده ایی.)
+ سوره آل عمران 176/…….. (اینجا به پیامبر میگه به خودت نگیر احساس بد نداشته باش اگر بر کفر از هم سبقت میگیرند.)
^یاد بگیریمکه اگر تلاشی می کنیم و مردم حرف ما رو گوش نمیکنن به خودمون نگیریم، اتفاقی برای ما نمی افته خودشون ضرر می کنند.احساس مون رو خوب نگه داریم. مثــل معلمی که شاگردهاش درس نمی خونن ولی با عشق می اید درسش رو میده و میگه من دارم تلاشم رو میکنم.
+ سوره انعام48/ ما پیامبران را جز برای بشارت و هشدار نفرستادیم، آنان که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.
^ نتیجه ی ایمان احساس آرامشه، احساس امیده، احساس عشقه، احساس شادیه…
ترس به خاطر بی ایمانی هست، غم به خاطر بی ایمانیِ.
^ اگـــر ما ایمان داشته باشیم که خداوند، فرمانروای جهان. کارش رو کامل و درست داره انجام میده و تمام اتفاقات بـرگـی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمی افته و تمام اتفاقات در یَد خداوند هست، اون وقت نگران نیستم. میدونیم که همه چیز خـیـره. یک نیرو وجود داره و اونم نـیـروی خـیـره. نیروی عشق و خوبیه و اگر غمگین می شویم یا می ترسیم یعنی ما ایمان نداریم.
+ سوره یونس 65/ سخن آن ها محزونت نکند که عزت از آن خداست و او شنوای داناست.
+ سوره نحل 127/ صبرکن که صبر تو جز به توفیق خدا نیست و به خاطر آنها غمگین مشو و از نیرنگ آنان دلتنگ نباش.
^اگـر پشت سر شما غیبت می کنند و شما نارحت نشی به کی برمیگرده؟ بــه خودشون
اگــر پشت ر شما حرف بد می زنند، اگـر برای شما توطئه چینی می کنند، اگر درگیر نشی اگر احساس ایمان داشته باشی و بــگی میدونم خداوند از من محافظت می کنه. اتفاقی نمی افته و اون وقت اتفاقــی نمی افته، هــمه چی عالـیه
+ سوره مریم24/ ناگاه از پایین او ندا آمد: «غمگین مباش» پروردگارت از زیر پای تو جویی جاری ساخته است.
+ سوره قصص7/ به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر بده و چون بر جانش بیمناک شدی او را به دریا بینداز، نترس و اندوهگین مباش.
^ کی میتونه بچه شیرخواره خودشو به دریا بیندازه؟ کسی که خدا رو قبول داره و ایمان داره به نیروی خداوند.
^ از هرچیزی بترسیم سرمون میاد این یک قـانـونـه.
^ به خاطر هرچیزی که نگران باشی از دستش میدی این یک قـانـونـه.
اگــر ایمان داشته باشی و رها کنی مطمئن باش همه ی اتفاقات به نفع تو خواهد بود.
_حالا یکجاهایی هم در قرآن هست که خداوند میگه غمگین باش و لا نیورده.مثل:
+ سوره فاطر34/ و گویند:سپاس خدایی را که اندوه از ما بگردانید. زیرا که پروردگار ما آمرزنده شکرپذیر است.
بهشتیان از خداوند تشکر میکنند که اندوه رو از آنها دور کرده.
^ ایمان = دوری از اندوه، وجود آرامش و عشق
بی ایمانی = اندوه و غم
^ نمی تونه ایـمـان و غـم در یکجا باهم باشه،
نمی تونه سلامـتی و بیـماری در یکجا باشه،
نمی تونه خـیر و شَـر در یکجا باهم باشه،
نمی تونه نـورو تاریکی در یکجـا باشه،
نمی تونه ثروت و فقر در یکجا باشه، وقتی ایمان هست غــم وجود نداره.
_سپاس خدایی که غم را از ما گرفت/ تشکر کنیم که خدا غم را از ما بگیره.
^یک باور غلط که بگیم:
خوبه بعضی موقع ها غمگین باشیم. باور کردیم که زیاد خوشحال نباشیم. بعد از هر خنده گریه ایی هست.
بعد از هر خنده، خنده ی بیشتره. بعد از هر گریه، گریه ی بیشتره.
^ سپاس خدایی که غم را از ما گرفت——-> ایــن رابطه با خداست که غم رو دور میکنه.
+ سوره انعام33/ می دانیم که گفته های کافران غمگینت میکند، اما آنها تو را تکذیب نمی کنند بلکه ستمکارانی هستند که ایات الهی را انکار می کنند.
اینجا بازهم داستان مدیر، معلم و شاگرد هست. یک مدرسه ایی رو در نظر بگیرید شاگردها به حرف معلم مدرسه گوش نمی کنند و معلم مدرسه ناراحته، مدیر مدرسه میاد به معلم میگه اونا تو رو نمیخوان اذیت کنند اونا با من مشکل دارند که درس نمیخونن. به خودت نگیر.(داره بار این احساس منفی و غم رواز دوش پیامبر برمیداره.)
^ این حرف ها به این معنی نیست که غمگین نباشیم، ما انسان هستیم توقعی نیت که ما غمگین نشیم اما توقع هست که در ضعیت غم و اندوه نمانیم.
^ هیچکس نیست که ناراحت و غمگین نشه، مهم اینه که این فرکانس رو ادامه ندیم.
^اگــر لحظات کوتاهی ناراحت و غمگین باشی هیچ اتفاق بدی نمی افته.چون فرکانس غم به اندازه کافی قوی نشده تا اتفاقات بد رو برات به وجود بیاره.
مثال: یک فرد افسرده سال هاست که افکار منفی اونو احاطه کرده که افسره شده. نکته اینجاست که یک فرد افسرده چندین ماه یا سال نیاز داره غمگین باشه تا افسرده بشه امــا برای خوشحال شدن، شما با یک روز افکار مثبت به آرامش شادی می رسید. چــون نیروی حاکم بر جهان، نیروی خیره. به خاطر اینکه جریان هستی، جریان خیره.
^ وقتی شما در مسیر درست قرار بگیری مثل اینه که شما در سر پایینی داری میری خیلی زود به مقصد میرسی.
+ سوره یوسف 13/ گفت:اگر او را ببرید غمگین می شوم و می ترسم شما غفلت کنید و گرگ او را بخورد.(یعقوب به پسراش کلید میده)
^ در قانون فرکانس ——> اگر شما در مورد موضوعی نگران باشید اون موضوع برای شما اتفاق می افته.
اینقدر این ترس ها رو در ذهن مون پرورش میدیم که خلقش می کنیم.(یعقوب نتونست احساس خودش رو کنترل کنه و غمگین نباشه.)
+ سوره یوسف 84،86/…….
^ نتیجه ی حزن یعقوب نابینا شدن بود/ احساس بد= اتفاقات بد
^ خداوند میگه حتی درد و دل هاتو نیا به من بگو.
اگــر احساس بدی داری درباره اش صحبت نکن، درباره اش ننویس. با کسی در موردش حرف نزن. در موردش فکر نکن. بگذار احساس بد بگذره. برگرد به نعمت هات فکر کن، به چیزهایی که بخاطرش سپاسگزار خداوند هستی.
مثال از زندگی خوده استادجان و مرگ پسرکوچیک شون و ایشون برای وجود میکائیل سپاسگزاری کردند.
^ این تفاوت یعقوب و ابراهیم هست. اینجوریه که حضرت ابراهیم اسوه قرآنه.
+ سوره قصص8/
+سوره مجادله آیه 10/ نجوا مسلما کار شیطان است که می خواهد مومنان را محزون کند ولی به جز به اذن خدا نمی توانند ضرری به آنها برساند. بنابراین مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند.
^ نــجوا تنها از سوی شیطان است. برای اینکه مومنان را غمگین کند.
نجواها اوضاع رو هِی بدتر وبدنر جلوه میدهند.
نجواها یک توهم از سمت شیطان هست که اوضاع رو بدتر می کنه.
کار و وظیفه شیطان همین نجوا کردنه.
^ اگــر کسی بتو گفت که باید غمگین باشی این یک دیدگاه شیطانی است.
^احساس خوب زمانی به وجود میاد که —-> ما توکل کنیم به الله یکتا
^ذهــن جایگاه شیطانه
^قـلـب جایگاه خداونده
از این به بعد مچ شیطان رو بگیریم، هر دیدگاه و فکر بدی که بهمون احساس بد میده از جایگاه شیطان برخواسته.
هر دیدگاهی که احساس شادی میده یــعنی خداوند داره حرف میزنه.
^ اگــر روی ذهنت کار نکرده باشی هیچ وقت نمی آید بگه اتفاقات خوب داره رخ میده.
مثال دیر اومدن بچه از مدرسه و نجواهایی که در ذهن مادر میاد.
چرا سریع این فکر براش نمیاد که حتما پسرم دیر اومده داره فوتبال بازی میکنه مشغول شده.
درصورتی فکر خوب میاد و اتفاقات خوب رو ذهنت درنظر میگیره که آگاهانه روی ذهنت کار کرده باشی.
پس اسلحه شیطان رو بشناسیم
از خدا می خوام ما رو به راه راست، راه کسانی که به انها نعمت داده، نه کسانی که بر آنها غضب کرده و نه گمراهان هدایت کنه.
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم.
===========================
خدایا بارها شکرت برای این آگاهی ها
خدایا شـکــرت برای این فرصت
خدایا شکـرت برای این لحظه
خدایا شکـرت برای نوشتن
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
10. روز دهم_ چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟
abasmanesh.com
جالبه این قسمت رو در من در حالی روز شما رتحول زندگی من بود که ما داشتیم میرفتیم رامسر…
اینکه استاد جان میگن اغلب آدم ها دوست دارند که اتفاقات عجیب و غریب زندگی شون رو برای بقیه تعریف کنن…
همسرم نشانه اش شد فایل “قانون تغییر ناخواسته ها” در حالی که ما فقط برنامه مون این شد که فقط درباره چیزهای خوب تمرکز کنیم به زیبایی ها،به دوستان خوب، به دریا،به فراوانی به تجربه های جدید،…
^ نقطه مشترک آدم های بدشانس اینه که هی میرن درمورد موضوعات ناخوشایند و مشکلات صحبت می کنن.
^وقتی فقط در مورد چیزهای خوب صحبت میکنیم فقط اتفاقات خوب رو جذب می کنیم.
_ما موجوداتی هستیم که با فرکانسهایمان زندگی خود را خلق میکنیم. تمام آنچه که دربارهاش فکر میکنیم، صحبت میکنیم، میبینیم، به خاطر میآوریم، میشنویم و به آن علاقه داریم یا از آن متنفریم، یک فرکانس است که ارسال میشود و جهان قطعاً به آن پاسخ میدهد.
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
9. روز نهم_ داستان هدیه تولدم
abasmanesh.com
^ بچه که بودم، کادوی تولد مهمترین موضوع زندگی ام بود. با این حال در تمام دوران کودکی ام نه خبری از جشن تولد شد و نه کادوی تولد…
^ آن روزها نمی دانستم، وقتی با حسرت به کادو تولد دوستم نگاه می کنم، یعنی در حال دور شدن از خواسته ام هستم.
نمی دانستم وقــتی بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم
نمی دانستم وقــتی درباره خواستهام احساس نگرانی دارم
نمی دانستم وقــتی به بچه هایی حسادت می ورزم
یـــعـنـــی در حال دور شدن از آن ها هستم….
^ مسئله مهم این است که تمام اتفاقات زندگی من وقتی تغییر کرد که، در درون من همه چیز تغییر کرد… وقتی نگاه من به خودم تغییر کرد… وقتی رابطه ام با درون، قلب یا همان انرژی که او را خدا می نامیم را مهم ترین موضوع زندگی ام دانستم و آموختم هرگز به هیچ خواسته ای هر چقدر مهم، نچسبم یا وابسته نشوم.
شما چه نگاهی درباره خودت داری؟
مهم ترین رابطهی زندگیات چیست؟
^ رابطهی تو با خودت، مهم ترین رابطه زندگی شماست
^ “به هر شیوه ای که می توانی”، خودت و چیزهای خوب اطرافت را تحسین کن و با اینکار میان ذهنت و روح هماهنگی برقرار کن…
^مرتب به خودت یادآور شو که، “تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی میان ذهنم و روح است” به نحوی که به آرامش و شادی بیشتری برسم.
وقتی آن اطمینان قلبی را داری و آرام هستی، وقتی احساس شعف می کنی یعنی با خودت در صلح هستی. یعنی راه هدایت به سمت نعمت ها و برکتها را باز گذاشتهای.
و یعنی تمام خواستنیها به سوی زندگیات در حرکت است.
پس این هدیه را از خودت و زندگیات دریغ نکن
+========================================
_این فایل را تمرین «در صلح بودن با خودمان» مینامم.
در صلح بودن با خودت یعنی، یافتن ارزشمندیات در آنچه که هستی، چهرهای که داری، پدر و مادر و شهر که در آن به دنیا آمدهای و… فارغ از اینکه دیگران تأییدش میکنند یا خیر!
در صلح بودن با خودت یعنی عدم اثبات ارزشمندی خودت حتی به خودت.
در صلح بودن با خودت یعنی، مهمترین دلیل ارزشمند بودن خودت را موجودیت فرکانسی خودت بدانی. موجودی که قادر است با فرکانسهایش زندگیاش را از دل هیچ، خلق کند.
موجودی که قادر است از دل ناخواستهها و تضادها، خواستههایش را بسازد و جهان را رشد دهد.
باسپاس ازلطف بینهایت الله وهاب
وباسلام خدمت استادعزیز وبانوی پرتلاش پرادایس
ازوقتی تواین مسیرم حالم خوبه،زیاد درگیرپیچ وخم زندگی نیستم
چرخ زندگیم راحت وروان میچرخه،بقول استاد روغن کاری شده
اعصابم اروم ترشده زیادعصبی نمیشم
انگاراتفاقی در درونم افتاده
ومطمینم اگه با این قانون تونستم تااینجا بیام ،بااستفاده ازاین قانون میتونم به هرانچه بخوام برسم
ومیخام با استفاده ازاین قانون:
ازادی مالی داشته باشم
ثروتمندبشم
خونه خودمو داشته باشم
ماشین دلخواهم وبخرم
ومیخام به خواستهام برسم
ومطمیننم بااین قانون میشه
وباور دارم که تمام خواستها قابل دسترسی من هست
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
8. روز هشتم_کلیپ انگیزشی شماره 3
^ باید از خودمون سوال کنیم کــه زندگی مون همون چیزیه که می خواستیم؟
^ باید از خودمون بپرسیم کــه چقدر از خواسته هامون محقق شدن؟
^ باید یاد بگیریم که حتما توی زندگیمون هــدف داشته باشیم، هدف و خواسته های واضح و مشخص!
^ باید یاد بگیریم که خودمون رو تو آینده یعنی وقتی که به خواستهها و اهدافمون رسیدیم، ببینیم و اونقدر این کارو تکرار کنیم تا باور کنیم که به خواسته هامون میرسیم.
^ ما برای رسیدن به اهدافمون نیاز نیست که کارهای خیلی عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدیم
فقط کافی است که قدمهای کوچک اما متوالی رو برداریم.
^ یادت باشه که باید بزرگ فکر کنی ولی کوچک شروع کنی، قدمهای کوچک تو رو به هر خواسته ای میرسونه.
^تنها کسی که میتونه جلوی تو رو بگیره، خودت هستی!
_ همه چیزهایی که تو برای رسیدن به هدفت می خوای همین الان پیشته!
تو همه اون چیزی رو که نیاز داری، همین الان داری.
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب احترام سلام…
====================================
7. روز هفـتم_ غذای روح چگونه تامین می شود؟
باید همیشه این سوال رو از خــودم بپرسم: همیشه که اینقدر به غذای جسـمم اهمیت میدم، آیا به همون اندازه به غذای روحـم نیز اهمیت میدم؟!
آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقبم کــه:
چه آهنگی گوش می کنم
چه صدایی می شنوم
چه کتابی می خونم
چه فیلمی نگاه می کنم
چه سریالی میبینم
با چه آدم هایی صحبت می کنم…!!!
اصلا دارم بــه چــی تـوجـه می کنم؟! به بیماری یا سلامتی، به ثروت یا فقر،…
^ چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیم که داره زندگیمو رقم میزنه اهمیتی نمی دم؟
^ وقتی به چیزی توجه می کنم، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال می کنم.
جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برام به وجود میاره.که بر اساس فرکانس های ارسالی خودمه.
^اگـر یک غذای فاسد بخورم، زود دل پیچه می گیرم و تاثیرش خیلی سریعِ.
^اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنم، یه غذای نامناسب به ذهنم میدم، همون موقع تاثیرشو نمیبینم، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینم
چون یه فاصله زمانیه، بین اون موقعی که دارم به موضوعات نامناسب توجه میکنم فیلم نامناسب میبینم…
.
.
.
همون موقع که بلا سرم نمیاد.
یواش یواش کانون توجهم، اتفاق های مشابه با اونو برام میاره
^وقتی به یه موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنم، خیلی زود توی مدارش قرار میگیرم، اونوقت از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهم نشون داده میشه
^این فاصله زمانی باعث میشه که نتونم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنم و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرم میاد رو درک کنم،چون این فاصله زمانی زیاده…
^دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودم دارم غذای نامناسب به ذهنم میدم
خودم دارم به چیزهای نامناسب توجه میکنم
خودم دارم یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزم میکنم.
خودم دارم به چیزهایی توجه میکنم که اصلا
نمیخوامشون
برام مناسب نیستن
احساسمو بد میکنن.
^ “خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده”
^سعی کنم کانون توجهم رو به سمت خواسته هام ببرم.
^پــس ارزشش رو داره که هر روز روی خودم و ذهنم کار کنم، چون هرچی که بخوام بهم داده میشه.
پـــــس به دنبال افکار مناسبی باشم که احساس بهتری بهم میده و متعهد باشم که فقط اون افکارو به ذهنم بدم.
بهنام خداوند بخشنده مهربان
خداوند آسمانها و زمین و هر آنچه بین آن دوست
فایل انگیزشی
همه چیز خودتی
چقدر مسئولیت زندکی خودت و بعهده داری
چقدر قدرت و ب خودت میدی
چقدر برای خودت ارزش قائلی
استانداردهای زندکی ات چ چیزهایی هستن ؟
دوست داری آینده ات چطوری باشه ؟چجوری زندگیکنی ؟
دوست داری زمانهات وچجوری بگذرونی تو فضاهای مجازی یا زمان بزاری برای یادگیری و رشد شخصیت؟
همه چیز بستگی ب تو داره
هیچکسی نمیتونه تورو متوقف کنه الا خودت
تو خودت میتونی هم دشمن خودت باشی
و هم میتونی بهترین دوست و همراه و حمایت کننده باشی
درسته خیلی از انسانها همین زندگی ساده رو ترجیح میدن
اما اگه بخای نتیجه متفاوت بگیری باید متفاوت عمل کنی
تومسیرش که بری شاید اوایل تضاد باشه برات
اما باکنترل کردن و باور داشتن ب خلق کنندگی خودت
با باور الخیر فی ما وقع همه چی و ب نفع خودت رقم میزنی
حالا با شرایطی که داری چه قدمی میخای برداری برای کاری یا اقدامیکه دوست داری انجام بدی ؟
حالا که تو مسئولی چه حرکتی میخای بزنی ؟
الویتهای زندگی من دوست دارم از خزائن نعمت خداوند ورودی مالی داشته باشم هر ساعت
دوست دارم ساعتی ب حسابمپول واریز بشه
بهش فکر میکنم ک چ کاری مورد علاقه من هست
ایده ها میان و میرن اما واقعیت هنوز دلی نشده
در حال حاضر دوست دارم روی باور ارزشمندی خودمکار بکنم
یعنی گفتگوهای ذهنی که مربوط تمام مسائل زندکی اممیشه
سلامتی /روابط/خانواده/کنترل احساسات /تربیت فرزند/
نگرانیها/باورهای توحیدی
و اولین قدم هم گذاشتم رواین مورد اگاهانه و هوشیارانه بخام عمل کنم نسبت ب این گفتگوها
و کمک و حمایت خداوند متعال رو خاستارم در این مسیر
دوستتون دارم از ته قلب
پریسا شعبانی