روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 273

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا رجبی گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    با سلام خدمت شما استاد عزیز

    من از شکرگزاری های روزانه ام اینه که با شما آشنا شدم‌. از طریق معرفی بقیه استادا و اینستاگرام و …

    من از بچگی مومن و متعهد بودم، قبلا کارایی که انجام میدام بهم آرامش میداد مثل نماز مثل روزه مثل قران خوندن ولی به سن جوانی که رسیدم انگار این اعمال رو مسخره میکردن یا آیه هایی رو برام میوردن که فلان پیامبر فلان کارو کرده یا خدا چرا اینجوری گفته و … و باعث شد دلسرد بشم و ژس روشن فکری داشته باشم ولی ته دلم همیشه از آرامشی که قبلا داشتم بخاطر اون اعتقاداتم حس خوبی داشتم و میگفتم من مفسر قران نیستم ولی هیچ مرجع یا کسی رو نمیشناختم و در مدارش نبودم که پیگیر باشم و علت مندی آیات قران رو درک کنم تا اینکه چند تا تفسیر شما رو درباره قسمت هایی از قران شنیدم که با بیانی شیوا و بسیار علمی و ثابت شده. واقعا لذت بردم و بارها و بارها فایلاتونو گوش میدادم .وقتی تفسیر شما رو در مورد آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین شنیدم فهمیدم که چقدر شرک دارم. چقدر چشمم به دست دیگران بوده. چقدر منتظر بودم که بالاخره بهم بدن چیزی رو و وقتی که تفسیر این آیه رو شنیدم از همه بریدم .گفتم فقط خدا ولا غیر .هر کسی هم اگه چیزی داره خدا بهش داده چرا مستقیم از خودش نخوام. بعد فایلهای شما رو که میشنیدم وقتی صحبت از خدا میشد و اون فایلی که گفته بودین خدا از تظر شما چیه، دیدم چقدر عاشقانه از خدا میگید و چقدر احساساتی میشید و اینکه گفتین خدا همه چیزه. خدا قابل وصف نیس ،خدا همه زمانا و مکانها و همه همه چیزه . واقعا اشک ریختم و به این درک و دریافت رسیدم که واقعا خدا همه چیزه .اون لحظه خودم رو عاشق خدا دیدم و واقعا از ته دل احساس آرامش و امید کردم. این اتفاق دیشب افتاد ولی تا امروز فقط چندین معجزه ازش دیدم و انقدر شیفته اش شدم که انقدر حواسش بهم هست .انقدر نزدیکه. و آرزوهای زیادی دارم و مطمئنم به همشون میرسم و ماه هاست که ۵صبحی ام و انرژی خیلی زیادی دریافت میکنم به نظرم vip ارتباط با خدا همون لحظه اس. سه تا کتاب در این تایم از روز تو همون ساعتها بهم الهام شد و نوشتم و الان هر بار که میخونم باورم نمیشه که من نوشتم. این اولین رد پای منه در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۰ و باعث افتخار که تو سایت شما رد پای منم باشه در مسیری که تهش نور و روشناییه و باز هم خدا رو شکر میکنم از سعادت بالا بردن آگاهیم در مسیر درست. ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    صبا شاه قلی گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    سلام استاد عزیز من سالهاست که در زندگیم همیشه به چیزهای منفی فک می کردم همیشه پر از غم پر از ناراحتی و پر از بیماری که تمام اینها نتیجه اش شد ۹سال درگیری من با ی بیماری شغل العلاج که توی این سالها نمی خواستم خوب بشم همش دنبال ی چیزی از بیرون بودم برای بهتر شدن حالم اما از وقتی با شما اشتا شدم و ذره ای از قوانین جهان رو متوجه شدم فهمیدم تمامی اینها ریشه در درون من داره و مدام دنبال پیدا کردن باورهای اشتباه می گشتم توی زندگیم که یکی ازاونها عدم لیاقت بود من فک می کردم لیاقت ی زندگی اروم و با سلامتی رو‌ندارم و هر روز وضع بدتر میشه اما با خودم عهد بستم با تغییر باورهام و با تغییر خودم هم سلامتی ای که خودم با دستان خودم نابودش کردم رو برگردونم و هم زندگی پر از شادی و ثروت و ارامش رو برای خودم رقم بزنم

    اینو می نویسم که بمونه به یادگار

    شاید من خیلی خیلی از سفر عقب موندم اما می دونم اگر سال‌های قبل بود درک نمی کردم و هر انسانی یک زمانی برای درک و آگاهی داره و اون زمان برای من الان بوده

    با توکل به خدا و رسیدن به موفقیت شروع می کنم از خداوند براتون عشق ‌‌نور طلب می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عرفان گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    به نام خالق زیبایی‌ها

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو

    من حقیقتا یه چند سالی از عضویتم در سایت میگذه، ولی فعالیت مستمر و هدفمند نداشتم. بعضی وقت ها فایل های مختلف رو میدیم، بعضی وقت ها تا یک ماه در سایت حضور نداشتم و همین جوری تا حالا پیش اومد. ولی در این مدت این رو تجربه کردم که هر وقت از استاد و کامنت های زیبای بچه ها دور بودم مدار زندگیم از دستم خارج میشد و برمیگشتم به همون باور های سابق و بعد غر میزدم که چرا تغییری صورت نمیگیره!

    این فایل سفرنامه را هم چند ماه پیش دیده بودم ولی آماده شروع این سفر نبودم.

    اما در این لحظه که در حال نوشتن این کامنت هستم، حس میکنم که آماده این سفر رویایی هستم، سفری که در پایان آن میدانم که اینی که الان هستم، نخواهم بود. پس این ردپا را میگذارم به یادگار تا در پایان سفر فراموش نکنم که کجا بودم و کجا هستم.

    خدا را صدها هزار بار شکر میکنم که من را در این مسیر قرار داده و راهنمای من است.

    ممنون که وقت گذاشتی و نظرم رو خواندی. امیدوارم سعادت و ثروت همواره در زندگی شما در جریان باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1139 روز

    روز پانزدهم

    بنام فرمانروای جهان هستی

    سلام به استاد عزیزم و شایسته بانو مریم خانم

    درود بیکران بر اعضا خانواده صمیمی ام

    رفقای جان و دل، من حدود 90 روزه که با آموزه های استاد زندگی میکنم، خدارو شاکرم که من رو به این سایت هدایت کرد که در جمعی چنین خداگونه باشم و تحولی عظیم در من ایجاد شده، با قرآن بسیار مانوس شدم و لحظه به لحظه هدایت من توسط مهربانترین مهربانان در حال انجامه، نتایج بسیار خوبی گرفتم، آرامش عجیبی دارم از وقتی دوره دوازده قدم رو خریدم دیگه نقش حمایتگری دیگران رو ایفا نمی کنم، بدنبال تغییر کسی بجز خودم نیستم، خالق شرایط خودم هستم، و بلحاظ مادی و معنوی نه تنها رشد چشمگیری داشتم بلکه هرروز می بینم که چگونه شرایط و اتفاقات به نفع من و به اذن خدا رقم میخوره…

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت…

    زندگی منم مثل استاد دوست داشتنی مون فراز و نشیب زیادی داشته، از ورشکستگی در بازار تهران تا اوج پست و مقام و درآمد و امکانات خوب و دوباره سقوط به ورطه خودخواهی و کبر و غرور و ترک رفاقت با خدا و اسارت در زندان اوین برای هیچ…

    اما اکنون از اون روزها خیلی فاصله گرفتم، خدایی که در همین نزدیکیست دوباره دستمو گرفت و حتی نذاشت خودم قدم بردارم و کاملا منو رو شونه های خودش گذاشت و من فقط رد پای خدا رو میدیدم…

    اینقدر منو برد تا رسیدم به ابتدای جاده…اسم جاده ” پی جویی خدا بود ” وجه الله…

    خدا بهم گفت: برو بنده من برو زندگیتو بساز…

    گفتم: کجا برم؟ مگه تو نمیای؟…

    گفت: انی قریب

    بالاخره راه افتادم اما پاهام میلرزید هنوز برمیگشتم و پشت سرم رو نگاه میکردم هنوز نمیدونستم انی قریب یعنی چی؟…

    تلو تلو راهم رو ادامه دادم تا اینکه ندا اومد چرا مسیر به این همواری رو نمیتونی درست طی کنی؟…بگو چی میخوای ؟…چرا هیچی نمیگی؟…گفتم خجالت می کشم چیزی ازت بخوام؟…خیلی گند زدم..گفت: مگه نمیدونستی من غفور و رحیم ام؟ مگه بنده نوازی منو از روزی که بدنیا اومدی حس نکردی؟… گفتم چرا میدونستم ولی من خیلی گناه کردم…گفت: اشکالی نداره بنده من، حداقلش اینه تو مشرک نبودی همیشه ته دلت بیاد من بودی…گفتم خدایا شکرت که چون تویی دارم… خدایا شکرت که تو حسبنا لله نعم الوکیل نعم المولی و نعم المصیری

    و من هجرت کردم نه از شهری به دیاری بلکه از منیت و اعتبارهای زودگذر دنیایی به آغوش عرش خدایی

    خدایا چه ها کردی با من، چقدر صراط مستقیم تو شگفت انگیزه، چقدر عبد تو بودن دل انگیزه…

    درونم رو با ایمان و توکل به تو همچون جاده ای که توسط لودر تخت و هموار میشود اماده میکنم تا روز به روز و قدم به قدم عبد و عبید تو باشم تا فوز عظیم که همان بسلامت رسیدن به سرمنزل مقصود است، نصیبم شود

    و چه زیباست منزلی که تو معمار تزیین آن باشی و…

    به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی

    خدای جان و جهانم بی نهایت بار شکرت

    بی نهایت بار شکرت که دستم رو گذاشتی در دستان بنده توحید شناست سید حسین

    بی نهایت بار شکرت که در خیل عظیم موحدان قرارم دادی

    عاشقتم خدای خوبم…عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      بسیارلذت بردم رضاجان امیدوارم درهمه امورزندگی موفق باشی وپله های ترقی وپیشرفت دراین مسیرباتوکل به خدابرای هممون هموارباشه

      متن بسیارتاثیرگذاربوددرودبرشما

      منم دوماهه که به لطف ایزدمنان به این مسیرهدایت شدم وازاموزه های ارزشمنداستاداستفاده میکنم

      خداروشاکرم که روزبه روزحال دلم بهترمیشه ودرمسیرالهی قرارمیگیرم

      به امید موفقیت برای همه خانواده استاد عباس منش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسین یزدانی گفته:
      مدت عضویت: 2602 روز

      به نام خداوند یکتا.

      سلام به رضای عزیز.

      امشب داشتم به امتیازهای بچه ها تو صفحه ی اصلی سایت نگاه میکردم، چشمم افتاد به پروفایل شما. از روی چهرتون متوجه شدم سن و سالتون کمی از من بیشتره. کنجکاو شدم ببینم چند مدته که عضو سایت هستین، دیدم تو عضویت من یه مدت از شما بیشترم. رفتم کامنتها تون رو نگاه کردم، گفتم خدای من چه تغییراتی، دمش گرم،

      رضای عزیز، یه موضوعی که من رو اذیت میکنه و هنوز نتونستم تو وجودم حلش کنم با اینکه الگوهای زیادی برای منطقی کردن به خورد ذهنم دادم همین بحث سن هست. که میگم سنم رفته بالا.و تو این سن سخته که موفق بشم. امشب که شما رو دیدم کلی انرژی گرفتم و بهتون احسنت گفتم و یه الگوی هم مدار دیگه پیدا کردم که می‌شود.

      خیلی دوستت دارم رضای عزیز. انشاالله که بیشتر از آنچه که از دست دادی بهت برمیگرده.

      در پناه الله یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 1139 روز

        پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد

        وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد

        از راهِ نظر مرغِ دلم گشت هواگیر

        ای دیده نگه کن که به دامِ که درافتاد

        سلام به حسین عزیزم

        خیلی خیلی خوشحالم که کامنتم تونسته حس خوب به عزیزی مثل شما بده.

        حسین جان یکی از الگوهای بزرگی که اهمیت سن رو برای کمرنگ کرد، سریال سفر به دور آمریکا بود که در خیلی از قسمت‌هاش پیرمرد پیرزنهایی رو می بینیم که در حال کوهنوردی و طبیعت گردی هستند یا در فستیوال ها در حال رقصیدن می باشند.

        الگوهای قرآنی زیادی داریم که در سن بالا موفق شدند ، مثل زکریا که در 93 سالگی دعا کرد خدا بهش بچه بده و بالاخره بچه دار شد، یا نوح که800 سال فقط کشتی ساخت و قومش رو به حق دعوت می کرد، موفقیت اینها هم در گرو رسالتشون بود، درواقع انگیزه شدیدی داشتند تا مردمشون رو به یکتاپرستی دعوت کنند و هیچوقت بخاطر سن بالا ناامید نشدند.

        چرا راه دوری بریم حسین جان ، پیامبر تازه از سن چهل سالگی آب دستش بود گذاشت زمین و بیزنسش رو تعطیل کرد و چسبید به امر رسالت، همون ثروتی هم که با سرمایه همسرش خدیجه جمع کرده بودند صرف تبلیغ رسالتش شد. همین سه پیامبری که مثال زدم مثل منو شما انسان بودن و برای کاری که بهش علاقه داشتند سنگ تموم گذاشتن و موضوع سن اصلا و ابدا براشون مهم نبوده.

        خیلی لذت بردم از کامنتت حسین جان انشالله همیشه سالم و برقرار باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    سلام بنده تازه با سایت استاد آشنا شدم البته که بارها قبلا فایلها رو گوش کرده بودم ولی چند روزی بیشتر نیست وارد سایت شدم خیلی خیلی خوشحالم که خدای عزیزم من رو لایق کرده که بتونم از آموزه های استاد عزیزم استفاده کنم احساس میکنم بنده ی عزیز کرده ی خدا هستم که خدا این در رو به روی من باز کرده بنده تصمیم دارم دوره ی دوازده قدم رو خریداری کنم و یک زندگی جدید بسازم امیدوارم در کنار شما دوستان عزیزم از تجربیات ناب شما متحول بشم و قدم در مورد بزارم استاد بزرگوار عاشقانه دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حسين عبدالله گفته:
    مدت عضویت: 2982 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    امروز من اول روز از فصل اول رو شروع کردم و فایلش رو دیدم ‌3 بار فایل دیدم وگوش کردم چقدر نزدیک بود به موضوع وتضادی که امروز من باهاش برخورد کردم و چقدر از انرژی منبع برای ساعاتی دور شدم هم عصبی بودم و هم بخاطر رفتارم احساس ک

    گناه داشتم که اومدم تو سایت فایل روز اول رو دیدم حال و احساسم از این رو به اون رو شد خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارم ازت که به این زیبایی هدایتم میکنی ودقیقا به چیزی که حالم رو خوب میکنه هدایت میکنی

    چقدر با دیدن این فایل علاوه بر اینکه حالم خوب شد درکم در مورد قانون و اعتماد به نفس بیشتر شد و عجب آگاهی های نابی دریافت کردم

    یعنی همین امروز عصر بود که به خودم قول دادم تعهدی غیر قابل مذاکره و بی بهانه برای عمل به آگاهی های هروز داشته باشم و هنوز چند ساعت نگذشته و اینجوری نتیجه گرفتم 😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعید حسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    باسلام خدمت استاد گرامی و دوستان و همراهان عزیز

    راستش نمیدونم از کجا سخن اغاز کنم چند وقتی هست که سایت شخم زدم و هر روز چندین فایل حلاجی کردم و شخم میزنم گاهی یک قسمت از فایل برش میزنم چندین بار تکرار میشنوم تو همون شنیدن مثلا سفرهای دور امریکا یک روز نشستم ودر حدود ۱۳ تا فایل و فیلم دانلود کردم و حتی اونروز کار کلا تعطیل کردم و مدام لذت میبردم وووحتی فیلم های پارادایس ووو بلاخره گفتم بذار از یک جا شروع کنم و هدفمند مثل یک شاگرد که از دبستان به دبیرستان و نهایت مقاطع بالاتر میره تو همین افکار بودم که هدایت شدم به این مسیر روز شمار تحول من

    دوستان یک چیز که من مصمم کرد به این شروع از هر مقطع این بود که من تعهد دادم که تو اون تعهد که استاد میگفتن تعهد بدین حقوقتون سه برابر میشه

    راستش گاها من در ماه تا بیست میلیون هم درامد داشتم ولی برایند گرفتم میبینم با اینکه بعد مخارج وکسر حقوق پرسنل و نیرو خالص ۲۰میلیون میمونه ولی بازم بخاطر فقر ذهن چیزی جز همون ده میلیون تهش نمی مونه نمی دونم اون ده میلیون کجا ذوب میشه اصلا نمیدونی پول کجا میره جالب من تعهد دادم الان یک هفته نمیشه بمن پیشنهاد یک کار در شرکت گاز خراسان شده که شروعش دوازده میلیون با بیمه و حتی منزل مسکونی و ظرف تا بهمن ماه به ۳۵میلیون میرسه

    دوستان تعهد چقد عالیه ولی من بازم بقول استاد دست نگه داشتم وقتی که ایشون میگه من رفتم انصراف دادم حتی با اینکه بهشون گفتن هفته ای یا ماهی یک روز برو بازم با این وجودانصراف دادن پس گفتم رازی در کار هست و اون قدرتمند کردن ذهنت هست و بایست دور این کار خط کشید

    منم این کار به یکی از دوستان معرفی کردم

    چون من به این نتیجه رسیدم ازجایی که گمانش نمی کنم بمن پول میرسه وهمیشه در غالب پول نبود مثلا چند وقت پیش برای دندون دخترم قرار بود اورتودنسی انجام بشه چیزی در حدود ۲۵میلیون هزینه میشد حداقل جالب من اتفاقی هدایت شدم برای انجام کار یک دوست عزیز که استادمطرح دانشگاه که تخصصش هم اورتودنسی و تدریس این رشته به دانشجویان و اونم دانشگاه فردوسی که اصلا محال بتونی وقت بگیری کمتر از شش ماه زودتر براحتی نوبت گرفتم معاینات انجام شد و با پرداخت دومیلیون و اقساط بلند مدت ماهی ۵۰۰ تومان و‌کلا با مبلغ نه میلیون کار انجام شد و این بگم همیشه پول بصورت نقد نیست کاهی تخفیف یا این اتفاقات

    واین بگم من بیش از یکسال فایلهای استاد پیگیرم و قبلا دوستان واساتید تو ایران پیگیر بودم چون همیشه من تو اموزش هام و کار اموختن میگفتم میرم کار از خدای اون کار یاد بگیرم حداقل شاگرد تنبل هم باشم از استادی که در ده رده بعد اون استاد چیزی اموخته خیلی بیشتر میدونم چون علم خالص اموختم چون اون اساتید در هر مرحله یک ناخالصی یا ذهنیات خودشان هم به اون اموخته ها افزودن و شاگرد شاگرد شاگردهای یک استاد بودن حتی اگه استاد تمام هم باشی مثلا اگه تو‌کنگفو که هنر رزمی است شاگرد معمولی بروسلی براحتی میتونه اون استاد تمام مغلوب کنه چون علم خالص فرا گرفته البته نظر من هست در اموزش ها که میگیرم تو‌کارهام منم خیلی دنبال وصل شدن به اصل و استاد اصلی بودم که خدا من در مسیر اموزشهای استاد قرار داد واز دیروز تصمیم گرفتم جدی گام بگام مثل شاگرد اول دبستان یک فایل و از یک جا شروع کنم

    چون ماشالله ایقد اموزش و دوره ها متنوع هست که کلا می مانی از کدوم دوره شروع کنی

    روانشناسی ثروت

    دوازده قدم

    ووو

    من گفتم بذار ببینم بکجا هدایت میشم که این فایل اومد و شروع میکنم توکل به خدای مهربون

    دوستان یک مطلب بگم من در انتخاب مربی و استاد خیلی وسواس دارم خیلی چون باور دارم چه چیزی از کی داری یاد میگیری

    قسم می خورم استاد نامبر وان تو ایران و میدونم مثل شیری که تو شکار گاهش بکمین نشسته و منتظر وقت مناسب برای شکار ایشون هم تو امریکا بعد سبک سنگین کردنهای لازم و شروع دوره در امریکا قطعا نفر اول این علم در دنیا هم خواهند بود انشالله

    پس به اموزهاشون با تمام تمرکز وجان دل عمل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    بنام خداوند هستی بخشم ،مهربانم و ثروتنمدم.

    بنام خالق زیبایی ها و هدایتگر من و هر ان کسی که میخواهد به سمت بهترین ها هدایت شود.

    استاد عباسمنش عزیزم و دوستداشتنیم سلام شما صدای خداوند برای من هستید و هر لحظه که هدایت میخواهم خداوند از زبان شما من را هدایت میکند، خدا رو سپاسگزارم که شما دستی از دستان پروردگار در زندگیم هستید،من دوره تضاد رو چند سال پیش تهیه کردم و کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند ،این فایل رو که گوش کردم متوجه شدم چرا این مطالب رو مرور نکردم، چون از مسیر خارج شدم چون در مورد اتفاقاتی که میخواستم صحبت نمی کردم و با اینکه فکر میکردم توجه خودم روی زیبایی هاست تازه دارم متوجه میشم که چقدر تو جاده خاکی بودم، خدا رو شکر میکنم که سکان دار زندگی خودم هستم و هرلحظه میتونم فرمون زندگیم رو به سمت خواسته ها بچرخونم و مسیرم رو ادامه بدم ،استاد عزیزم سپاسگزارم خانم شایسته عزیزو مهربان سپاسگزارم ،خانواده عباسمنش سپاسگزارم و خودم سپاسگزارم از خودم که آگاهانه کنترل میکنم ورودی های ذهنم رو و به مسیر بهتر شدن و عالی ترین اتفاقات حرکت میکنم به اذن الله .

    خدایا سپاسگزارم که من رو به سمت عالی ترین ها در هر لحظه هدایت میکنی. سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Miss love گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    بسم حبیب

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم

    در استانه یکسالگی حضورم در این سایت عزیز این سفرنامه عالی رو شروع کردم و واقعا سعی کردم کامنت بزارم و تحلیل کنم حالا با پایان این 30روز میخواستم یه تحیلی کلی بنویسم توی دفترم ولی پشت گوش میانداختم و نمی نوشتم تا اینکه بالاخره تصمیمی گرفتم در قالب یه کامنت در سایت باشه که رد پا باشه و مرور کنم و انشالله عمل کنم .

    نکته: عدد های داخل پرانتز یعنی روز سفرنامه

    احساس گناه (1) همه ما انسانیم و خدایی داریم و مسول سرنوشت خودمون هستیم و نمی تونیم به هیچ کسی ظلم کنیم و هرکسی باور ها و نتایج حاصل از آنها رو داره و حتی اگر خطایی کنیم در اصل به خودمون ظلم کردیم و با عشق ورزیدن حال خودمون خوب میشه پس رها کن

    همینطور که ما نمیتونیم به هیچ کسی ظلم کنیم دیگران هم نمیتونن به ما ظلم کنند و ما به خودمون به خودمون ظلم میکنیم (2) حتی خود خدا هم میگه من به شما ظلم نمیکنم و خودتون به خودتون ظلم میکنید پس اگر فکر میکنی داره کسی داره بهت ظلم میکنه در اشتباهی این حاصب فرکانسهای توست و باید روی خودت کار کنی و فرکانسهایت رو تغییر بدی باید به حس خوب برسی باید به رب اعتماد کنی (3) پس اول خودت رو ببخش و بگذر و به الله اعتماد کن و هر جا دیدی چیزی داره اذیتت میکنه بدون مشکل در درون توست و جهان آینه درون ماست (4) پس باید خودت رو از درون تغییر بدی و این تغییرات جسارت میخواهد (5) باید پا رو از محدوده امن خودت بیرون بگذاری و عمل کنی باید اولین قدم رو برداری و بری جلو تا به بهترین ها برسی و همین لحظه بهترین لحظه برای شروع است (6) و تکاملت رو طی کن اصلا لذت در همین مسیر هستش در همین قدم های کوچک هست هیچ کسی یک شبه عالی نسده چون اصلا دیگه لذتی نداشت بی مزه بود و البته که باید مواظبت کنی در این مسیر مواظبت کنی غذای روح تو چی هست (7) خیلی مهمه که ورودی هایت رو کنترل کنی همونطور که مواظب ورودی های غذای جسمت هستی و تو تمام آنچیزی که برای شروع و موفقیت میخواهی رو همین الان داری (فایل انگیزشی) (8) عملگرایی عملگرایی عملگرایی

    و راه رسیدن به خواسته هایت با خودت در صلح بودن هستش مثل کادو تولد (9) وقتی میخواهی باید تحسین کنی باید آرام باشی و مطمین که میرسی به خواسته هایت در صلح بودن یعنی این اصلا . چرا بعضیی ها بدشانس هستند (10) به قول اون جمله معروف بعضیا عادت دارند که هر چی میگی بگن آرره منم همینطور تازه بدتر و این میشه عامل عدم موفقتی چون تمرکز روی ناخواسته است و هی بخاطر جلب توجه این ناخواسته ها رو پیچ و تابم میدیم تمرکز روی ناخواسته = احساس بد و این احساس بد نتیجه اش میشه اتفاقات بد بیشتر و این قانون اصلی هستی هست احساس خوب = اتفاقات خوب و بلعکس که در قرآن بار ها و بارها اهمیت این موضوع تاکید شده (11) البته راه رسیدن به این احسای خوب هم مهمه که این احساس درونی باشه نه فقط حاصل از یه تلاش بیرونی مثل سفر استاد به لاس وگاس (12) باید احساس خوب ما ناشی از درون ما باشه تا نتیجه بخش باشه مثل آرام باشیم و بدونیم همه ما به نعمت ها به اندازه دسترسی داریم (13) و فراوانی حاکم هستش یا اینکه بدونیم ما خالق شرایط خودمان هستیم (14) و تقدیر وسرنوشت و سحر واینها آرامش ما رو از ما نگیره و دوباره رویاهای ما در ما جان بگیرند و سرشار از انکیزه و امید بشیم و باور داشته باشیم رویاهامون رو که میرسیم (15) و بدونیم هر خواسته ای درون ما شکل میگیره جهان ظرفیت و توانایی برآورده کردن اون خواسته رو داره و ما میتوانیم به خواسته مون برسیم (16) و بدونیم در این راه فقط و فقط و فقط باید روی خدا حساب باز کرد (17) رب مطلق جهان و هر گونه توقع از مردم بی سرانجام و بیهوده هستش و البته در این راه ارزش ابزار هامون (18)رو هم درک کنیم بدونیم معیار ما مفید بدون اونها باید باشه بهترین ابزار ها اگر گرونترین باشه بازهم ارزان هستش چون ارزشش رو دارند

    در ادامه استاد عزیز از درآمد و سه برابر کردن اون گفتند (19) اینکه لازمه اون اول تعهد هستش اصلا جهان با دیدن جدیت و تعهد ما مسیر ها رو به روی ما باز میکنه و البته همین کنترل ورودی ها حتی در مسیر ثروت اهمیت داره و برای همین استاد گفتند که تلویزیون و دوستان و افراد منفی رو حذف کنید (20) و بدونید که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست و خداون دوست داره تا ما ثروتمند بشیم تا جهان گسترش پیدا کنه تا باعث خلوص ما بشه ثروتمند شدن بهترین کار دنیاست (21)

    آیا من خوش شانس هستم (22) یعنی تا چه میزان من با خودم در صلح هستم و یعنی من هرجا باور های مناسب داشتم بهترین نتایج رو دریافت کردم و بدونیم قدرت تنها و تنها در ید قدرت خداوند هستش و با داشتن توحید ، توحیدی که در عمل باشه (23) و تکیه بر خداوند ما همیشه بهترین احساسات رو تجربه خواهیم کرد فقط اوست صاحب قدرت و تنها اوست همیشه با ماست و باور کنیم تحت حمایت و حفاظت و هدایت او هستیم و حال بجای کوچک کردن خواسته هایمان باور هایمان را بزرگ کنیم (24) و باوری که از نظر استاد در های فراوان به روی ما می گشاید(25) اینکه بدونیم تنها راه گذر از ثروت تجربه ثروت است و ثروت باعث معنویت بیشتر در ما میشود

    بدانیم تنها مالک و صاحب اختیار ما خداست (26) باید نه یکبار نه دوبار بلکه هزاران بااار مرور کرد اینکه با کوچکترین حرفی رفتاری نرنجیم وبدانیم تنها کسی که مالک ما خداست ما تنها نیاز به او داریم تنها از او یاری میجوییم و تنها اوست یار و همدم و همدل واقعی ما

    و تمام اتفاقات ما حاصل فرکانس هاییست (27) که ما میفرستیم در هر لحظه و کنترل ذهن در شرایط نگرانی و اضطراب سخت ترین کار دنیاست اما همین هنر است همین تنظیم فرکانسمون که بدونیم بااید کنترل کنیم و فرکانسهای مناسب بفرستیم تا نتایج مناسب بگیریم

    کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تایید کرد (28) این جهان سرای فراوانیست این دنیا هر لحه در حال تجربه فراوانی های بیشتر هست روابط عالی ، امکانات ، ثروت ، سلامتی فراوان است تو باور کن مطمین باش .

    هیچ آروزیی انقد بزرگ نیست که نتوان به آن دست یافت و ما به خواسته هامون در بهترین و به موقع ترین و سریعت ترین زمان ممکن که ما آماده دریافت باشیم دریافت خواهیم کرد (29)

    باور های صاحبان کسب و کار ها را بشناسیم (30) و بدونیم با تغییر جنبه مالی ما بقیه جنبه ها هم بر روی ریل خواهند آمد و کافیه خداوند ر واجابت کنیم و در قرآن تفکر و تعمل کنیم و عمل عمل عمل کنیم

    استاد عزیزم و مریم جانم ممنونم ممنونم ممنونم از اینکه این سایت ببنظیر رو درست کردید من با اینهمه پشت گوش اندازی وقتی اومدم داخل سایت بالاخره تمومش کردم و جایی برای ثبت داشتم الهی شکر شکر شکر

    من نویسنده نیستم اما چقدر شوق وذوق نوشتن پیدا کردم الهی شکر شکر شکر

    شکر شکر شکر که وقتم انقدر با ارزش و پای این مطالب ارزشمند صرف میشود

    الهی شکر شکر شکر که این حس خوب و عالی رو دارم

    الهی شکر شکر شکر که این نکات بر قلم من جاری شد

    الهی شکر شکر شکر :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مونا حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    روز اول سفر نامه

    سلام به استاد عزیزو خانوم شایسته عزیز

    نمیدونم چه جوری و با چه بیانی تشکر کنم از خودتون وخانوم

    عزیزتون خداوند به اندازه جهان ثروتمند و شادتون کنه ممنون ازوجود پرمهرتون ❤️❤️❤️

    از اولش میگم چون استاد گفتند ثبت کنیم تا روند پیشرفت بعد متوجه بشیم ،ازخداممنون وسپاسگزارم که من به این قسمت هدایت کرد من یکسال با سایت استاد آشنا شدم اونم توسط خواهر عزیزم که تومدت خیلی کم نتایج فوق العاده ای گرفت من هم

    کم کم گوش دادم عاشق صحبت های توحیدی استاد شدم تا اینکه کم وبیش رفتم سرزدم گوش دادم((با اون که کامل انجام ندادم ولی بعد چن وقت خونمو عوض کردم هرجا رفتم بنگاه میگفت این قیمت نیست من ۲۴۰۰میلیارد داشتم بدون وام البته اونم پول فروش بود و ۵۰ تومن طلا خلاصه گشتم گشتم نبود اینقدر گفتم گفتم و امیددادم البته تو دلم ترس کوچیک بود ولی نمیذاشتم بیاد نیروی زیادی نداشت تا اینکه تو دیوار یه آگهی خونه دیدم زنگ زدم گفتم ساعت ۱ میام گفت ۱۱ بیا ولی نرفتم ۱مامانم اومد با بچه اسنپ گرفتیم نزدیک خونه بودم که زنگ زدم املاکی گفت فروش رفت گفتم حالا بزار بیام ببینم رفتم چه خونه ای ۶۲ متر دوخواب با پانسیون ونور فوق العاده و آسانسور دوواحده خلاصه قیمت چند ۲۴۰۰ انداره پول من مالک داشت میرفت کانادا پول لازم بود به املاکی گفتم ببین طرف منصرف شد من هستماا کل پولم نقده خلاصه خیلی ناراحت شدم چون اندازه پول من تازه طلا می‌فروختم تمام وسایل نو میکردم ولی یه حسی خیلی بالایی گفت مهران نباش بگو مبارکش باشه دیگه فراموش کردم تا فرداش مه یه خونه دیدم زنگ زدم رفتیم ببینیم مستاجر در باز نکرد و رفتیم تا فایل فایل بعدی یه جا دیگه ببینیم آقا نگم واستوننن طقه اول ۶تا پله میخوره پاگردخیلی بزرگ چهارواحده که اصلا اینقدر بزرگه راهمون به هم نیست یه خونه ۶۰ متری یکخواب با دوتا پاسیو ۱۵ متری بزرگ اصلا هنگ کردم اینقدر ذوق داشتم گفتم میخوام البته بگمااا تعمیرات میخواست ولی نه زیاد بنگاهی ام اوکی کرد اومد قرارداد نوشتیم دیگه همه چی اوکی شد به لطف خدا بعدم من دیگه کار نکردم نرفتم سراغ سایت تاالان اونم بخاطر تنبلی و البته باورهای غلط خودم که گفتم خیاطی لباس بچه رو پیج میزنم اینستا و اوکی میشم بعد اهمال کاری من که یک کاری جدی دنبال نمیکنم از این شاخه به اون شاخه، خلاصه الان چن روز که اینستا قطع شده یه نیروی عجیبی من هدایت کرد ((البته تو کانال تلگرام رفتم شروع کردم دستاورد خوندن و فایل هایی قدیم استاد گوش دادن ))تا اینکه چن روز که اصلا دیگه دسترسی به هیچی ندارم حتی چن تا سایت بود که با دات کام بود فیلتر بود دیشب الکی زدم دیدم فقط سایت استاد میاد بالا و به نشانه سفربه بهشت قسمت ۱۶ هدایت شدم وای که چقدر مغزم باز شد جالبه این همه گوش دادم الکی بوده با جون دل نبوده ، امشب همش میگفتم من چه راهی باید شروع کنم چه جوری خودم پیدا کنم یه دفه رفتم دوره روانشناسی ثروت ۱ دیدم ،قیمتش اول بالا بود واسه من چون پول ندارم همیشه پولامو مزمهل میکنم و البته خونه خریدم ، گفتم طلا دخترم میفروشم ولی ارزش اون طلا کمه یه دفه یکی تو دلم گفت استاد گفته اگر فایل دانلودی بادقت بالا گوش بدی وعمل کنی میتونی بخری منم تو دانلودها یه دفه به اینجا اومدم چه چیز نابی پیدا کردم بالاخره همون که میخواستم ،،،میخوام خودم پیدا کنم، خودارزشمندمو،،، اینکه هردفعه یه کار میرم و نصفه ول میکنم دیگه میخوام واقعا شروع کنم تا آخر برم حداقل چن سال دیگه به خودم نگا کنم ببینم واسه خودم کاری کردم، من ام از خودم دستاورد داشته باشم ،بسه امروز به فردا سپردن و رفتن به یک کار ول کردن …. خلاصه اومدم بکوبمو بسازم الان که مینویسم نجوا درونی هی میگه نمیتونی، میدونم توانمندم ولی درون من من کوچیک میکنه نمیزاره شروع کنم همش وعده فردا میده ولی میخوام جلوش بگیرم خلاصه که به امید خدا هدایت شدم، قدم اول ورداشتم تا اینجا یعنی خیلی از نظر من …..نوشتم تا بماند از اولین سفر تا آخرین سفر بیام بگم به امید خدا که چی شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: