روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد بی بدیل ام استاد عباسمنش
و درود بیکران بر مریم بانوی شایسته
و با عشق سلام میکنم به همه خانواده صمیمی عباسمنش
روز چهاردهم
لقد خلقنا الانسان فی کبد
همانا انسان را در بستر رنج آفریدیم
فرمانروای جهان هستی ، در این آیه به صراحت فرمودند که ما انسان را در عرصه رنج و سختی آفریدیم تا با تلاش و کوشش از تضادهایی که بر سر راهش هویدا میشود بتواند خواسته هایش را محقق کند.
جالب اینکه عملکرد کبد (جگر سیاه) در بدن انسان دقیقا مصداق همین آیه ست، چون بزرگترین غده داخلی بدنه و وظیفه اش تصفیه سموم، مقاومت در برابر عفونت ها، تنظیم متابولیسم داروها و در کل ۵۰۰ وظیفه رو در بدن انجام میده، بنابراین اگر در این آیه عرصه زندگی انسان رو به کبد تشبیه کرده بی دلیل نیست که ما هم باید از دل تضادهامون میوه ها رو بچینیم، فرصت ها رو ببینیم و تبدیل کنیم به آرزوهای محقق شده همون کاری که کبد (جگر سیاه) انجام میده، همیشه نعمت در لباس نعمت بما داده نمیشه، گاهی نعمت در لباس نقمت(سختی و تضاد) وارد زندگیمون میشه، برعکسش هم صادقه، گاهی نقمت در لباس نعمت خودشو به ما نشون میده، اگر با درک و آگاهی از قوانین بی نظیر آفرینش که استاد در فایلهای زیادی در این مورد صحبت کردن، و دستمون رو بذاریم تو دست خدا و طریقت تسلیم رو در پیش بگیریم در هر دو صورت با احساس خوب تمامی نقمت ها و تضادها رو به فرصت و نعمت تبدیل می کنیم، و اینگونه جریانی از ثروت، سلامتی و هر آنچه که از خوبیها در دنیا و آخرت وجود داره نصیبمون میشه…
دوستان کار خیلی ساده ست، این مسیر اصلا مانع یا سختی نداره فقط و فقط تعهد ممتد میخواد، یعنی بصورت متوالی و با تمرکز بر نکات مثبت و توکل به خدا و داشتن احساس خوب، و بدون هیچ سهل انگاری باید تا روزی که زنده ایم همین مسیر رو ادامه بدیم.
اینقدر باید از وجود خودمون و دوستی با خدای یکتا لذت ببریم که در لحظه مرگ با همون اشتیاق و لذتی که در دنیا بابت نعماتی که خودش بهمون داده وداع کنیم و بیصبرانه بسوی معبود یکتا روانه شویم.
اینقدر باید از زندگی ثرتمندانه لذت ببریم، اینقدر باید از امکانات جهان هستی استفاده کنیم که دیگه چیزی برای بدست آوردن وجود نداشته باشه، و باور کنید مثال عینی همچین بنده ای رو دارید می بینید، استاد عباس منش عزیزم به همه خواسته هاش رسیده اما هدف ایشون فراتر از امکاناتیه که دارن…
انشالله در کنار رفاقت با خدای یکتا به همه آرزوهای مادی و معنوی مون برسیم
عاشق تک تک تونم🌹🌹🌹❤️
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربونم
سلام به اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
استاد عزیزم این اولین دیدگاه من است وچون گفتید حتما باید یه ردپایی از خودتون بگذارید من همیشه از گذاشتن دیدگاه ترس داشتم ولی این بار با شجاعت وتوکل به خداوند مهربانم اومدم تا به جمع عزیزانم بپیوندم که دیدگاه هرکدومشون پراز عشقه ،پراز پاکی ،ایمان ،صداقت وقلم بی نظیرشون که من باید ازشون یاد بگیرم ویا بهتره بگم تکاملم رو در بیان دیدگاهم طی کنم
اینجا دانشگاه توحید ویکتاپرستیه
وما همه شاگردان این مکتب بزرگ
وهر درسی که آموزش میبینی آزمونی هم داره
ونوشتن دیدگاه تو نتیجه توجه وتمرکزت براین دروسه
اگر شاگرد زرنگی باشی توکلاس درست رو یاد میگیری و اونو با جان ودلت شنوا میشی
ومن این تعهد رو به خودم وخدای خودم میدم که باهر فایل استاد واون چیزی که از آموزشهای ایشون یاد میگیرم رو بیان کنم
ماهممون همسفران سفر عشق هستیم واینجا کنارهم رشد میکنیم واز پیشرفتهامون و تجربیاتمون حرف میزنیم بااین تفاوت که کسی باباورای تو وتفکرات تو تورو قضاوت نمیکنه
دوستتون دارم
از خداوند بهترینهارو براتون خواستارم
بنام هستی بخش مهربان.
سلامی پر از مهر و حال خوب خدمت استاد عزیزم، مریم شایسته مهربان و همه ی دوستان عباسمنشی.
سه سال از همراهی من با شما میگذره. سه سالی که اتفاقات شگفت انگیز برای من رخ داد و وقتی به این مسیری که اومدم نگاه میکنم لبخند رضایت روی لبهام نقش میبنده. مثل همه ی دوستان به صورت معجزه واری با این مسیر و شما و سایت آشنا شدم. شاید یک سال اول زیاد تو سایت فعال نبودم، فایل گوش میکردم اما نه خیلی زیاد شاید روزی 2_3 ساعت وقت میذاشتم. کم کم که نتایج خوبی رو تو زندگیم گرفته ام به این مسیر ایمان بیشتری آوردم و با تعهد و عشق بیشتری هر روز به سایت میومدم و مدت زمان بیشتری رو روی فایل ها وقت میگذاشتم. رفته رفته نتایج من خیلی عالی شد، قدم های مثبت بیشتری برداشتم و معجزه های بزرگتری در زندگی ام رخ داد. هدایت خداوند رو بیشتر احساس میکردم.
صبح ها رو با صدای استاد عزیزم شروع میکردم و شب ها رو هم با صدای استاد عزیزم به پایان میرسوندم. در طول روز فقط صدای استاد بود که من میشنیدم.هدف گذاری میکردم و خیلی راحت بهشون میرسیدم.
قدم های درست، آرامش، حال خوب، نعمت و فراوانی ، همسری فوق العاده، کارو درآمدی عالی، سلامتی و…. نعمت ها و پاداش های بزرگی بود که در این مسیر به من داده شد.
اما من به مطلب بزرگی پی بردم!
بعد از اینهمه تعهدی که نسبت به حرکت در این مسیر داشتم من برای مدت کوتاهی شاید 1 ماه تمرکزم رو از روی سایت و فایل ها برداشتم و ذهن و تمرکزم رو روی چیز دیگه ای گذشتم. دیگه خیلی کمتر نسبت به قبل فایل گوش میکردم. خیلی کمتر زیبایی ها رو میدیدم، خیلی کمتر شکر گذاری مینوشتم، خیلی کمتر لذت میبردم.
نمیخوام قسم بخورم اما آنهایی که تجربه اش کردن میفهمن من چی میگم! بعد از گذشت دو هفته یک سری ناخواسته ها و اتفاقات نامناسب خیلی کوچک در زندگی ام رخ داد. آرامشم کمتر شد، حال خوبم کمتر شد، درآمدم کمتر شد، بگومگوهایی در زندگی ام با همسرم شروع شد و…
باز هم من ادامه دادم و ادامه دادم تا اینکه ماشین قشنگم که خیلی دوستش دارم چون دستی از دستای خداست که خیلی حالمو خوب میکنه و کارامو راحت میکنه شروع به خراب شدن کرد و همین چند روز پیش هم که متاسفانه تصادف کردم و….
من مات و مبهوت به آنچه که در این یک ماه اتفاق افتاد و مسیری که طی شد نگاه میکردم!
خیلی عجیب بود! یادمه توی یک فایلی استاد میگن خیلی ها کامنت میذارن که استاد ما تا زمانی که فایل ها رو گوش میدادیم و این مسیر رو دنبال میکردیم همه چی خوب خوب ولی به محض اینکه از این مسیر دور شدیم همه چی رو از دست دادیم!
ولی برای من اینقدر سریع رخ داد! در عرض 1 ماه!
شاید از نظر دیگران یعنی کسایی که تو این مسیر نیستن برای من اتفاقات بدی نیافتاده به قول پدرم تصادف برای همه پیش میاد خراب شدن ماشین برای همه پیش میاد، بگو مگوهای زندگی برای همه پیش میاد، گاهی اوقات بازار کساد میشه درآمدها کم میشه و….
اما منی که سه سال فقط اتفاقات خوب رو تجربه و لمس کرده بودم و زندگی ام به بهترین شکل ممکن سپری میشد، کمی برایم عجیب و البته عبرت آموز بود!
به قول استاد عزیزم خداوند برای همه ی بنده ها خیر و خوبی مطلق میخواد و اگر ما زندگی مون اونجوری که میخوایم نیست بما قدمت ایدیهم و بما کانو یعلمون هست!
اولین کاری که کردم ذهنم رو از روی اون موضوع برداشتم و اون کاری که باعث شده بود کمتر روی خودم کار کنم رو گذاشتم کنار. اومدم سمت سایت تا دوباره محکم تر از قبل و با یک درس بزرگ شروع کنم. درس این ریسمان هدایت رو محکم بچسبم.
هدایت شدم به این فایل و این کامنت رو گذاشتم.
به آنهایی که این کامنت رو میخونن میخوام بگم که حواستون باشه هیچ سایت و مطلب و فایل و آموزشی بالاتر از این سایت و استاد عزیز نیست خودتونو وقف این آگاهی های ناب کنید تا زندگیتون بهشت بشه و اشتباه منو انجام ندید حتی به مدت یک ماه!
خیلی دوستتون دارم و از صمیم قلب براتون بهترین ها رو میخوام….
بنام الله یکتا و بی همتا
به رســم ادب و احترام سلام…
====================================
23. روز بیست و سوم_ توحید عملی قسمت 1
abasmanesh.com
متن این قسمت رو تقدیم به خودم در این بخش از سفرنامه میکنم.
راستی از سفر کوتاه دو روزه هم برگشتم…خدایا شکرت
یکتاپرستی یعنی بدانی نیرویی مطلق، که بدون اجازهاش برگی از درخت نمیافتد، صاحب و رئیس ات است. اگر بتوانی تمام لحظات زندگیات، به او اعتماد کنی و یکتاپرست بمانی، آنوقت همان میشود که خدا میگوید:
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
به نظرم تفاوت نتایج ما، تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.
اگر یکتاپرست باشی، نمی توانی به چیز دیگری وابسته شوی، زیرا یکتاپرستی آنقدر وابستهات میکند که دیگر فضایی نمیماند.
یکتاپرستی یعنی یقین بدانی هیچ چیز به قدر ذرهای، تأثیری بر زندگیات ندارد. یعنی باور کنی خداوند، همان که من، شما، موسی را هدایت کرد، عشق مسیح را در دل مردم انداخت و مردم را دور محمد ص جمع کرد، به اندازهی ایمانم به او، حامیام میشود و به برکتش دسترسی مییابم.
یکتاپرستی یعنی درک قوانین خداوند و اجرای بی چون چرایشان. قوانینی که قدرت زندگی ات را در دست باورها و فرکانس های خودت گذاشته و توحیــد عملــی چیزی نیست جز “منطبق نمودن رفتارت در هر لحظه و در هر شرایطی، با قوانین خداوند”
قوانین که میگوید تمام اتفاقات زندگیات بدون استثناء نتیجه باورهایت است.
یکتاپرستی آرامش و سلامتی میشود در جسم و جانت، سرمایه اولیه میشود برای شروع کسب و کارت، جرات و جسارت میشود برای حرکت، عزت نفس میشود برای درک ارزشمندی و توانایی هایت و خوش بینی و امیدواری میشود تا قادر شوی آنچه را دیگران بحران میشمارند، فرصتی بدانی که برای رشد تو آمده است.
اگر ایمان بیاوری که تمام آنچه به دنبالش هستی، در توحید عملی است، آنوقت تمام سعی ات ساختن باورهایی می شود که تو را یکتاپرست تر، سپاس گزارتر و ایمان ات را راستین تر و پولادین تر نماید تا ذرهای شرک در وجودت راه نیابد.
زیرا شرک یعنی، قـــــدرت دادن به عوامـل بیـــرون از تو، برای خلق خواسته هایت. شرک یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عواملی بیرون از خود بدهی، که هیچ کنترلی بر آن نداری.
آدمهای کمی موفقاند، زیرا آدمهای کمی قادر به جاری ساختن یکتاپرستی در اعماق وجودشان شدهاند.
یکتاپرستی متعلق به یک مذهب خاص نیست. بلکه همان چیزی که یک روز به پشتوانهی آن، تصمیم به ورود به کالبد جسمانیمان گرفتیم. ورود به جهانی که هیچ شناختی از آن نداشتیم اما میدانستیم قدرتی در وجود ما و با ماست که همه راه حلها را میداند و حالا و برای همیشه، تنها کارمان این است که: به یادبیاوریم که باید عملا موحد باشیم.
============================================
^ اگر خواستهای در دلت زنده شده نشانهای است که میگوید:
توانایی لازم برای تحقق آن خواسته، زودتر از این آرزو آمده است.
^ «هدایت» کلید واژه لحظه به لحظه این سفر است و باید کم کم کلید واژهی تک تک لحظههای زندگی ما نیز بشود.
============================================
خدایا شکرت برای بودن در مسیر یادگرفتن توحید، در مسیر درک توحید و توحیدی عمل کردن
خدایا شکرت برای وجود این استاد توحیدی
خدایا شکرت برای اینکه منو خالق زندگی خودم آفریدی
خدایا شکرت برای اینکه به من چشمانی بینا دادی و منو بیناتر میکنی برای دید این مورچه های ریز شرک در وجودم.
من باید شرک هامو پیدا کنم خدایا ازت میخوام این مورچه های شرک رو به من نشون بده. خدایا منو بینا کن برای دیدن شرک های وجودم.
خدایا ازت میخوام و درخواست میکنم عاجزانه که منو پاک کنی از شرک ها و منو به خودت نزدیک و نزدیکتر کنی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
خدایا شکرت که من رو هدایت می کنی تا انتخاب درستی داشته باشم.
استاد عزیز من دوباره شروع به گوش دادن دوره روز شمار تحول زندگی من کردم ولی اینبار تصمیم گرفتم کامنت بنویسم و بخونم. چقدر این دوره عالی هستش.
استاد امروز در مورد احساس گناه گفتید و چقدر من سر این قضییه ضربه خوردم.
استاد من هم مثل شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و به قولی بچگی هام همیشه پای منبر بودم.
استاد من این احساس گناه رو سال ها با خودم حمل کردم و هر موقع کار اشتباهی انجام میدادم شدیدا عذاب وجدان می گرفتم جوری که بعضی اوغات به فکر خودکشی بودم و می خواستم خودم رو راحت کنم تا بیشتر از این آلوده به گناه نباشم.
تا جایی که دیگه بخودم گفتم من آب از سرم گذشته چه یک وجب چه صد وجب.
هر کار اشتباهی که بگین انجام میدادم و به خودم میگفتم من که آب از سرم گذشته پس مهم نیس.
استاد اینقدر از بچگی بهم گفته بودن که اگه یه ذره پات رو کج برداری خدا اینجورت میکنه اونجورت میکنه که نگو،
بخدا من هنوز بابت کارهای اشتباهی که کردم نتونستم خودم رو ببخشم و همش به خودم میگم مهران تو به خودت ظلم زیادی کردی و کلی احساس بدی پیدا می کنم.
میخام یه داستانی بگم و از تجربه این احساس بگم.
روزی مادرم اومد پیشم و ازم خواست که برم نون بگیرم. من اون روز یادم نیس سر چه موضوعی حالم خوب نبود به مادرم گفتم که امروز حوصله ندارم و امروز رو بیخیال من شو.
مادرم شروع کرد سرکوفت زدن، هی میگفت پسر فلانی رو ببین به کجا رسیده چیکار میکنه برای مادرش، یا پسر فلانی چقدر وضع مالیش خوب شده و تو هنوز یه کار درست و حسابی نداری، خلاصه همین جور رگباری میگفت و من دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم یادم میاد کنار دستم یه لیوان آب بود که محکم به قصد کشت براش پرت کردم که خدا رو شکر بهش نخورد ولی اون لیوان به دیوار خورد و پودر شد.
منم بعد از اینکار بلند شدم و با داد و بیداد کردن و فحش دادن زدم بیرون.
رفتم مشروب گرفتم و نشستم خوردم و بعد از خوردن خیلی عذاب وجدان گرفته بودم و بارها میخاستم خودم رو از روی پل هوایی عابر پیاده بندازم پایین.
بله احساس گناه سرتاسر وجود من رو گرفته بود و من رو تا کجا برده بود.
خدایا شکرت بابت این آگاهی
خدایا شکرت بابت این هدایت ها
خدایا شکرت که من رو به این سایت هدایت کردی
استاد عزیز ازتون ممنونم که این آگاهی رو با ما به اشتراک گذاشتی من بارها این فایل رو گوش دادم.
اینقدر حس خوبی گرفتم و به خودم میگم مهران احساس گناه باعث فرستادن فرکانس بد و حال بد میشه و اتفاق های بد رو داری با اینکار سمت خودت جذب میکنی پس خودت رو ببخش و رو به جلو حرکت کن و آینده ات رو بساز.
از خداوند هدایت خواستم تا کمکم کنه این حس رو دیگه نداشته باشم.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام دوست خوبم ؛ به رسم هر روز و هر شب الان هم سری مجدد به سایت زدم و کامنت شما تنها کامنتی بود که کامل خواندمش ؛ جانا سخن از دل ما میگویی .
انگار خودم رو از بیرون نگاه میکردم ، دوست خوبم من هم این راه رو رفتم من هم اون روزمرگی های تلخ و بی هدفی رو داشتم و طعم تلخ تمام اونچه که گفتی رو چشیدم ؛ ولی خداوند من رو هم رها نکرد و یک روز تصمیم گرفتم سهم خودم رو زندگی بگیرم و تمام رنج راه رو که خود کنترلی بود به جان بخرم امروز اگر چه هنوز تا سر منزل مقصود راه زیادی در پیش دارم ولی به اون کسی که قبلا بودم دنیا دنیا فرق دارم ( و این از فضل بینهایت خداوند است. ) شما هم خسته نشو و همچنان ادامه بده تا اونقدر که وقتی به عقب نگاه میکنی کمترین ربطی به گذشته ت نداشته باشی .
برات آرزوی موفقیت میکنم زنده و پاینده باشی.
به نام خدایی که جهان را برای من آفرید
فایل: سفرنامه
روزشمار: روز دوم
کلید واژه من: “مهاجرت”
همیشه فکر میکردم مهاجرت فقط به معنی جابه جاییِ فیزیکی، و دقیقترش، ترک کشور خودم و ساکن شدن تو یه کشور خیلی بهتر با یه عالمه امکانات و نعمت ها و آپشن های بینظیره.
با این فایل درک کردم که مفهوم مهاجرت میتونه غیر فیزیکی هم باشه، یعنی: “مهاجرت از مدارهای بد به مدارهای خوب”!
وقتی توی مداری هستم که دستاوردهاش فقط ترس و نا امیدیه و باعث میشه انگار همه چیز رو تموم شده بدونم ( یعنی اینکه آدم ها و عوامل دیگه میتونن روی زندگیم کنترل داشته باشن و سرنوشت من رو مطابق میلشون تغییر بدن)، من فقط و فقط جزء گروه “مستضعفین” خواهم بود. طبق سوره نساء، آیه 97، تنها یک جواب وجود داره:
“مگر زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!”
• زمین —> مدار
• پهناور —> بی نهایت
• مهاجرت —> رفتن
• مگر … نبود —> توانایی انجام
خدا چقدررر زیبا بهم گفت که اگر الان میترسی، اگر حس میکنی کسی میتونه توی سرنوشتت کوچکترین دخالتی بکنه و از سعادت و خوشبختی دورت کنه، خب 【بی نهایت】 【مدارِ】 خوب و مثبت وجود داره که بِهِت برای 【رفتن】 به اونا 【توانایی 100٪】 دادم و تو فقط کافیه اراده کنی؛ فقط کافیه بهم ایمان و باور داشته باشی و اون ظلم و ستم و نجوا ها رو نپذیری؛ فقط کافیه خودت رو مستضعف و ناتوان نبینی و تلاش کنی با تکرار و تمرین لیزری به مدارهای بالاتر بری؛ فقط کافیه نسبت به خودت ظالم نباشی و ظلمی رو که خودت با موندن توی اون مدارِ بد برای خودت جذب میکنی رو گردن هیچ آدم و شرایط و عواملی بیرونی نندازی و از مسئولیتِ بهبود خودت شونه خالی نکنی؛
و فقط کافیه به من که تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستم، تکیه کنی و با شادی و امید و سُرور برای لذت بردن از دنیا برنامه ریزی و تلاش کنی!
یه نکته جالب توجه دیگه ی فایل این بود که فهمیدم شیطان هم با اون همه شیطان بودنش، چقدر توحیدیه :)
چون طبق آیه 22 سوره ابراهیم، شیطان از کسانی که دعوت اون رو به جای دعوت خدا میپذیرند و اون رو شریک قدرت بی انتهای خدا قرار میدن بیزاره!!
دونستن این موضوع باعث میشه که راحت تر بتونم از توی اون مدار منفی به سمت یه مدار مثبت تر حرکت کنم.
وقتی به خدا اعتماد میکنی به هزاران طریق برات راه گشا میشه، حتی از طریق خود شیطان!!
اون شیطانی که خودش باعث ایجاد اون نجواهای خیلی بد توی ذهنم شده، خودشم با این حرفش داره بهم کمک میکنه که راحت تر از مدارش خارج بشم؛ مثل همون جمله ای که استاد میگن: راه حل هر مسئله درون خود مسئله است!
از ته دل به خودم برای شروع این “مهاجرت مداری” تبریک میگم و از خدا از ته دل متشکرم که هر لحظه داره هدایتم میکنه و تمام زمین و آسمان رو برای یاری رسوندن به من بسیج میکنه.
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایا شکرت که در این مسیر بسیار زیبا و مقدس قرار گرفتم و همش هدایت رب العالمین است الهی شکرت
سلام بر استاد و مریم عزیزم خداوند خیر و نیکی دو دنیا رو نصیب شما کند
این تکامل فرکانسی واقعا مهم است من به عینه در خودم میبینم چقدر من طرز فکرم عوض شده چقدر ساکت تر شدم چقدر امیدوار تر شدم و چقدر شجاع تر شدم من قبلاً کلمه لاجرم رو خیلی توی سخنان گهر بار استاد میشنیدم با اینکه استاد اینقدر روی این کلمه تاکید داشتن ولی من نمیفهمیدم درک نمی کردم و اعمالی که انجام میدادم از روی حرص و طمع بود میگفتم لاجرم اتفاق می افتد ولی الان یک درک خیلی زیبا از این کلمه پیدا کردم البته کلی چک و لغط از دنیا خوردم و اینقدر آرامشم بیشتر شده که حد و حساب ندارد و پیشنهادی که به دوستان دارم بیایید با استفاده از اهرم رنج و لذت تا میتونید خودمان رو درگیر این سایت کنیم اصلا هم وسواس نداشته باشیم همش هدایت پروردگار هست خودمون رو وا بدیم فقط زمان بیشتری کار کنیم و موقعی هم که کار نمیکنیم فکر کنیم و اگر هم خسته شدیم قرآن بخوانیم اینها همه به هم ربط دارن خداوند به همه ما وعده فزونی و ثروت بی حد و حساب داده است فقط بیاییم این رو باور کنیم چطوری از بچه های سایت که نتایج بسیار عالی گرفتن این باور رو قدرتمند کنیم و نتایج زمانی اتفاق میافتد که باور کنیم یک مثالی که من یادم میاد من خیلی توی خونه خیار شور درست میکردم و خیلی خوب میشدن ولی وسط کار کپک میزدن و آب شفاف خیار شور سفید رنگ میشد و مزه آن هم تغییر میکرد و من به هر کی میگفتم میگفت این طبیعی هست بعد یک مدت کپک میزنه ومن هم دیگه باور کرده بود تا اینکه یک روز رفتم خونه یکی از دوستان و دیدم که اون دوستم خیار شور توی بیست لیتری درست کرده و دست میکنه داخل دبه و خیار شور در میاره و آب خیارشور هم کاملا شفاف هست بعد من بهش گفتم این چطوری کپک نمیزنه گفت که من هر وقت درست میکنم کپک نمیزنه بعد بهش گفتم چه جوری درست میکنی اون هم طرز تهیه رو گفت من دیدم که تفاوت چندانی با طرز تهیه من ندارد ولی با دیدن اون دبه خیار شور باور من شکل گرفت که میشود و من بعد از چند بار درست کردن هدایت شدم به اینکه چه جوری درست کنم که کپک نزنه و فهمیدم که همه چیز باور هست اگر باور کنی هدایت میشی ففقط همین رو کار کنیم جهانمون تغییر میکنه خدایا شکرت برای این آگاهی ها
سلام خدمت استاد عزیزم و خانواده عالیم
و شایسته جان عزیز و خانم فرهادی گرامی
با یک روز تاخیر فایل رو دیدم و موقع دیدن فایل به خودم گفتم که چه نظری بزارم و دوباره بهم گفته شد که چی بنویسم و یاد یک خاطره ای افتادم که نمونه بارز حرف خداست که میگه ما زمین و آسمان را مسخر شما کردیم.
یادمه یکی دوسال پیش با دوتا از دوستام داشتیم توی یک سالن کار میکردیم و اون موقع تابستان بود و شب هم بود و هوا صاف و عالی، اومدیم استراحت کنیم و نمیدونم بحث سر چی شد که من گفتم از بارون خیلی خوشم میاد و بارون رو خیلی دوست دارم و یکی از دوستام گفت که حالا بارون هم دوست داری الان که وسط تابستونه و بارون که نمیاد وخدا شاهده نمیدونم چه فرکانسی ارسال کردم که شاید ۵ دقیقه گذشت و یه تیکه لکه ابر درست بالای سر ما اومد و چند دقیقه ای بارون گرفت اصلا حال اون روزم قابل وصف نیست اشک تو چشمام جمع شده بود و نمیدونستم چطور خدا رو شکر کنم که اینقدر سریع الاجابه.
واقعا خدا زمین و زمان رو مسخر ما کرده فقط باید باورش کنیم و قدرت رو تنها در حیطه خودش بدونیم و میبینیم که چطور خدا با تکه ای نان و کاسه ای خوراک سر سفره ما حاضر میشود.
بابا الگو میخوایم که باور کنیم ثروتمندا آدم های فروتن و عالی هستن،چه کسی نزدیک تر و ملموس تر از استاد خودمون.من که به شخصه ندیدم چنین فرد توحیدیه ثروتمنده با خدایی رو وقتی آخر فایل استاد توی ماشین داشت رانندگی میکرد با خودم تکرار کردم:به خدا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست به خدا پول آدمو از خدا دور نمیکنه و سپاسگزارم که با دیدن این فایل همون حس و حال ناب خدایی قبل را دوباره تجربه کردم
استاد عزیزم ممنون و همچنین ممنون خانم شایسته عزیز
در پناه خدای فراوانی ها باشید الهی آمین
تقدیم با عشق ایمان گلستانی
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
من یک موزسین هستم که تمام این سالها با توجه به کفته ی استاد تونستم ذهنم و کنترل کنم و تمام حرف های که اطرافیان از اینده تیره و تاری که انها ترسیم کرده بودند از حرفه ی من تحمل کنم ….ولی این حس در من کشته شده بود که من روزی میتونم به جای خوبی برسم و تجارت خودمو از این کار داشته باشم و وقتی فایل شما را دیدم و فهمیدم همین محدودیت هاست که باعث میشه که در های رحمت را به روی خودت ببندی و البته هیچ کاری در دنیا نیست که نشود انجام داد و شرایط و موقعیت و اینها فقط یه مانعی است برای نرسیدن تصمیم به تغییر گرفتم و با خودم عهد کردم که یه شرکت موسیقی تاسیس کنم .
هدف من از این نوشته این بود که چندتا از روش های که خودم برای اماده کردن افکارم انجام میدهم را با دوستان در میان بذارم
در مرحله ی اول من یک کانال تلگرامی برای خودم راه انداختک که تنها عضو اون در حال حاضر خودم هستم و تک تک قدم های که میخواهم بر دارم و حتی اسم شرکتی که دوستدارم تاسیس کنم و را روی ان نوشتم
در مرحله ی دوم سعی کردم برنامه ی را تحت عنوان حس خوب برای خودم اجرا کنم و برای این کار تکه کاغذ های را روی میز کارم گذاشتم که هر لحظه که حسی خوبی به دست داد که باعث انگیزه و پیشرفت من میشود را روی اون مینویسم و گاهی در میان شلوغی روز چشمم که به اون میوفته کلی حس ارامش و انگیزه بیشتری برای رسیدن میکنم
در مرحله ی سوم تموم باورهای که باید تغییر بدهم هم هر روز سعی میکنم در کانال تلگرامم بنویسم تا شخصیت قوی تری داشته باشم…
دوست داشتم این تجربیات و راه حل های خودم را برای دوستان به اشتراک بذارم که هم انگیزهی بیشتری برای خودم بشه و هم تبادل انرژی بشه
بنام خداوند تغییر و نشانه ها
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز پنجم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۵
تغییر باور را از کی شروع کنیم؟
📌این سفرنامه رو با سوره رعد / آیه ۱۱ شروع میکنم
🌹((إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
در حقیقت خدا آن “سرنوشتی” که در قومی است را تغییر نمیدهد تا اینکه آنچه را در خودشان است ، تغییر دهند))🌹
📌تغییر؟
کلمه ای است که همیشه و همه جا حرف ازش بوده و هست ولی نگفتن چه تغییر؟؟چگونه؟؟ کی؟؟ کجا؟؟
فقط گفتن تغییر کن، تغییر سایز بده ، تغییر رفتار بده، تغییر مو بده ، تغییر لباس بده ، تغییر ظاهری بده و….
اما هیچ وقت کسی نبود بگه تغییر باور را از کی شروع میکنی؟؟
تغییر کردن جسارت بسیار میخواهد ، یه جهاد اکبر میخواهد ،که خیلی ها میترسن از تغییر کردن و از جای امن خودشون بیرون بیان ولی من این ترس رو کنار گذاشتم به کمک پرودگار و هدایتش که من را به سمت شما(استاد عباسمنش عزیز) رهنمون کردن و شروع کردم آگاهانه به تغییر باور هام .😍
بسیار سپاسگزارم.
جالبه وقتی که اومدم سفرنامه روز پنجم رو زدم و چکیده رو خوندم و بعد فایل رو دیدم همون لحظه یه چیزی بهم گفت برو کتاب
( چه کسی پنیر من را جابجا کرد؟)
رو بعدش بخون !
باورتون نیمشه وقتی رفتم شروع کردم به خوندن یه چیزایی رو میفهمیدم یا اینکه قبلا مطالعه کرده بودم ولی مطالب بسیار جدیدی برام بود و به آگاهی هایم بیشتر افزوده میشد انگار یه پرده از مقابل من برداشته شده بود.
برایم خیلی جالب بود هم زمانی این فایل با کتابی که خدا بهم گفت برو بخونش ، یعنی من عاشق این کارای خدام که نشانه هاش حرف نداره بیستِ بیسته!😍
و حالا میخوام نکات بسیار طلایی این کتاب رو براتون بنویسم تا با نگاهی دقیق و جدی تغییر را شروع کنیم.👌👌
۱)هرچه پنیرتان برای شما مهم تر باشد در حفظ آن بیشتر تلاش میکنید.
۲)اگر تغییر نکنی از بین می روی.
۳)اگر نمی ترسیدی ، چه کارهایی که نمی کردی؟
۴)دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
۵)پنیر را بو کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید.
۶)حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی.
۷)غلبه بر ترس ، یعنی آزادی
۸)تصور کردن خود در حالِ لذت بردن از پنیر جدید ، حتی قبل از آنکه آن را پیدا کنی ، تو را به طرف آن هدایت می کند.
۹)هر چه سریع تر پنیر های کهنه را رها کنی ، زود تر پنیر تازه پیدا خواهی کرد.
۱۰)افکار قدیمی ، تو را به سمت پنیر جدید هدایت نمیکند.
۱۱)وقتی میبینی می توانی پنیر جدید را پیدا کنی و از آن لذا ببری ، مسیر خود را تغییر بده.
۱۲)از ماجراجویی لذت ببرید و همیشه آماده تغییر سریع باشید و هر بار از آن لذت ببرید.
۱۳)با پنیر حرکت کنید و از آن لذت ببرید.
📌 این کتاب خیلی با ارزش است و بسیار نکات کاربردی داره و خیلی کوتاه هم هستش و همیشه باید خوندش تا تغییر کردن را به یادمون بیاره که توی محیط پنیر کهنه و پول کم و امن خودمون نمونیم ، وقتی جهان هر لحظه از ازل تا الان در حال تغییر بوده پس چرا ما تغییر نکنیم ؟
امیدوارم همه ما از لحاظ تغییر باوری تحول اساسی در زندگی های مان شروع کنیم ، البته مطمئنم این کار را کرده ایم و الان در این خانواده هستیم ولی باز برای یاد آوری میگم که فراموش نکنیم و با تغییر خودمون جهان رو هم تغییر بدیم و جای بسیار زیبایی برای زیستن خودمون و بقیه افراد قرار بدیم.
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید چهارمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
سلام آقا میلاد ..
من هم خیلی وقت پیش ها این کتاب.چه کسی پنیر من را جا بجا کرد و خونده بودم البته چند سال پیش و بطور کلی فراموش کرده بودم ..
خیلی ممنون از توضیحات بجا و عالی تون
کلا برای کسانی که قانون جذب و میدونن کتاب مفیدیع .. و برای باور سازی وتغییرات کتاب خوبیع ..
خواستم تشکر کنم از توضیحات و نکته های جالبتون
ممنون شاد و پیروز یاشید🙏🙏🙏