روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 158

سلام به استاد و مریم شایسته ی عزیز

و تمام دوستانی که کامنت می‌زارن و از نتایجشون میگن خوندن کامنتا و نتایجی که بدست آوردین خیلی بهم انگیزه میده واقعا ازتون سپاسگزارم

تقریبا یکو نیم ساله که با استاد آشنا شدم و این اولین نظریه که می‌خوام بزارم واقعا نمی‌دونم چی بنویسم و چی بگم یا اصلا نمی‌دونستم چرا باید نظر بزارم چه فایده ای داره

راستشو بخواین خجالت میکشیدم نظر بزارم. و یه خورده هم میترسم ،ترس از قضاوت و اینکه شاید یه چیزی میخواستم بنویسم که مورد تایید بقیه قرار بگیره

توی این یکو نیم سال به صورت تفریحی وارد سایت میشدم کامنتا رو میخوندمو گاهی وقتا هم فایل های استادو گوش میدادم فقط اطلاعات جمع میکردم ولی هیچ وقت به صورت جدی شروع به تغییر نکردم با این که گاهی وقتا تصمیم گرفتم شروع کنم ولی هیچ وقت یا به مرحله ی عمل نرسید یا اول راه رها شد و عضله ی تصمیم گیری هر دفعه ضعیف و ضعیف تر میشد شب برای شروع شور و شوق داشتم صبح دیگه اثری از اون شور و شوق نبود بارها و بارها به خودم قول عمل میدادم اما…به سرانجام نمی‌رسید و اینطوری میشد که نسبت به خودم بی اعتماد تر میشدم

و اینکه همون اول میخواستم به یه نتیجه بزرگ برسم

ولی بعد یه مدت به خودم میگفتم چرا آخه باید خیلی پولدار باشی همین که جلو کسی دستت دراز نباشه خوبه که یا چرا باید فلان مدل وسیله رو داشته باشم و کلی چرا های دیگه که در جوابش میگفتم همین خوبه حالا چه فرقی می‌کنه

ولی دیروز اتفاقی به یکی از کامنت های مارکوی عزیز هدایت شدم کامنتشون واقعا زیبا بود ولی قسمتی از کامنتشون دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم

(اما میدونی من همه ی این ها را واسه یک چیز میخوام. میتونم قسم بخورم.

واسه اینکه با تجربه کردن هر کدوم از این ها انقدر ظرفم بزرگتر بشه که بتونم بیشـــتر خودش را درک کنم حس کنم بو کنم بچشم لمس کنم به زبان بیارم فکر کنم، قلبم را با عشقشِ پُرتر کنم

و وقتی که این تجربه ها را داشتم بازم بیشتر و بیشتر کنم … تا روزی که اجل معینم فرا میرسه و حالا آماده تر از همیشه و مشتاق تر از همیشه بعد از یک زندگی سعادتمند در دنیا، زندگی در بهشتِ دنیوی که یک روزی با خواسته ی من شروع شد و هدایت و لطف های همیشگی او همراه بود با درس ها و تجربه ها و موفقیت های بسیار .. حالا آماده ام که برم به دنیایی دیگه تا اونجا ادامه ی ماجراجویی هام را در کنار عشقم داشته باشم )

ممنون مارکو🌷🌷

امروز ۱۳۹۹/۸/۴ شروع روز شمار تحول زندگیه من

منم دوست دارم مثل شما خدا رو درک کنم خدایی که استاد توی حرفاشون مریم جان توی نوشته هاشون و اعضای سایت توی کامنتاشون ازش یاد میکنن چقدر این خدا دوستتت داشتنیه چقدر حضورش باعث ارامشو قدرت میشه 😍واست همه چی میشه به شرط ایمان خدایا همیشه در آخرین لحظات نام زیبایت را صدا زدم،تو آخرین اولویت من بودی ولی امروز اولین خواسته ی منی خدایا منو ببخش اگر مشرک بودم و از غیر تو طلب کردم

چقدر دوست دارم حضور خداوندو توی تک تک لحظات زندگیم احساس کنم همه جا خدا رو ببینم و ایمان بیارم به وجود خدا بهترین دوستم خدا بشه و خدارو قدرت مطلق بدونم و تسلیم خدا باشم یه ایمان ابراهیم گونه ولی نیاز به یه جهاد اکبر داره

اینم اولین رد پای من

پیامی به خودم

عزیزکم نمی‌دونم چند وقت از گذاشتن این کامنت میگذره و دوباره بعد چه مدت داری این کامنتو می‌خونی مطمعنم اگه این راهو ادامه داده باشی اتفاقات فوق العاده خوبی واست افتاده ببین فقط به این راه ایمان داشته باش و ادامه بده

یادت نره اشرف مخلوقات خدایی خدا قدرت خلق زندگیتو تمام و کمال به خودت داده پس اون جوری که دوست داری زندگی کن با کنترل افکار و کانون توجهت و ساخت باور های جدید

به قول استاد(هیچ رؤیایی متولد نمی شود مگر آنکه قابلیت و توان تحقق آن رؤیا، قبل از آن در ما به وجود

آمده باشد!!! این یک قانون است)

احساس خوب=اتفاقات خوب،احساس بد=اتفاقات بد

فقط یادت باشه تضادهای زندگی به وجود میان تا راه درستو انتخاب کنی تا متوجه بشی تو زندگی چی میخوای و زمانی که به اصل خودت نزدیک و نزدیک تر بشی تضادها کم کم کمرنگ تر میشن فقط به خدا ایمان داشته باش که خدا واست همه چی میشه

عزیزکم احساس حضور خدا گوارای وجودت

دوست دارم

(امروز ۱۳۹۹/۱۰/۱۴

چند روزه به خودم قول دادم امروز حتما شروع کنم

که البته از این قولا زیاد به خودم دادم و به سرانجام نرسیده

ولی امروز این کارو انجام میدم و حتما شروع میکنم با گذاشتن همین کامنت

کامنت گذاشتن توی هر قسمت باعث میشه متعهد تر بشم و مصمم تر بشم برای ادامه ی این مسیر

شاید اول راه آهسته آهسته شروع به حرکت کنم ولی دیگه رهاش نمیکنم بزار ببینم تهش چی میشه

تقریبا دو ماه پیش این کامنت نوشته شده بود😂تا توی سایت قرار بگیره که البته یه کامنت دیگه هم گذاشتم و این دومین کامنت من شد😂👌

بارها و بارها از این تصمیمات گرفتم منتظر فردا بودم فردا فردا فردا ولییییی‌‌….

هیچ وقت این فردا نیومد و هیچ وقتم نمیاد اصلا فردایی وجود نداره فقط همین لحظه وجود داره

همین الان که دارم این کامنتو می‌نویسم یه صدایی توی ذهنم میگه از فردا شروع کن به دیدن و گوش کردن فایل های استاد

هنوز دست بردار نیست😐😐

ولی نه بسه دیگه در مورد کدوم فردا صحبت می‌کنی وعده کدوم فردارو میدی

برای من این فردا نیومد شماهم منتظرش نباشین

شروع کنید

منم از همین لحظه به خودم و خدای خودم قول میدم تا شروع کنم

تمام سعی خودمو میکنم اسیر نجواهای ذهنم نشم

مطمعنم خدا هدایتم می‌کنه همون جوری که قبل از این هدایت کرده😊خدا لحظه به لحظه باما صحبت میکنه خیرو شرمونو بهمون الهام میکنه….

اگه صداشو نمی‌شنویم مشکل از خودمونه خودمون سد شدیم بین خودمونو خدای خودمون…

وگرنه خدا از ما جدا نیست ما از وجود خداییم و متصل به او…)

حتما میام و از نتایجی که از این مسیر بدست آوردم می‌نویسم 😍💗

خدایا شکرت💗

(سوره اسراء آیه ۱۳

سرنوشت هر انسانی را به گردن خودش انداختیم)

در پناه الله یکتا……