روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عباسمنش
سلام خانم شایسته عزیز
استاد راستش من فک میکردم عزیز دلتون اسمش زلیخاست.اخه انقدر میگید عزیز دلم که ادم ناخوداگاه فک میکنه زلیخاست اسمشون.حالا نگو ایشون همون خانم شایسته خودمون هستند و ما نمیدونستیم.ماشالله ایشونم چقدر مسلطه به قانون.یه پا استادیه برا خودش.این همون اثر کمال همنشینه دیگه.احتمالا چند وقته دیگه فک کنم محصولات خانم شایسته رو هم باید کنار محصولات استاد تهیه کنیم.
بگذریم.
راستش من دوره راهنمای عملی رو خیلی وقته دارمش و خیلیم گوشش دادم.البته هنوزم گوش میدم ولی نه هر روز.با فاصله گوش میکنم.بیشتر تمرکز گذاشتم رو عزت نفس و اونو هر روز تقریبا گوش میکنم.
پیرو اخرین فایل استاد که چقدر جمله سنگینی رو عنوان کرد و گفت هر کسی به اندازه ظرفش مطالب رو درک میکنه اتفاقا نوبت رسیده بود به فایل دهم راهنمای عملی که گوشش کنم.
بخودم گفتم امروز میخوام یه نکته جدید از تو این فایل بفهمم یه چیزی که واقعا با فهمیدنش احساسمو خوب کنه.خلاصه فایل دهم رو گذاشتمو شروع کردم به گوش دادن.
حالا بذارید اول اشاره کنم به این باور که خدا دوست داره ما سختی بکشیم.این باور از اون باوراییه که بینهایت مخفیه و هر کسیم در خودش مطمئنا داره این باور رو. که هرچی سختی بکشی پیش خدا عزیزتری و اصلا به مادیات نباید چسبید و بقیه شو خودتون میدونید.ولی انقدر مخفیه که زیاد متوجه ش نمیشیم.
وقتی فایل دهم رو گوش میدادم اونجایی که استاد اشاره میکنه که خداوند در قران میفرماید من شرک رو به هیچکس نمیبخشم از همین جمله خیلی راحت میشه فهمید که خدا از خودمون بیشتر میخواد که ما موفق بشیم.یعنی اینکه زندگیمون روند طبیعی داشته باشه.
روند طبیعی زندگی چیه؟
وقتی کاملا سلامتی.وقتی بینهایت ثروتمندی وقتی سرشار از احساس خوبی و خوشبختی این روند طبیعیه زندگیه.ولی وقتی بیمار میشی یا مشکل مالی پیدا میکنی یا احساست خرابه یعنی زندگیت از مسیر طبیعیه خودش خارج شده یعنی تو شرک ورزیدی.یه جایی ایمانت لنگ زده.چون هرگز نمیشه به تضادی بر بخوری که شرک نورزیده باشی.
حتما شرک ورزیدی که به تضاد برخوردی.
پس اینکه خداوند در قران میگه من شرک رو به هیچکس نمیبخشم یعنی اینکه تک تک ادما میتونن ایمان داشته باشن و زندگیه طبیعی روتجربه کنن.چون خداوند فقط منبع خوبی و رحمت و خواسته هاست.نه منبع تضاد و نخواسته ها.در واقع میشه گفت صفر و یکه.دوتا راه بیشتر نداری یا ایمان میاری و به تمام خواسته ها و خوبیها و اهدافت میرسی یا شرک میورزی و……..جههههنممممم.
اینکه پیامبران انقدر جوش و جلا میزدن که ادمای دوروبرشون ایمان بیارن بخاطر همین بوده که درک کرده بودن که قانون چیه.و بصورت جنون امیز حرص میزدن واسه باایمان کردن مردم.
بعد که این موضوع رو فهمیدم اصلا داشتم بال درمیاوردم که خدایا عجب!!!من امروز خواستم یه چیز جدید یادبگیرم و توام بهم پاسخ دادی.بهم ثابت کردی که این فایلا و حرفا هرگز تکراری نخواهند شد.اونموقعی که احساس تکراری بودن میکنم این یعنی آلارم که باید ظرف درکت رو ببری بالا نه اینکه بگی فایل تکراری شده.
واقعا خدارو شکر میگم که وقتی خودت تصمیم میگیری هدایت بشی انقدر راحت هدایتت میکنه.
خانم شایسته عزیز بینهایت ممنون بابت سفرنامه ت.واقعا که یه دوره بینظیریه واسه خودش.چقدر مطالب نابه.چقدر میشه باهاشون به احساس خوب رسید.مطمئنا خدا دهها برابرش رو بهتون پاداش میده.
یاحق.
سلام آقای ذوالفقاری عزیز
خیلی ممنون از نکته مهمی که درک کردین واینجا به اشتراک گذاشتین خیلی لذت بردم و با خوندن و درک همین یه نکته مهم چقدر احساسم عالیتر شد.
در پناه خدا شاد وثروتمند باشید
???
روز ۱۹ هم
من هممتعهد میشم تا سال دیگه این موقع درآمدم سه برابر و بیشتر کنم
و این حداقل که مد نظرم هست
چون ثروت منشا تمام خیر و سلامتی در دنیاست
وقتی ثروت بیشتری داشته باشی از گناهان مربوط به فقر دوری
به آدم های دورو برت کمک میکنی
و به خداوند هم نزدیک تری
و وقت کافی برای مطالعه و تحقیق داری
برای شناخت خودت و دنیات
و من میخوام به حدی از ثروت برسم که تنها و تنها بتونم ساعت ها درباره خدا و دنیا و توحید مطالعه کنم و لذت ببرم
پس به جای تغییر شغل و از این شاخه به اون شاخه رفتن و قدم کلاس های آموزشی و … تمرکزم بازارم روی درست کردن باور ها
سال دیگه حتما نتایج شگفت انگیزی رو اینجا ثبت میکنم
بنام خدای وهاب و روزی دهنده
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢 روز بیست و یکم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
چند برابر کردن درآمد در یک سال/ قسمت سوم
⭕️ثروتمند شدن ، معنوی ترین و خیر خواهانه ترین کار دنیاست.
به صراحتا میتونم بگم که همین یه دونه باور واقعا تموم زندگی منو ازین رو به اون رو میکنه همین یه دونه با ۱۰۰% کامل میگم👌
چون واقعا به من خدارو بد شناسوندن یعنی باور های من نسبت به خدا باور های بسیار بسیار ضعیف و فقر گونه ای هستش ،البته از زمانی که با استاد آشنا شدم خیلی تغییر کرده ولی در مورد ثروت واقعا این یه دونه باور زندگی منو ازین رو به اون رو میکنه
چون با خانواده مذهبی که من دارم ، که زمان کودکی ام خیلی حساس بودن روی مذهب و تاثیر فراوان بر باور های من گذاشتن و علاوه بر خانواده ، مسجد و پایگاه بسیج هم خیلی در این باورها تاثیر گذار بود😔😢
که حتی باعث شده بود نمازم رو با ترس میخوندم و خیلی چیزای دیگه و ترس از خدا😏
الان خدارو شکر از همه اونا کنده شدم🙏
واقعا میدونم این باور پاشینه آشیل منه .
میخوام باور های فقیر ذهنمو بگم که اینا در پس ذهنم هستش و باعث میشه که پول ازمن دوری کنه
که
اگه پولداربشی انسان بدی میشی❌
اگه پولدار بشی خدا دوستت نداره❌
اگه پولدار بشی به فساد کشیده میشی❌
اگه پولدار بشی چند تا زن اختیار میکنی❌
اگه پولدار بشی پدر و مادرت رو رها میکنی و میذاریشون سالمندان❌
اگه پولدار بشی برا خدای خودت بندگی نمیکنی❌
اگه پولدار بشی اخلاقت بد میشه❌
اگه پولدار بشی نفس اماره و شیطان بهت غلبه میکنه❌
اگه پولدار بشی فقط در دنیا چند روز خوش میگذرونی و باید در آخرت بری جهنم و جواب پس بدی❌
اگه پولدار بشی از خدا و قرآن و پیامبر و ائمه دور میشی❌
اگه پولدار بشی عمرت کوتاه میشه❌
و….. کلی باور های مثل این ها
و از وقتی که خدارو تو سایت استاد ، شناختم واقعا همیشه میگم خداجونم اون موقع چه بد میشناختمت و چه قضاوت های اشتباهی در مورد تو و رزاق بودنت کردم من را ببخش🙏😢
از خداوند سپاسگزارم که من را به این جا هدایت کرد که این باور ها رو شناسایی کنم و باورِ
✅تنها راهی که من رو به خداوند میرسونه ثروتمند شدن منه👌
رو جایگزین تموم اون باور های غلط و شرک آلود کنم.
خیلی خیلی خوشحالم ازین ترمزی که پیدایش کردم😍
در مورد سوالی هم که استاد پرسیدن که از خودتون بپرسید :
(چگونه با همین شرایط ، با همین زمان ، با همین وضع زندگی ، با همین شغل ، با همین علم میتونید در آمد خودتونو ۳ برابر کنید؟ چگونه؟)
استاد عزیزم ،من این سوال رو چندین بار از خودم پرسیدم در زمان و جاهای مختلف( در بیداری، در حمام، در موقع ناهار، در موقع شام ، در سکوت) تنها پاسخی که به من الهام شد هر بار این بود که تو فقط روی باور هات کار کن به بقیه چیزا کار نداشته باش من خودم بهت میگم چیکار کنی فقط روی همین یه باور
️ثروتمند شدن ، معنوی ترین و خیر خواهانه ترین کار دنیاست
خوب و عالی کار کن.
و منم گوش کردم و شروع کردم خواندن کامنت بچه ها در این سه فایل و دیدگاه بچه ها رو نُت برداری کردن و به صورت فایل صوتی درآوردن و گوش دادن مداوم و دیدن این ۳ فایل شما هر روز ، تا نتایج از راه برسه و به مدار پول وارد بشم😍💸💵
همین الان دارم این دیدگاه رو مینویسم یه بارونی داره میباره که استاد😍 مثل همون فایلی که گذاشتید بارون شلاقی میبارید😍😍😅💦💦☔️
تو این لحظه از خداوند میخوام ثروت و پول در زندگی همه افراد مثل همین بارون به این فراوانی بباره و غرق در پول و ثروت باشن و به خداوند نزدیکتر بشن.
آمین یا ربّ العالمین🙏😍
پرودگارا سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید بیست و یکمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
🌹🌹به نامِ خداوندِ هدایتگرِ مهربان🌹🌹
واااقعا که درحدِ حرف و یه جوری سرِ صحبت رو باز کردن ،اسمِ خدارو نمیارم.
واااقعا خداوند،هدایتگرِ ماست وگرنه من اینجا چه میکنم؟؟؟؟
واااقعا که خداوند ممممهربانه وگرنه من اینجا چیکار میکنم؟؟؟
چیزهایی توو این فایل هست که انگار ففففقط و فقط من رو مخاطب قرار دادی استاد.
مو به تنم سیخ شد بخدا هَنگ کردم.
حالا میگم چرا…
روزِ ششمِ سفرنامه:خداروشششکرررررر که تا اینجا اومدم و تا اینجا به اندازه ی شش روز رشد کردم و بااراده تر شدم به اندازه شش روز کمی بهتر شدم.کمی آگاه تر.کمی بیدارتر.
اجازه دارم ازتون استاد که کنفرانسِ امروزم رو درباره ی تکامل ارائه بدم:
رشدِ یهویی،نتیجه ش پایدارنیست.نمیشه یهویی وزنه ی ۳۰کیلوگرم رو بزنم در حالیکه روزِ اولِ ورزشمه.شاااید هم بشه اما قطعا به خودم آسیب میرسه.
من باید وزنه ی ۱ کیلویی برام عادی بشه و بعد برم سراغِ وزنه ی ۲ کیلویی،۲ کیلویی که عادی شد برم مثلا ۵ کیلویی بردارم.و همینجور کم کم به وزنه ها اضافه کنم و کم کم به قولِ شما آرااام آااارااااام
تواناییِ بدنم رو بالاببرم.و تکاملم رو اینجوری طی کنم و بتونم وزنه ی ۳۰ کیلویی رو بزنم.
چطور ممکنه مَنی که مثلا هنوز ۱ میلیون پول رو
ندیدم و کسب نکردم و برام عادی نشده، چطور میتونم ۱۰۰ میلیون سرمایه طلب کنم؟اصلا چیکار کنم باهاش؟
تقلّب نمیشه کرد…
قوانینِ جهان،یک مراقبِ هوشمند و حواس جمع داره که سرِ امتحان هههههیچکس حتی قهاااارترین متقلب هم ننننمیتونه تقلّب کنه سرِ کلاسش و یا بخواد استادِ کلاسِ جهان رو که خدایی قدرتمنده و همه چیزش روی حساب کتابه رو دُر زد…
راهِ میان بُر نداره….راهِ موفقیت،از مسیرِ تکامل و احساسِ خوب میگذره.
عجییییب این دو تا قانون به هم گره خورده. من ممکنه توی راه برای رشد با تضادهایی برخورد کنم که خوشایندم نیست و این بخاطرِ روندِ تکامل هست و قطعا باید اینجا حالم رو خوب نگه دارم…
اتومبیل برای حرکت باید دنده به دنده سرعت بگیره.از دنده ی ۱ به دنده ی ۲ و از ۲ به ۳ و از ۳ به ۴..
حتی در موردِ ماشین های اتومات و توربو هم همینه.
باااااید سرعتِ ۰ رو به ۱ و سرعتِ ۱ رو به ۲ و همینجوووور عددهارو طی کنه تاااااا برسه به سرعتِ ۱۰۰.
حتی اگر بخوایم در تاریکی رانندگی کنیم،چراغِ اتومبیل فقط ۱۰۰ مترِ بعدی رو نشون میده و بعد از اینکه ۱۰۰ متر رو طی کردیم ۱۰۰ مترِ بعدی و همینجور ک ادامه میدیم میبینیم ۱۰ ها کیلومتر رو ۱۰۰ متر ۱۰۰ متر طی کردیم.
مسیرِ موفقیت پلّه پلّه بالا میره
آسانسوری برای موفقیت وجود نداره.
تکامل بااااایَدیه…
بااااید کِرمی که میخواد پروانه بشه تکاملش رو طی کنه و خودش از پیله ش بیرون بیاد…
باااااید جوجه ۲۱ روز توو تُخم بمونه و خودش بیاد بیرون….
باااااید جَنین ۹ ماه توو تاریکیِ شکمِ مادر به سر ببره تا همه ی اجزای بدنش شکل بگیره و ((تِ)) رو برداره و کامل بشه.
بااااایدیه.
بَهاست.این هم یک جور پرداختِ بَهاست.
یک مادر باااااید ۹ ماه صبرکنه و بَهای بچه دارشدن رو بپردازه و این بَها، ۹ ماااه سختیِ بارداری رو کشیدنه.
هرکه طاووس خواهده…بااااید جورِ هندوستان بکشیم…
ممکن نیست ک هنوز نوشتنِ حروفِ الفبارو یادنگرفته،بخوایم مثلا انشای کتبی بنویسیم درباره ی کهکشان…
ممکن نیست هنوز جمع و تفریقِ ساااده رو یاد نگرفته،بتونیم اَنتگرال رو حل کنیم..
ساختنِ باورهای مثبت هم تکاملِ خودش رو باید طی کنه.یک شَبه نمیشه…
حتی حتی خوردنِ یک گردو…
من باید برم مثلا بالای درخت و یک گردو بچینم پوستِ سبزش رو اول بِکَنَم…بعد پوستِ سختش رو جدا کنم و بشکنمش…بعد لذتِ مغزش رو بچشم…
بچه ها بخوان راه برن اول سینه خیز راه میرن…بعد چهاردست وپا رفتن رو یادمیگیرن…بعد کم کم از دیوار میگیرن…و…و..و…
من اول باید پراید برام عادی بشه…بعد ۲۰۶ برام عادی بشه…بعد مثلا سَمَند…بعد مثلا پرشیا …بعد سانتافه..بعد بنز…
نمیشه یهویی برسی به بنز…
تَ کاااااااااااا مُل
مثال خخخخیلی زیاده برای تکامل…..
یه دلیل ک نمیخوایم تکامل رو طی کنیم عجول بودنمونه و یا احتمالا چشم و هم چشمی و احساسِ عقب موندن و بخاطرِ حرفِ مردمه…که جُز ضرر به خودمون به هههیچکس آسیب نمیرسه.
استاد چچچقدر حرفاتون رااااسته .انگار آدم رو میبینین انگار توی زندگیهامون بودین…چرا حرفتون راسته چون قانون ثابته…
چراغ قرمز رو رد کنم پا روی قانون گذاشتم و قطعا جریمه میشم و پُلیس جلوی من رو میگیره و من دییییر میرسم به مقصد…
حتی همونجور که کودک بخواد حرف بزنه باید تکامل طی کنه و حتی من بعنوانِ بزرگترش باااید تکاملم رو در شنیدنِ آواهای عجیب غریب و نامفهوم و بااامزه ی کودک و فهمیدنشون که حتی دانشمندان هم نمیتونن راااحت درکش کنن😉😉😉باید تکاملم رو طی کنم…
قرآن هم تکاملی به پیامبر وحی شده…و کم کم…
و این تیکه ش چچچقدر جالب بود برای من که روزِ ششمِ فایلِ سفرنامه هستم و مربوط به تکامل هست و خداوند فرموده که جهان رو در شش روز آفریدیم
این یعنی خداوند هم یهویی جهان رو خلق نکرده و تکاملش رو طی کرده جهان.
هماهنگیِ موضوعِ تمرینِ روزِ ششمِ فایلِ سفرنامه با در شش روز آفریده شدنِ جهان من رو دیییواااانه کرد.
خداروشکر که مارو ترغیب میکنین که برای درکِ بهترِ مسائل و قوانین،بریم و تحقیق کنیم در قرآن و درواقع دنبالِ لُقمه ی حاضری نباشیم…🛑🛑🛑
البته که هنوز دارم درباره ی قانونِ تکامل در قرآن تحقیق میکنم…
توو سریالِ زندگی در بهشت هم تکامل در بریدن و سوزاندنِ درختا هم دیده میشه.شکستنِ ساقه ها و شاخه های کوچکتر و بعد بزرگتر…
ساختنِ آتش باشروعِ یه جرقه و یه برگِ ظریف و خشک و بعد جون گرفتنِ آتش و بووووووم تولّدِ یه اَبَر آتشِ بسیاااار زییییبااااآی زرد رنگ و ناااارنجی و قرمز و آااابییییی که آروم اروم بزرگ و بزرگ تر شد و تماااامِ تنه های اصلی رو بَلعید…
چه رنگبندیِ زیییبایی😍😍😍
فهمِ خودِ من در درکِ فایلها و آگاهی ها هم تکامل داره واسه همینه ک استاد میگن به کَرّاااااات ببینین و گوش بدین…چون مغزم باید در درکِ این آگاهی ها تکاملش رو طی کنه.
تلفنِ همراهِ تووی دستم تکامل یافته ی یک کامپیوتر با مانیتور و کِیس و کیبورد و موس هست ک تبدیل شده به لپ تام و تبلت و آی پَد و….
بحثِ حمایت رو دوباره پیش کشیدین که باز برگشتیم به فایلِ عزتِ نفس و اعتمادِ بنفس…
نه منتظرِ حمایتِ کسی باشم و نه از کسی حمایت کنم چرا که با این کار هم به خودم و هم به اون شخص خیانتِ بزرگی کردم…
استاد…استاد…استاد..
یادِ تیکه ای دیگه از فایلِ امروز افتادم…
اینجا چه خبره…مثال هایی آوردین که مو به تنم سیخ شد…
هر تیکه از فایل رو ک میشنیدم فیلم رو نگه میداشتم و چند دقیقه توو هَنگ بودم.
باخودم میگفتم خدااای من.این بَشَر((استاد عباسمنش)) انگار باشخصِ خودِ منه…اینهارو از کجا میدونه آخه…شما تا بحال منو ندیدی …نسبتِ فامیلی هم نداریم که بگم از قبل هماهنگ شده س …
انگار توو فایل داری میگی آرزو با تو هستم آره خودِ تو…
من دقیقا این اشتباه رو پارسال مرتکب شدم
از کسی چکِ امانی گرفتم و برای خوشحال کردنِ دلِ مامانم دو قلم جنس خریدیم((یادِ حرفتون امروز افتادم که هدف وسیله رو توجیه نمیکنه)) یه یخچال و یه تلویزیون ک واجب بود و من از کار بیکارشدم بعد از یه مدت و قسط ها عقب افتاد و موعدِ چک رسید…
استرس و نگرانی….و من رفتم پَسشون دادم تا بتونم چک رو آزاد کنم و اینجا لطفی که خداوند شاملِ حالِ ما کرد این بود که صاحبِ وسایل،ضرر کردش رو ازمون کم نکرد و جنسارو همون قیمت ک بهمون فروخته بود ازمون پَس گرفت…
و من از اون روز قول دادم به خودم که تا پولِ نقد نداشتم دیگه ههههیچوقت قسطی و با چک و اینجور چیزا خریدی انجام ندم….هههههیچوقت….برای هههیچ نیّتی….
و اولین نتیجه ی خوبی ک این پَس دادن برامون داشت یه حسِ آرامش بود…و کم کم ایده ها دیده شد.خداشاهده…
دوستاااااان🗣🗣🗣🗣🗣
حرفهای استاد طلااااست.هههرچی میگذره ایمانم به قوانین و حرفهای نااابِ استاد بیشتر میشه.
اگر قصدِ خریدِ قسطی و چِکی دارین نکنین این کارو…نَگین حالا واسه آرزو اینجوری شده من ک درگیر نمیشم واسه من ک نمیشه…
…نکنین…
استاد توی اتاقم دراز کشیده بودم و چندلحظه چشمام رو بستم و خداشاهده شمارو درنظرم دیدم که دیدم شما اومدی و دستم رو گرفتی و من رو از زمینِ نادانی و نا آگاهی بلند کردی …
و حسم گفت این رو اینجا بنویسم…
شما دستِ قدرتمندِ خداوند هستی برای من.
یادِ حرفاتون آرومم میکنه که میگین از خودمون انتظارِ بیجا نداشته باشیم و آراااام آراااام مسیر طی میشه.
و تغییر صورت میگیره.
برام عجیب بود که دوستمون توو فایلی از مصاحبه.گفتن چیزِ جدید بگین همش تکرار میکنین…
من نمیفهمم این حرف رو…
یک روز صدای شمارو نشنوم ..
این آگاهی هارو مرور نکنم…
پرِدایستون رو نبینم….
نمیشه استاد…
گفتین روزمرگی برای انسان نیست و تکرار برای انسان نیست…گفتین وابستگی بَده و ما گفتیم چَشم…نه چَچمِ سَرسَری که چشم بسته قبول کنیم نتیجه ی وابستگی هامونو دیدیم که میگیم چشم…اما درموردِ فایلهای شما فرق میکنه و من نمیگم چَشم…درموردِ فایلهای شما من میخوام دچارِ روزمرگی بشم هههر روزم رو توو بهشتِ سایت بگذرونم.میخوام وابستگیم ههههرروز به فایلهای شما بیشتر و بشتر بشه..
واقعا وحیِ مُنزله…
چرا ک فایلهای شما هههرکدومش یه دونه ی تسبیحه ک نباشه نننمیشه….
مثلِ حلقه های زنجیره که هههر کدومش مهمّه و نمیشه تفکیکشون کرد…
اینها به هم پیوسته س…
تکامل به دنبالِ نیازِ بَشر میاد…
انگار چیزهایی ک توی زندگیمونمیبینیم تکامل یافتهی ورژنِ قبلیه…
نُسخه ی جدیده نسخه ی قبلیه…
همینجور خودِ من!
الان این آرزو رو با این ورژن میبینم و چندوقتِ دیگه آرزویی با نسخه ی بهتر…بارعابتِ تکامل…
تکامل توو استقامتِ منه…توو کم نیاوردن هام….توی قدم های ثابتم…توی بی تفاوتی هام به نجواهای شیطانیِ ذهنم…ک موقعِ پیداشدنِ یک اشتباه با گوش دادن به فایلها و ربط دادنش ب خودم،سسسرییییع میخواد منو بکوبه….خووووردم کنه...
و سسسخته ک خودتو کنترل کنی و سسسخته ک پا ب پاش ندی و خودت رو نکوبی و حالت رو خوب نگه داری…
استااد فففقط خودت میفهمی ک ماشاگردات چی میگیم وقتی میگیم سسخته
مَردِ عمل میخواد ک حالت رو خوب نگه داری…در شرایطی ک هههیچ اثری از موفقیت نیست…
وقتی باهههربار گوش دادن به یک فایل درونت بیشتر شکافته میشه و تو رو ممممییییبزه اون دور دورهای ذهنت ک چه هاااا ک نکردی و موشکافانه تر خودت رو بشکلفی و از نو ببافی…
از نو طرح بزنی روی قالیِ وجودت ک خوش نقش و نگارتر بشی…
البته ک این خخخیلی خوبه خخخیلی خوب چون دیگه اشتباهاتت رو تکرار نمیکنی و اینجوری مسیرِ تکاملت سریعتر طی میشه…
آااااه
نعنیِ این آه هایی ک میکشی رو استادتوو حرفات،
با تک تکِ سلول های بدنم احساس میکنم…که از کجا بلند میشه…از کجا میاد…
آاارزوی جدید سلام…
آرزوی بهتر از دیروز سسلااااامممممم…😊😊😎😎
اصلا دوست دارم.
ممن ایییین تکرااااااار رو در گوش دادن به فایلهات دوووست داااااااارم استاااااااد.
تنهاااااا لذت بخش ترین تکراااااارِ زندگیم…تکرارِ مکرراتِ شماست استاد…
من تشنه ی این تکرارم و سیراب نمیشم هههرگز….
خداااایااششششکرررررت….
سلام آرزوی نازنینم 🌼
باز هم عالی بود 👍👏
کیف کردم .
حظ بردم از خوندن کامنت ت .
برام مثل شنیدن یه داستان شیرین بود .
تحسین ت می کنم قلم رسا و ساده و شیوا ت رو و تحسین می کنم تعهد ت به برجا گذاشتن ردپاها 👏👌
تو عالی ای دختر 👌😀
آفرین.
…
چقدر خوب تمثیل می کنی .
…
قوانینِ جهان،یک مراقبِ هوشمند و حواس جمع داره که سرِ امتحان هههههیچکس حتی قهاااارترین متقلب هم ننننمیتونه تقلّب کنه سرِ کلاسش و یا بخواد استادِ کلاسِ جهان رو که خدایی قدرتمنده و همه چیزش روی حساب کتابه رو دُر زد…
…
راهِ موفقیت،از مسیرِ تکامل و احساسِ خوب میگذره.
عجییییب این دو تا قانون به هم گره خورده. من ممکنه توی راه برای رشد با تضادهایی برخورد کنم که خوشایندم نیست و این بخاطرِ روندِ تکامل هست و قطعا باید اینجا حالم رو خوب نگه دارم…
…
تکامل بااااایَدیه…
…
هماهنگیِ موضوعِ تمرینِ روزِ ششمِ فایلِ سفرنامه با در شش روز آفریده شدنِ جهان من رو دیییواااانه کرد.
…
بحثِ حمایت رو دوباره پیش کشیدین که باز برگشتیم به فایلِ عزتِ نفس و اعتمادِ بنفس…
…
و در پایان تجربه ی شخصی ت از زبان خودت قابل تحسین بود .
شجاعت ت
حس خوب داشتن ت
گفتگوی دوستانه و صمیمی ت با استاد
همه ش تحسین داره 👏👏
…
من هم مثل تو عاشق شنیدن تکرار مکررات استاد هستم .
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست❤️
سلاام نرگسِ خوش قلب و مممهربووونم.
وااای مممممرسی ازت دخترِ قشنگ.
خخخهیلی خوشحالم که پیامم رو میخونی
پیامم رو میگیری.
پیامم رو درک میکنی.
خداروشکر که خوشتون اومد.
واقعیت هایی ک به ذهنم میرسه و میارمشون توو دلِ کاغذ و بعد توو دفترِ تکالیفی ک برای تمریناتِ این سفرنامه توو سایت فضاش درست شده وارد میکنم.
خداروشکر عزیزِ دلم.کلی ذوق کردم🤗🤗🤗🤗🤗🤗😍😍😍😍😍😍 دیدم بازهم برام کامنت گزاشتی.
میبوسمت نازنینم.😘😘😘
در پناهِ خدای عاااشششق شااااد و سرمست باشی.
بنام رب العالمین
سلام خدمت استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز و دوستداشتنی و همینطور دوستان گلم
واقعا نوشتن برای منی ک خیلی آدم کمالگرایی هستم سخته و منتظر میمونم تا ی نتیجه خفن و تو چشم داشته باشم بعد بیام بنویسم..
تازه اونم سعی میکنم از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنم و اگه استفاده نکردم لااقل خیلی فرهیخته و فیلسوفانه بنویسم تا چند نفر بگن عجب حرفی و سخنی واااوووووو…
دست آخر هم چند بار میخونم و پاک میکنم تا ی وقت کلمات و جمله بندی بد نباشه… بقیه چ فکری میکنن
خوب طبیعتا این همون مشکل کمبود عزت نفسه و همه هم اینو میدونیم
ولی خوب قراره از ی جایی ب بعد آدم خودشو تغییر بده، اونم با این حجم از آگاهی ناب و دوستان بی نظیر دیگه نامردیه در حق خودمون
داشتم فک میکردم ک چی بنویسم ک خفن باشه دیدم تو کامنتها، عزیزی از سپاسگزاری روزش نوشته، یکی دیگه از ایمان بخدا نوشته، یکی از ترمزاش نوشته و واقعا لذت بردم
خدایا شکرت بخاطر وجودتون
راستش منم فقط میخوام ردپا بزارم…. همین
خدایا شکرت ک امروز چندین و چند بار در بهترین زمان و مکان ممکن بودم
خدایا شکرت ک خانوادهای دارم، خانوادهای سالم دارم، خانوادهای شاد دارم، اونارو در کنارم میبینم، صداشون رو میشنوم و از بودنشون لذت میبرم
خدایا شکرت ک امروز ب دلیلی فهمیدم چقدر سلامتی موهبت بزرگیه و من دارمش و منم بخاطر الگویی مثل استاد تقریبا 5 سالی میشه نه قرص خوردم و نه شربت و نه دکتری منو ویزیت کرده
خدایا شکرت ک این سایت هست و میتونیم خیلی راحت و ساده صحبتهاتو از زبان و متن استاد عزیزم و مریم جان و حتی دوستان دوستداشتنی ام دریافت کنم
خدایا شکرت بخاطر گوشی دستم ک اگه نبود سایتی هم برام نبود
خدایا شکرت بخاطر اینترنت و دسترسی راحت و سریع ب این حجم از آگاهی ناب
خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عباسمنش، استاد مریم شایسته و دوستان عباسمنشی
خدایا شکرت بخاطر آسمون زیبا و ابرهای فوقالعادهای ک امروز نصیبم کردی دیدمشون و لذت بردم، چون تو میدونی من عاشق آسمون، ابر، ماه و هر قطعهای از این فضا هستم
خدایا شکرت بخاطر این هوای بینظیر بعد از بارندگی و برف
خدایا شکرت ک وقتی میام تو سایت، مینویسم، میخونم و میبینم ی احساس باحالی بهم دست میده ک میگه خوبه و رشدمو قشنگ لمس میکنم
خدایا شکرت ک جهانی ایستا نداریم و کاملا پویاست ک میتونیم زندگیمون رو اونطور ک میخوام رقم بزنیم
خدایا شکرت ک از روحت در وجودمون قرار دادی تا بتونیم مثل خودت خلق کنیم هر آنچه را ک میخوایم
خدایا شکرت ک بالاترین نعمت زندگیم رو بهم عطا کردی و اون گفتگو با خودته و تو هم بی دریغ و منت شنوایی و سریع الجواب
خدایا شکرت…..
خدایا تو زنده بودن، سالم بودن و داشتن نعمت های بی انتها رو ب من تضمین نداده بودی ولی همه اینها رو من الان تو زندگیم دارم و اعتبار همه اینها فقط ب خودت میرسه و من فقط از داشتنش لذت میبرم و من از خودم هیچی ندارم
ی نکته دوست دارم ب خودم بگم ک: محمدرضای عزیز اگه فکری میاد ب سرت ک حالا بزار ی ساعت دیگه انجام میدی، حالا الان برو ی فیلم ببین، حالا برو قبل خواب ک تایم استراحته چهارتا کلیپ ببین و برو تو سوشال مدیا، حالا…… اینا خلاف جهت مسیر خداونده و اگه بری سمتش بی ایمانیتو ثابت کردی و این بی ایمانی میتونه ب خدا، قانونش و هرچیزی باشه ولی مهم اینه ک تو مسیر غیر خدا رو انتخاب کردی و این اهمال کاری نیست، این تنبلی نیست، این بی ایمانی نسبت ب خداوندیه ک ب تو همه چی داده
خدایا هدایتمون کن تا ایمانمون رو با حرکت کردن نشون بدیم
عاشقتونم
سلام عزیز دل،استاد عشق
درود بر خانم شایسته مهربان
وهمسفرانم.
اول اینکه از خانم شایسته الگو برداری کردم و کارهایی رو در خونه خودمم انجام میدم که قبلاً منتظر بودم یکی بیاد و خواهش کنم انجامش بده.همین امشب از پنجره کانال کولر باد خیلی سردی نیومد.کاشان چند شبه سوز داره،هی امروز و فردا میکردم.تا اینکه نیم ساعت قبل یکدفعه مشغول شدم و خیلی راحت دریچه ها رو پوشوندم.چقدر یاد مریم بانو کردم.با خودم حرف زدم،خودم رو تشویق کردم ولی اعتماد به نفس گرفتم.
دلم هوای صدای استاد رو کرد اومدم سایت و فایل اول این هدیه آسمانی رو گوش کردم.
نمیدونم چطور از خدا بابت هدایتم به این مسیر و اشناییم با این مرد بزرگ سپاسگزاری کنم.
در این فایل نکات زیادی هست از جمله:
تکرار و تکرار گوش کردن فایلها
نام امید نشدن و استمرار در حرکت
ایمان به حرفهای استاد
مهربانی این دو انسان شریف که اینطور عمرشون رو برای کمک به هدایت ،هداییت جویان گذاشتن که خودش درس بزرگ عشق و مهربانی هست
چقدر دلیل استاد برای کامنت گذاشتن منطقی و قابل قبوله که ذهن رو در جا ساکت میکنه و میایی و ناخودآگاه شروع میکنی به نوشتن.الهی که مفید به فایده باشه.
در آخر اینکه از امشب این قدم رو برداشتم و به امید خدا هرشب یکی از این فایل ها رو گوش میکنم.از خدا میخوام همه مون رو به این سمت هدایت کنه تا از این روزی آسمانی بهرمند بشیم.
در پناه حق باشید.
درود بر استاد گرامی
من در حال حاضر مدت زمان کوتاهی هست که وارد مجموعه ی صمیمی شما شدم و این اولین کامنتی هست که دارم میزارم
حدودا 10 سالی هست شروع کردم با اشخاص و کتابهای مختلف که مسیری رو انتخاب کنم که درش آرامش واقعی باشه و خدایی رو پیدا کنم که دنبالش هستم
بعد از اینکه از یکی از دوستانم خواستم به من کمک کنه در این مسیر ایشون من رو با شما آشنا کردن و به من کمک کردن تا بتونم از سایت استفاده کنم الان که دارم این کامنت رو مینویسم به قولی وسط ی طوفانم ،، و با کمک داداش هم مسیرم بعد از فرستادن چند فایل و گوش کردن به اونا و تمرین کردنشون مثل حزن در قرآن یا توحیدو ظلم به خود کم کم متوجه شدم که دارم چه آسیبی به خودم میزنم ایشون گام به گام رو به من یاد دادن و من شروع کردم به گوش کردن به فایل اول و روز اول و اولین کامنتی که دارم میزارم
و در این ماجرای پیش اومده برای من روز اول فصل اول که راجع به احساس گناه و نوشته های راجع به عزت نفسش رو خوندم و گوش کردم دارم مدام با خودم نجوا میکنم که دختر اولین کاری که وظیفه ی من هست مراقبت از خودم هست و اینکه تفکرهای بد بازی با ذهن من رو شروع نکنن
وقتی میبینم شما موقع صحبت کردن راجع به فکر کردن به چیزای بد و جذب اتفاقای بد حتی صورت شما رو تحت تاثیر میگزاره و چهرتون رو در هم میکنه متوجه عمق مطلبم میشم
و با دور کردن اون افکار که بعد از گوش کردن به فایل دارم انجام میدم و هر بار سرعتش رو دارم بالا میبرم و زمان موندن فکر در سرم رو کوتاه تر میکنم تسلطم بر فکرم بهتر شده و در نتیجه حال جسم و روحم بهتر
من با تمام وجودم فهمیدم در این طوفان ،مسیرم اشتباه بوده و تصمیم گرفتم مسیر رو درست کنم و از دیشب شروع کردم به اجرا و الان که دارم مینویسم از امروزم و تمرینهایی که انجام دادم و واقعیتهایی که از این فایل برداشت کردم و اجرا کردم حال متفاوتی دارم
من دارم با امید به خدا چیزی که نیاز لحظه به لحظم هست و باور قلبم حضور اون در کنارمه ،، در این مسیر باورهای خودم رو درست میکنم
از خدایی ممنونم که همیشه کنارم بوده و چون ازش خواستم بی دریغ حمایت و هدایتم کرده
سپاس از پروردگارم
سپاس از شما استاد گرامی
و سپاس از داداش مهدی که حمایت گرم و صمیمیش من رو با استاد و دنیای جدیدم آشنا کرد
بسیار خوشحالم که به جمع گرم و صمیمیتون پیوستم
به نام خدای مهربانی ها
آنچه درک کردم از این جلسه این هست که اگر صد بار فایل ها رو در فواصل زمانی مختلف گوش داده باشم وقتی دوباره گوش میدم به دلیل اینکه ظرفم بزرگتر شده بیشتر درک میکنم و جملاتی رو میشنوم که قبلا نشنیدم. پس باید روزی حداقل 2 الی 3 ساعت برای ذهنم و هماهنگی با روحم وقت بگذارم و فایلها رو ببینم.
دوم اینکه یک نکته، درک، تصمیم و ایدهای که بعد از شنیدن این فایلها بهم داده میشه رو به صورت کامنت بنویسم و از خودم رد پا بگذارم و در طول روز تلاشم رو بکنم به اون مورد عمل کنم.
سوم اینکه تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورها و فرکانسهای خودمون هست بنابراین میتونیم با کار کردن روی افکارمون و باورهامون زندگیمون رو متحول کنیم و اینطوری نباشه که فقط بدوییم.. کسی با صرفا دویدن به جایی نرسیده بلکه با ایجاد باورهای درست و حرکت کردن در مسیر اون باورها به انچه میخواسته رسیده. ارهای که داریم رو تیز کنیم و تقلا نکنیم.
چهارم اینکه وقتی در مورد چیزهای مثبت صحبت میکنم و مینویسیم و زیبایی ها نعمت ها و ثروت ها رو گسترش میدیم و وقتی که با ایمان و توکلمون رو به جهان پخش میکنیم از طریق رد پا گذاشتن این باعث میشه که تاثیر مثبتی توی زندگی دیگران گذاشته بشه و از همون دستی که دادی از همون دست هم دریافت میکنی و انرژی حرکت میکنه. پس در مورد مثبت ها صحبت کنیم تا مثبت ها رو در زندگی خودمون دریافت کنیم.
نکته پنجم هم این هست که کامنتها رو مطالعه کنیم و بخونیم. استاد میگه من دوست دارم کامنتها بی انتها باشن و همینطوری بخونمشون اما من واقعا برام سخت هست که تمام کامنتهای یک جلسه رو بخونم و این عادت در من شکل نگرفته. من فقط کامنت های افرادی که دنبالشون میکنم رو میخونم و در ایمیلم میاد، ولی کامنتهای صفحات سایت رو نمیخونم و تصمیم گرفتم کامنتها رو بخونم اینکه میتونم چند صفحه بخونم یا کامل بخونم رو نمیدونم اما تلاشم رو میکنم تا جایی که ممکن هست برام مطالعه کنم و حتی بهشون پاسخ بدم درصورتی که در توانم هست.
عاشقتونم و از استاد گرامی و مریم خانم شایسته سپاسگزاری میکنم بابت آماده کردن این آگاهیهای فوق العاده برای ما. امیدوارم خداوند تاثیرگذاری و نتایج بی انتهایی به زندگیتون جاری کنه و آگاهیهای عالی تر بهتون بده.
به امید خداوند میرم سراغ خواندن کامنت و سپس دیدن اولین فایل روزشمار تحول زندگی من
عاشقتونم.
سلام دوستان و خانواده خوبم و استاد عزیزم
فک میکنم همون کمال گرا هستیم
من خیلی وقت بود میخواستم بشینم و نتایج م رو بنویسم اما همش با خودم میگفت بزا. فلان نتیجه هم حاصل بشه
بزار تکلیف فلان قرار داد هم مشخص بشه
بعد میام مفصل مینویسم
اما با حرفها استاد فهمیدم اول به خاطر خودم و گذاشتن رد پا
دوم _بخاطر پخش انرژی مثبت که خودم هم بسیار از نتیجه گرفتن دوستانی که نتایج رو مینویسن میگیرم بهتر من هم دست به تایپ شم
یه ساله به صورت جدی با سایت همراه هستم
اولین _نتیجم به دست اوردن کار خوب در مکان عالی با درامد خوب که از روز اول که شروع کردم و از روزی که تعهد دادم درام سه برابر بشه خیلی خیلی درام عالی شده
(از این که تا ظهر میخوابیدم بعدش از خودم واقعا حالم بد میشد همش میگفتم وای حالا بچه دار شدم دیگه خونه نشین شدم دیگه سنم بالا رفت استخدام هم که نشدم دیگه اصلا ادامه تحصیل برا چی ..واقعا افسردگی گرفته بودم ?اون موقع با سایت اشنا نبودم ولی واقعا اون شرایط رو دوست نداشتم باورم نمی شد تو اقوام همه درامدی برای خودشون داشتن
احساس میکردم عقب موندم و در جامیزدم.واقعا تو جمع های خانوادگی احساس میکردم حرفی برای گفتن ندارم تا این که شرایطی جور شد که جایی کار برام جور شد اونم یک ساله
خلاصه بلافاصله خودم رو اونجا میدیدم که (اونجا مشغول کارم چادر میپوشم
و.. خیلی تخیل میکردم )..اگه اون موقع با استاد اشنا بودم کارم راحت تر جور میشد ..خلاصه کمی دیر تر ولی جور شد و ….من همچنان اونجا پا برجا هستم
دومین نتیجه ; تو محیطی که کار میکنم از نظر علمی سطح همه بالاست خیلی دوست دستم ادامه تحصیل بدم و با ادا مهایی که خودم قبول دارم و بنظرم ادم حسابی ان رفت و امد داست باشن چون کنکور نداده بودم نمیدونستم امسال ادامه تحصیل بدم چن سال پیش شرکت کرده و قبول شده بودم و به واسطه یه اشنا “دستان خدا”فهمیدم میشه بر واسه ثبت نام و الان هم امتحان ترم هم تموم شد ?و همه کارای ثبت نام و پرداخت شهریه خیلی راحت طی ۳ ساعت کمتر انجام شد
بعد شرایطی جور شد که توی یه کارگاه مرتبط با رشته م تو یه شهر دیگه شرکت کردم و مدرس ش یه دکتر هستش که امریکا درس خونده و فوق العاده مسلط به کارشون هستن و همه دوستان کلاس که ۸ نفر هستن از نظر موقعیت اجتماعی تو شهرون برای خودشون کسی هستن و فقط من از یه شهر دیگه و دانشجو هستم ..و احساسم عالیه که از همه کلاس کم سن تر هستم و همکلاسی هام همه برا خودشون (مرکز تخصصی دارن و ادم های موفقی هستن ..) احساسم اونجا عالیه .
سوم_ احساس میکنم با کار روی باورها به نسبت روز اول خیلی از لحاظ فرکانسی به مدار بالا رفتم چون به قول استاد دیگه از اتفاق افتادن اتفاقاتی که میخوام سورپرایز نمیشم
سر یکی از امتحانات واقعا خیلی مشکل داشتم و به هر دری زدم که بشه با یه نفر کار کنم دقیقا زنگ هام رو شمردم به ۹ نفر از بچه های خوابگاه بگیر تا دوستان و پسر خاله و …
و در نهایت ناامیدی و توکل بخدا خودم شروع کردم به خوندن درسی که هیچی ازش سردر نمی اوردم و رفتم سر جلسه .امتحان فوق العاده سخت ..خلاصه تمام مدت که نتایج نیومده بود شنیده بودم که استاد میتونستن استادان رو مسخ کنن? گفتم قانون قانون ه اگه استاد تونست منم میتونم
استادم رو تصور میکردم به نکات مثبت ش توجه میکردم به خدای اون سلام میکردم و تمرینهای که تو کتاب اسکاورشین گفتن رو انجام میدادم خلاصه با کمال تعجب با نمره خیلی خوب قبول شدم که افتاده هم فراون داشتیم
(جالبه همسرم میگفت تو که قانون رو میدونی و تا حدود زیادی مسلطی فقط تمرکز کن و همین حرفش انگار درسهای فراموش شده رو یادم میاورد.)
چهارم _ماشینی که میخواستیم رو با نوشتن و شکر گزاری با قیمت خیلی مناسب خریدیم دقیقا همون مدل همون قیمت و بعدش قیمتها تغیر کرد و به موقع خریدیم .
پنجم _همین چن وقت امتحانااسترس اینو داشتم که نکنه دیر برسم ?…همسرم به واسطه کارش نمیتونست منو برسونه با یه خانمی اشنا شدم و کلی دوست شدیم و تمام مدت امتحانا همسرش ما رو میرسوندن و تازه خودم هم متوجه نبودم که خواستم یه ماه پیش چی بوده بعد دفتر چم رو که نگاه کردم تو خواسته های ماهانم نوشته بودم ?
کلی نتایج دیگه هم هست که باز هم مینویسم ممنون از استاد عزیزم ..و دوستان گلم .
ممنون که نتایجت رو نوشتی. من وقتی نتایج بچه ها رو میخونم بیشتر حس میکنم که رسیدن به اهداف راحته و دست یافتنی.
سلام اقای علیپور
منم همین احساس رو دارم و از نتایج دوستان برای خودم کانال ساختم و هر بار میخونم انرژیم چن برابر میشه
موفق باشید
با سلام
هفتمین برگ سفرنامه
یک ایده برای اهرم رنج ولذت به عنوان تغذیه روح وذهن با غذای سالم
دوستان ساده ترین وروشن ترین ایده، به نظر بنده این است که همیشه ودرهمه حال بادیدن، باشنیدن ، باحرف زدن، با توجه کردن، با فکر کردن، با به یادآوردن، با تجسم کردن هرچیز، هراتفاق وهرموضوعی، در لحظه از خود بپرسیم که حسم خوب میکنه یا نه؟! اگه جواب بله بود پس ادامه بدیم اگه جواب نه بودهمونجا متوقف کنیم اون عمل رو،وبا کمی درنگ وتامل، ببینیم که چه عملی را باید جایگزین آن عملی کنیم که داشت حسمان را بد میکرد؟
در واقع با انجام چه عملی ودر چه موضوعی، احساسمان خوب میشودومشغول انجام آن شویم وطبق قانون احساس خوب مساوی هست با اتفاقات خوب.
دوستای گلم، من اگه به یک رستوران فوقالعاده برم که همه چیزش عالی باشه وبا دیدن مثلا سرآشپز، حسم بد بشه، لب به غذای اونجا نمیزنم، یعنی حتی درمورد تغذیه ی بدن وجسم هم، باز با احساسمون تصمیم میگیریم که اون غذارو وارد جسم کنیم یا خیر؟
یا اگر در یک مکان عالی، مشغول خوردن غذای به ظاهر بهداشتی وخوشمزه باشم وهمون حین از مهماندار اونجا عمل غیر بهداشتی ببینم که به بهداشتی بودن غذام، شک کنم وحسم به اون غذا بد بشه، دیگه به خوردن ادامه نمیدم وترجیح میدم جای دیگری از خجالت شکم دربیام????????
دقیقا به قول استاد عزیز، باید همون وسواسی روکه نسبت به غذای جسم داریم که نتیجش سیری و احساس قوت ونیروی جسمی هست واونجاهم از احساسات برای تصمیم گیری درمورد غذای مناسب یا نامناسب کمک میگیریم، باید نسبت به غذای ذهن وروح هم وسواس به خرج بدیم تا نتیجش ارسال فرکانس مناسب به جهان هستی باشه ودریافت اتفاقات مناسب وهم سنگ با اون فرکانسها، وبازهم اینجا با کمک قدرت احساس هست که متوجه میشیم اون غذا برای روح وذهنمون مناسب هست یا نه؟
استادجان وخانم شایسته جان وهمه ی دوستای هم فرکانسی عاشقتونم???