روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جعفر شکراله زاده» در این صفحه: 17
  1. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز هشتم

    سلام به همه همسفران عزیز در سفر چهل روزه به سرزمین اجابت خواسته ها.

    امروز هشتمین روز سفر با فایل انگیزشی استاد آنچنان انگیزه ام را تازه کرد که یک گام بزرگ به سوی اهدافم بر داشتم یک خیز بزرگ که نشان از پرشی به وسعت آرزوهایم دارد .

    من که میدونم با داشتن پر های قدرتمندی مثل خالق یکتا پریدن و پر کشیدن راحت ترین و سهل ترین کار دنیاست .

    همچنان با توجه به نکات مثبت و زیبا اتفاقات خوب و خوشایند از زمین و اسمان شروع به باریدن کرد.

    من رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه پسرم هستم و امروز جلسه رؤسای انجمن اولیاو مربیان و مدیران شهرستان بابلسر بود که دیدم انجمن اولیا و مربیان مدرسه ما یکی از سه انجمن برتر استان شناخته شد و لوح تقدیری هم بما دادند.

    این اتفاقات خوب که هر روز به هر شکل و شمایلی وارد زندگیم می شود حاصل این سفر زیبا و شگفت انگیزه و نشان از صراط المستقیمی که هدایتش رو از رب العالمین می طلبیدم هست .

    خدایا سپاسگزارم که مرا در راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای قرار دادی .

    خدایا سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز هفتم

    سلام به همسفران عزیز هفتمین روز این سفر پر برکت هم به پایان رسید .

    سفری که هر روزش برای خود سفری مجزا بود برتر و بالاتر از هر سفری که تا بحال رفتم.

    امروز چه غذایی خوردیم و به روحمان چه دادیم سعی بر آن بود که ورودیهایمان را کنترل کنیم و به خوبیها، زیباییها و نکات مثبت توجه کنیم که کردیم .

    پس نتیجه چه خواهد بود جز خواسته ها

    در سفر امروز یکی از اهدافم تیک خورد ، اهداف کوچک و نزدیک را یکی یکی درو میکنم همانند همان بزرگی که می گفت : برای برداشتن کوه باید از سنگریزه ها شروع کرد.

    اگر کوچک شروع کنیم نجواها نمیتوانند جولان دهند و کم کم مثل همان قورباغه داخل دیگ کم کم سرخ میشوند و ما هم می بینیم به اهداف بزرگمان رسیده ایم .

    پس برای هر روز یک هدف کوچک در نطر بگیریم و یا هدفهای بزرگمان را به بخش های کوچکتر تقسیم کنیم و پله پله نردبان ترقی را طی کنیم .

    ما همانطور که ظرف وجودیمان را بزرگتر می کنیم به اهداف بزرگتری هم میرسیم.

    تکامل باید طی شود و این یک قانون است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز ششم

    سلام خدمت دوستان و همسفران عزیز امروز ششمین رو از این سفر شگفت انگیز رو سپری کردیم.

    چه روز خوبی و چه احساس شیرینیست که با یاد خدا و سپاسگزاری آغاز شود ، با حرفهای توحیدی استاد پربار گردد و با نکات زیبا و بجای خانم شایسته عزیز انگیزه بخش شود.

    و الان درک میکنم که سعدی علیه الرحمه چه گفت :

    منت خدای را عزوجل ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت ، هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس بر هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب .

    واقعا هم همینطور هست و ما هر چقدر هم سپاسگزاری کنیم ذره ای از این نعمت بی پایان را نتوانیم شکر کرد و اگر نبود فضل خدا ما چه میکردیم با اینهمه ناشکری و کفران ؟

    بهترین زمان برای شروع همین الان ، با همین شرایط و با همین امکاناته . پس از شنیدن این فایل و خواندن متن خانم شایسته عزیز و نظرات برخی از دوستان یه حسی بمن گفت فایل 1-6 دوره کشف قوانین رو گوش بده ، سریع رفتم سراغ اون فایل و یکی از ترمزهای بزرگم رو پیدا کردم و از اونجایی که تعهد غیر قابل مذاکره دادم سریع اقدام کردم و مطمئن هستم مثل استاد خدا هدایتم میکنه که باید چه کنم از جانب من اقدام بود از جانب خدا نشون دادن قدم بعدی.

    خدایا سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کردی پس کمکم کن تا به رسالتم به بهترین نحو عمل کنم همانگونه که بندگان صالح ات عمل کردند.

    خداوندا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    سپاسگزارم بخاطر امروز و درسهایی که آموختم.

    سپاسگزارم بخاطر امروز عمل هایی که در راستای رسالتم کردم

    و

    سپاسگزارم که بواسطه فرکانسهایم و توجه ام بر نکات مثبت روز خوبی خلق کرده ام.

    خدایا شکرت

    خدایا ممنون

    خدایا مرسی

    خدایا متشکرم

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز پنجم

    سلام به همه دوستان و همسفران عزیز ، امروز روز پنجم این سفر شگفت انگیز بود و چه روز خوب و زیبایی ، چه هوای پاک و تمیزی ، چه شهری ، چه مردمان خوب و نازنینی.

    از صبح که شروع کردم به تمرکز روی زیباییها و نکات مثبت شهر رنگ و بوی دیگری بخودش گرفت ، انگار مسافر بودم و برای اولین باره این شهر زیبا رو میدیدم ، چقدر فراوانی ثروت در شهر موج میزد ، چقدر زیبایی ، چقدر مردم شاد و مهربانتر بودند.

    نکته جالبش این بود همیشه جلو ماشین من به طرز معجزه آسایی خالی بود و درلاین مخالف ترافیک . حتی ترافیک هم فهمیده که میخوام به خوبیها توجه کنم برای همین خودش رو کنار کشید .

    خیلی برام جالب بود .

    امروز فقط زیبایی دیدم و فراوانی وقتی بخودم اومدم که ببینم با نجواها چه کنم متوجه شدم اینقدر محو دیدن زیباییها بودم که نجواها خودشون خسته شدن ، خجالت کشیدن و رفتن

    تازه فهمیدم هر چند میدونستم اما الان درک کردم که تنها راه کنترل نجواها شمردن ، دیدن ، خوندن ، گفتن و توجه کردن به نکات مثبته چون نجواها وقت خالی پیدا نمیکنن که جولان بدن

    و

    چقدر آرامش عجیبی داره وقتی تو سرت سکوته

    خدایا سپاسگزارم بخاطر اینهمه آرامش و سکوتی که ارزانی ام داشتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز چهارم

    سلام به همه دوستان و همسفران عزیز

    امروز چهارمین روز از این سفر شگفت انگیز در دل کائنات بود . روزی خوب با حساسی خوب بخاطر توجه و تمرکز بر نکات مثبت.

    چقدر زیبا و زیاد است خبرها و اخبار خوبی که ما به دلیل توجه نکردن به زیباییها از شنیدنشون محروم بودیم .

    امروز هم خبرهای زیبا شنیدم صدای گرم و دوست داشتنی یکی از بچه های سایت رو شنیدم

    فقط زیبایی دیدم و زیبایی شنیدم و زیبایی خوندم و الان هم که دارم از زیبایی مینویسم .

    خدایا شکرت بخاطر اینهمه زیبایی

    امروز خبری شنیدم که اگه بخاطرش هزاران بار سپاسگزاری کنم باز هم کمه و این خبر خوب پاداش زدن به دل همون ترسی بود که در روز دوم سفرم اتفاق افتاد ، شکستن دیوار ترسهای واهی خیالم باعث شد تا به مروارید نتیجه دست پیدا کنم.

    خدایا کاش از همون روز اول شروع میکردم ولی سپاسگزارم که بمن جرات و جسارت غلبه بر ترسهام رو دادی و استادی که بمن آموخت چگونه شیرجه بزنم در دل ترسهام

    خدایا

    بخاطر همه ی این نعمتهایی که بمن عطا کردی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    روز سوم

    سلام به همه دوستان و همسفران عزیز امروز سومین روز این سفر پر برکت بود و من بازهم مثل دو روز گذشته اتفاقات خوب رو جذب کردم .

    خدایا سپاسگزارم که همیشه کنار من هستی و از من حمایت میکنی ، خدایا شکرت که اجازه دادم مدیریت کارهای منو به دست بگیری و به بهترین شکل انجامش دهی .

    امروز ایمان و توکل ابراهیم بمن فهماند که چرا آمریکا کشور ثروتمندی شده است زیرا آنها بتو ایمان دارند و حتی روی پولهایشان هم نوشته اند ما به خدا ایمان داریم همان جمله ای که سر در خانه ی 550 متری عباسمنش هم نوشته شده است . روی در ورودی از داخل نوشته In God We Trust

    این جمله توجهم رو بخودش جلب کرد و چون زبان انگلیسی من خیلی ضعیفه سریع نوشتم و توی گوگل سرج کردم تا بفهمم چیه اونوقت به یه نکته جالب هم رسیدم ، چطور تو این داستان راه فهمیدن اون مطلب رو پیدا کردم پس همیشه تو همه ی کارها هم راه حل پیدا میشه کافیه ما اقدام کنیم.

    آری همین ایمان است که عباسمنش الان در این شرایط زندگی میکند ، همین ایمان است که سلیمان را به چنان شوکت و عظمتی رساند.

    آیا با این خدای مهربان ، وهاب حرف گوش کن نباید یکی شد ؟

    نباید استفاده کرد ؟

    نباید ایمان آورد به ربی که قدرت مطلق دست اوست ؟

    خداوندا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم که رب العالمینی

    امروز هم خبرهای خوش بمن رسید یکی از شاگردام با راهنمایی هایی که بهش کردم و با احساس خوبی که در خودش ایجاد کرد به بزرگترین آرزوش رسید .

    خدایا شکرت که منم میتونم مثل عباسمنش عزیز نشر دهنده ی این دانش و آگاهی و خداپرستی و توحید باشم .

    خیلی خوشحالم و الان درک میکنم که استاد عباسمنش چقدر از نتیجه گرفتن شاگردانش خوشحال میشه ، برای همینه که رگ گردنش میزنه بالا و صورتش سرخ میشه وقتی میگه بابا من تونستم شما هم میتونید.

    الان کاملا اون حال و احساسش رو درک میکنم .

    امروز دوتا از کارهای عقب افتاده ام رو انجام دادم

    یک اتفاق جالب دیگری که افتاد و خیلی برام نشونه بزرگ و پر رنگی بود این بود که هدف و خواسته ای داشتم و اونو نوشتم و سپردمش دست خدا ، بعد اومدم یه سر به اینستاگرامم بزنم به نظر شما با چه صحنه ای مواجه شدم ؟

    وقتی اینستاگرام را باز کردم اولین عکسی که دیدم روش نوشته شده بود

    خداوند میفرماید : درخواست شما در صف انتظار قرار گرفت لطفا شکیبا باشید.

    چه نشونه بزرگ و قشنگی مگه میشد از این بهتر نشونه داد چرا تا حالا دقت نمیکردم و نمی فهمیدم ، خدایا شکرت بخاطر اینهمه نشانه های خوب و واضح و روشن

    در کل تو این سفر کلی اتفاق خوب و خبرهای خوش دریافت کردم و منتظرم تا ببینم فردا چه اتفاقات و خبرهای خوش دیگه ای سر راهمه

    خدایا بخاطر همه این اتفاقات خوب سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    سلام خدمت همه همسفزان عزیز

    قرار بر این بود که هر روز از نتایج این سفر بنویسیم اما من فقط دو روز نوشتم و بعد تا امروز هیچگونه دسترسی به کامپیوترم نداشتم

    با گوشی هم که میومدم تو سایت و مطالب رو میخوندم نمیتونستم وارد پروفایلم بشم چون رمز عبور در حافظه کامپوتر ثبت بود و حفظ نبودم خواستم بیزنم رمز عبور رو فراموش کردم که دیدم رمز جدید رو میفرستن به ایملیم که رمز اونو هم حفظ نیستم

    اما

    بخاطر تعهد غیر قابل مذاکره ای که دادم حتما می بایست مینوشتم پس هر روز رو در صفحه ای در یادداشتهای موبایلم نوشتم و الان که به کامپیوتر و اینترنت دسترسی دارم همه رو اینجا کپی میکنم تا به تعهد و پایبندی ام عمل کرده باشم و رد پایی از خودم برجا بذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    سلام به همه همسفران عزیز

    امروز دومین روز سفرم بود روزی عالی , عالی تر از دیروز صبح را با سپاسگزاری آغاز کردم

    تا همسو و هم فرکانس با منبع هستی بشم .

    حال و احساس خوبی داشتم تا ببینم چه خیری میخواد از جانب رب العالمین بمن برسه

    مشکل من ترس از شروع کاری بود که مدتها در فکر انجامش بودم هر کاری براغی رسیدن به هدفم میکردم جز اصلی ترین کار چند سال بخاطرش سختی کشیدم اما نتونستم به ترسم غلبه کنم صبح که بلند شدم گفتم ببینم برنامه روز دوم سفرم چیه

    خدایا زبانم قاصر از سپاسگزاریت هست

    فایل چهارم اعتماد بنفس چیست محشر بپا کرد و خداوند چقدر سریع العجاب است همراه این فایل که باورهای توحیدی رو دوباره بمن یاد آوری کرد فایل بینظیر استاد که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است هم روی سایت قرار گرفتن.

    خدایا شکرت میدونم که این هم زمانی اتفاقی نیست چون بزرگترین مشکلی که تا بحال منو از رسیدن به خواسته هام باز داشته بود عمل کردن بود که امروز باهاش هم فرکانس شدم

    وقتی این فایل روی سایت قرار گرفت گفتم خدایا میدونم همونطوری که برای موسی زمان رسیدنش به نیل رو با زمان وزش باد هماهنگ کردی این هم زمانی هم دلیلش سوالاتی بود که داشتم و ترمزهایی که می بایست بر میداشتم هست .

    پس باید ایمانم رو نشون بدم و اقدام کنم اما همانطور که میدونید شیطان کارش رو خوب بلده و نجواها شروع شد .

    ولی خدا رو شکر که من خدا دارم ، رب دام ، قادر مطلق دارم ، حامی و پشتیبان دارم

    گفتم خدایا کمکم کن به ترسهام غلبه کنم یه سر به تلگرامم زدم

    خدایاااااااا شکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرت

    من چی می بینم !!!

    اتفاقی که میترسیدم و مردد بود که چطور شروعش کنم عزیزی از من خواست تا کاری براش بکنم

    خودتون میتونید حدس بزنید چه کاری ؟

    همون که ازش فراری بودم

    گفتم خدایا نشونه یعنی از اینم واضح تر مگه میشه ؟ مگه داریم ؟

    تو این چهار سال و اندی کسی حتی یه بارم ازم نخواست ولی الان که سوار بر اسب سفید کائنات شدم ، اغلان که عازم سفر رسیدن به بینهایت شدم ، الان که در آغاز خلق یک شگفتی ام باید از من خوواسته بشه تا پا روی ترسهام بزارم ؟

    الان لحظه موعوده و تو اولین فرصت شیرجه زدم درون ترسهام و با سر خوردم به زمین

    یعنی چی ؟

    ترس کو ؟

    کجا رفت ؟

    فقط همین بود ؟

    چیزی که چهار سال ازش میترسیدم همین بود ؟

    خدایا من با خودم چها کردم ؟

    خدایا چرا تو را زودتر نفهمیدم ؟

    ز هر چه غیر یار استغفرالله … ز بودِ مستعار استفرالله

    دمی کان بگذرد بی یاد رویش … بر آن دم بی شمار استفرالله

    خدایا مرا ببخش که کنارت بودم و ندیدمت ، در آغوشت آرمیده بودم نفهمیدمت

    والله غفور الرحیم

    ولی

    خدااااااایا ممنون که هستی ، سپاسگزارم که می بخشی و خوشحالم که با کمک دست زیبایت سید حسین عزیز پیدایت کردم

    امروز فوق العاده بودم بزرگترین ترسم را ضربه فنی کردم و قطعا نتایج بزرگتر به زودی از راه خواهند رسید زیرا این وعده ی خداوند است که بمن گفت تمام زمانهای از دست رفته ات را جبران خواهم کرد

    و

    وعده خداوند حق است

    پس دوستان گلم ، خانمها شایسته و فرهادی عزیز و دوست ، برادر و استاد ارجمندم به زودی در روزهای بعد نتایج شگفت انگیزم را خواهید دید .

    دوستدارتان جعفر شکراله زاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    سلام به همسفران عزیز

    امروز اولین روز سفرم به کائنات با عزم و اراده خودم بود همین امروز تعهد غیر قابل مذاکره ام را نوشتم و سوار بر اسب سفید کائنات شدم تا نشان دهد آن اعجازی را که وعده داده بود

    در اولین روز سفرم به چشم دیدم باورهای مخربم را در عدم احساس لیاقت و باور فراوانی

    باوری که سالهاست مرا با دنیایی از اندوخته در محضر استاد عباسمنش همچنان میخکوب سرجایم ثابت نگه داشته است تعهدی غیر قابل مذاکره دادم تا با کمک فایل عزت نفس استاد آنچنان از بیخ و بن برکنمش که احدی در مخیله اش هم نگنجد .

    تعهد است دیگر

    تعهد غیر قابل مذاکره و کاری هم نمیشود کرد

    امروز

    برای باور فراوانی به مناطق ثروتمند نشین و یلاهای لوکس رفتم دیدم که چقدر ثروتمند بودن باشکوه و خداگونه است

    چقدر روزی بین بندگانش تقسیم میکند . ثروتمند زیبا ساز و خیراندیش است با ساختن چنین ویلاهای زیبایی به چه کسانی نان داد و چه خانواده ایی را شاد کرد .

    خداوند بر ثروتشان بیفراید و تن و وجودشان را صحیح و سالم نگاه دارد .

    چقدر فراوانی و نعمت

    خدایا بخاطر اینهمه نعمت و ثروت تو را سپاسگزارم

    امروز کار مهمی را هم انجام دادم و یک کار نیمه کاره ام را تمام کردم و چقدر زیبا و دلنشین شد

    احسنت به خودم که انسان فوق العاده خلاق و توانمندی هستم .

    از همه مهمتر

    پیامی را از یکی از شاگردانم در تلگرام دریافت کردم که بی نهایت مرا خوشحال کرد

    متن پیام را اینجا کپی میکنم

    ……………………………………………………………………………………

    شقایق, [۲۶.۰۲.۱۹ ۱۸:۲۷]

    سلام استاد عزیزم??? نمیتونم خبر امروزو ندم امروز یکی از بهترین روزای زندگیم بود اولین همایش بانوان شهرستان سیمرغ بود یه مراسم فوق العاده بود ک من اصلا فکرشو نمیکردم اسم منو بخونن اکثرش مربوط ب کارآفرینان برتر بود یهو اسممو خوندن ب عنوان نخبه ورزشی شهرستان فقط من بودم وای اون صحنه فوق العاده بود فوق العاده تندیس بانوی نمونه شهرو گرفتم???

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت مرسی استاد جانم

    ………………………………………………………………………………………

    خدایا سپاسگزارم که شروع سفر را برایم چنین زیبا کردی و طبق این ضرب المثل که میگوید سالی که نکوست از بهارش پیداست چه اعجاز انگیز شود پایان این سفر .

    سفری که شروعش رویایی باشد پایانش از زیبایی به وصف در نیاید .

    خدایا سپاسگزارم ، خدایا سپاسگزارم ، خدایا پاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    جعفر شکراله زاده گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و گروه تحقیقاتی و دوستان گل وهم فرکانس های من تو سایت عباسمنش

    برای من سخت بود که این کامنت رو بذارم چون اگر به پروفایلم نگاهی بندازید می بینید که بیش از چهار سال از عضویتم تو سایت میگذره و کلی محصول از استاد خریدم و هنوز از نظر مالی هیچ پیشرفتی نکردم.

    غیر از اینکه کوله باری از تجربه و آگاهی اندوخته ام و از نظر فردی و شخصیتی بهکلی عوض شده ام اما از نظر مالی نه اینکه پیشرفتی نکرده ام بلکه پسرفت هم کرده ام

    این موضوعی بود که خیلی وقته ذهن منو به خودش مشغول کرد اما چرا ؟

    مگه استاد نگفت تو همون روزهای اول نتایجش رو می بینید ؟

    پس چرا من ندیدم ؟

    رابطه ام با خدا عالی شده ، آرامش عمیق درونی و …

    هر فایل از محصولات استاد رو صدها بار گوش دادم و یاد گرفتم به هر کسی مشاوره دادم موفق شد پس چرا من … ؟

    تا اینکه دیروز متوجه شدم استاد فایل 12 قدم رو روی سایت گذاشت وقتی به قیمتش نگاه کردم هنگ شدم

    870 هزار تومان برای هر قدم ( البته ایمان دارم که ارزش این فایل هزاران برابر بیشتر از قیمتی هست که روی اون گذاشته شده ) اما دلیل هنگ کردنم این بود که چرا منی که نزدیک 5 ساله دارم روی خودم کار میکنم اینقدر توان ندارم که این مبلغ اندک رو برای این گنج و آگاهی عظیم بپردازم کجای کارم ایراد داره ؟

    ولی نکته جالبی توجهم رو بخودش جلب کرد!

    دوستی که حدود دو سه هفته پیش با هم صحبت کردیم و از بچه های همین سایت هست و از طریق همین سایت با هم آشنا شدیم و به طرز خیلی جالبی شماره ام رو پیدا کرد و با هم همصحبت شدیم و به قول خودش من یکی از الگوهای موفق تو سایت بودم که میخواست بدونه چکار میکنم و … فایل 12 قدم رو خرید.

    دوستی که تا بحال هیچ فایل نخرد بود و فقط فایلهای رایگان رو دیده بود برام جالب شد

    همین دیشب باهاش تماس گرفتم و تبریک گفتم که تونسته فایل رو بخره و با هم کلی صحبت کردیم و از نتایجش گفت ( خداوند رو سپاسگزارم بخاطر نتایج زیبای دوستان گلم )

    نکته جالبی از سخنانش فهمیدم بمن گفت : آقای شکراله زاده من تمام نتایجی که گرفتم از هم سفر شدن با سفرنامه سایت استاد عباسمنشه

    رد پاهایی که از خودش توی سفرنامه گذاشته مهر صحتی بر حرفهاشه برای نعمت اله صادقی عزیز و شما دوستان آرزوی موفقیتهای پی در پی میکنم.

    اما چه گذشت بر من …

    باز همون حس غریب نیمه شب منو از رختخواب گرم بلند کرد و کشوند لب ساحل سرد

    باز حس عجیب گفتگو با خدا ، هی گفتم و هی گفتم و هی گفتم وقتی ساکت شدم و خاموش ، طبق روال همیشگی اون شروع کرد ، خالق با مخلوقش سخن گفت

    سفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرنامه جایی هست که تو تو باید تعهد بدی تعهدی غیر قابل مذاکره

    یعنی اگه تعهد بدی تا پای جانت باید بهش متعهد بمونی همون کاری که اینهمه سال نکردی

    تعهد دادی اما بعد از مدت کوتاهی یاد رفت ، تو که بارها به تعهداتت عمل کردی مثل تعهد ازدواجت و الان 23 ساله که پایبند تعهدتت هستی ، تعهد دادی پدر خوبی باشی و الان 19 ساله که هستی ، تعهد دادی که کار کنی و الان شب روز داری اینکار رو میکنی پس چرا تعهد نمیدی مدتی روی همین فرکانس بمونی و نتایج شگفت انگیز ببینی یادت رفته که از تو حرکته و از من برکت ؟

    و من

    با خدای خودم ، با رب خودم تعهد بستم تعهدی غیر قابل مذاکره و اینجا هم قید میکنم که :

    من جعفر شکراله زاده متعهد میشوم تعدی غیر قابل مذاکره که تا پایان این سفرنامه همسو و هم فرکانس با منبع خیر و برکت یعنی خداوند وهاب و رزاق بشوم و هر روز یک نکته ، تصمیم ، ایده و یا راهکاری را که آموخته ام را در اینجا بنویسم تا از خود ردپایی در این سفرنامه برجای گذارم که ایجاد شوق و انگیزه برای سایر دوستان باشد.

    خداوندا !

    به یگانگی ات سوگند میخورم که بر این تعهد بمانم و نتایج شگفت انگیزش را با سایرین به اشتراک گذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: